زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های مارسل پروست

۱۰ ژوئیه ۱۸۷۱ تا ۱۸ نوامبر ۱۹۲۲ - فرانسوی

مارسل پروست، نویسنده و منتقد پرآوازه، همچنان پس از حدود یک قرن از تاریخ درگذشتش در سال ۱۹۲۲، از تأثیرگذارترین و پرمخاطب‌ترین نویسندگان فرانسه و جهان به شمار می‌آید. با اینکه پروست آثار ادبی متعددی از خود به جای گذاشته است، وقتی نامی از وی برده می‌شود، همه به یاد شاهکار برجسته‌ی او، «در جستجوی زمان از دست رفته»، می‌افتند. «روزهای مطالعه» و «حسادت» از دیگر آثار این شخصیت مشهور ادبی و برنده‌ی جایزه‌ی گنکور هستند.

عکس مارسل پروست

زندگینامه مارسل پروست

مارسل پروست (Marcel Proust) در دهم ژوئیه‌ی سال 1871 در حومه‌ی پاریس چشم به جهان گشود. مادرش، ژان ویل، زنی تحصیل‌کرده بود که به نویسندگان بزرگ کلاسیک قرن هفدهم، به‌ویژه مولیر و راسین، علاقه‌ی خاصی داشت. پدرش، دکتر آدرین پروست، از دانشمندان برجسته‌ی فرانسه به شمار می‌آمد. او از جمله‌ی پزشکان و پژوهشگرانی بود که توانست بیماری وبا را در فرانسه از بین ببرد. رابرت، تنها برادر مارسل، در سال 1873 به دنیا آمد.

مارسل پروست به دلیل حساسیت‌های بیش‌ازاندازه‌اش، در تمام زندگی خود از بیماری‌های متعددی از جمله آسم رنج می‌برد. او به دلیل این بیماری، نتوانست به‌عنوان یک دانش‌آموز عادی به مدرسه برود. بااین‌حال، همیشه از دانش‌آموزان برجسته‌ی مدرسه، به‌ویژه در درس ادبیات بود و در سال آخر موفق شد جوایزی را نیز از مدرسه کسب کند. پروست یک بار به یکی از خدمتکاران خانه‌شان گفته بود: «ای کاش می‌توانستم به همان اندازه که پدرم برای بشریت کار خوبی انجام داده، من هم با کتاب‌هایم کارهای خوبی را انجام دهم.» و خبر خوب این بود که مارسل در آینده به این آرزویش دست یافت.

مارسل پروست علی‌رغم وضعیت سلامتی‌اش چندین سال در ارتش خدمت کرد. پس از آن، در دانشکده‌ی علوم سیاسی به تحصیل پرداخت. اگرچه او در دانشگاه در رشته‌ی فلسفه و حقوق تحصیل کرد، همیشه می‌دانست که می‌خواهد نویسنده شود. او برای مجلات مختلف مطالبی را می‌نوشت و در محافل اجتماعی متعلق به اشراف و افراد مشهور پاریس رفت‌و‌آمد داشت. در سال 1893 رمان «بی‌اعتنا» را نوشت. در همان سال هم موفق شد تحصیلات خود را در رشته‌ی حقوق به اتمام برساند.

مارسل پروست لیسانس ادبیاتش را در سال 1895 دریافت کرد و هم‌زمان به همکاری با نشریات ادبی ادامه داد. در سال 1895 به‌عنوان دستیار کتابخانه‌ی مازارین آغاز به کار کرد. کتاب او به نام «خوشی‌ها و روزها» در سال 1896 منتشر شد که مجموعه‌ای از مقالات، داستان‌های کوتاه و اشعار او بود. در فوریه‌ی سال بعد، با ژان لورن، روزنامه‌نگاری که او را متهم به همجنس‌گرایی کرده بود، دوئل کرد.

سال 1899 به آثار جان راسکین، مورخ هنر انگلیسی، علاقه‌مند شد و به ترجمه‌ی کتاب «تورات آمیان» از او و حاشیه‌نویسی بر دیگر آثارش پرداخت. پروست همچنین به نوشتن آثار تقلیدی و اقتباسی از دیگر نویسندگان نیز می‌پرداخت و آن‌ها را در فیگارو به انتشار می‌رساند. همین امر باعث شد تا سبک نوشتاری‌اش تقویت شود.

در سال 1900 مارسل پروست از سِمتش در کتابخانه‌ برکنار شد. او به نوشتن مقالات و داستان‌های کوتاه ادامه داد و آن‌ها را به یک رمان تبدیل کرد. عنوانی که در سال 1913 برای این نوشته‌ها انتخاب کرد «در جستجوی زمان از دست رفته» بود که پروست تا انتهای عمر به نوشتنش ادامه داد.

مارسل پروست در هجدهم نوامبر سال 1922، در حالی بر اثر ذات‌الریه درگذشت که به یکی از بهترین رمان‌نویسان در تاریخ ادبیات فرانسه و جهان در قرن بیستم تبدیل شده بود.

مارسل پروست و رمان در جستجوی زمان از دست رفته

در جستجوی زمان از دست رفته نام اثری از مارسل پروست است که در هفت جلد، نگاه و شیوه‌ی درک او از جهان هستی و جستجوی معنا در آن را به تصویر می‌کشد. او تا زمانی که پدر و مادرش زنده بودند، دست به نوشتن این رمان فلسفی نبرد، چراکه تصور می‌کرد ممکن است محتوای این کتاب به دلیل ماهیت افشاگرانه‌ای که دارد، برای والدینش ناراحت‌کننده باشد. پروست در سال 1908 تمام رفت‌و‌آمدهای خود را کنار گذاشت. دیوارها و منافذ اتاقش را با چوب‌پنبه پوشاند تا صدا از بیرون به داخل اتاقش نفوذ نکند و سپس نگارش این رمان را آغاز کرد. در سال 1912 بخش‌هایی از آن را که آماده بود در یک روزنامه چاپ کرد، اما چند سال بعد از آن‌جایی‌که هیچ ناشری قبول نکرد این رمان را منتشر کند، آن را با هزینه‌ی شخصی خودش به چاپ رساند.

سبک نوشتاری مارسل پروست که شامل جملاتی طولانی بود و گاه حتی به چندین صفحه می‌رسید، بر سایر نویسندگان تأثیر بسیاری گذاشت. در جستجوی زمان از دست رفته را با حدود 1.267.069 واژه، طولانی‌ترین رمان جهان برمی‌شمارند. این تعداد، دو برابر تعداد واژگان رمان «جنگ و صلح» اثر بزرگ لئو تولستوی است.

ویل دورانت در کتاب «تفسیرهای زندگی» این اثر را چنین تحلیل کرده است: «در جستجوی زمان ازدست‌رفته، بیش از آنکه سرگذشت باشد، چشم‌اندازی است از تصاویر برگزیده‌ای که در مراحل گوناگون رشد و زوالشان نشان داده می‌شوند. آنچه می‌گذرد، زمان است و آنچه نظاره‌اش می‌کند، خاطره است. پروست محسور تأثیر نافذ گذر زمان بود. زمان که مخرب و محافظ، پیوسته، فناناپذیر، ذهنی اما به نحو سرسختانه‌ای واقعی است، کهنه را دور می‌اندازد و نو را جای آن می‌نشاند. سطح را دگرگون می‌کند ولی بنیان را به حال خود می‌گذارد.»

بهترین کتاب‌های مارسل پروست

کتاب در جستجوی زمان ازدست‌رفته (In Search of Lost Time): سفر خودشناسی راوی در یک پرتره‌ی غنی اما کمیک از فرانسه و زندگی در آن که بر تأملات عمیق نویسنده از ماهیت هنر، عشق، زمان، جامعه و سیاست و... متمرکز است. این کتاب یکی از برترین آثار کلاسیک در تاریخ ادبیات محسوب می‌شود.

کتاب ضد سنت بوو (By Way of Sainte-Beuve): در پایان پاییز 1908، مارسل پروست که به بیماری دچار شده و مدتی‌ می‌شد که کار خود را رها کرده بود، با استفاده از زمانی که بیماری‌اش در اختیار او قرار داد، نگارش مقاله‌ای برای فیگارو را آغاز کرد که به نوشتاری سیصدصفحه‌ای تبدیل شد. مارسل پروست در کتاب ضد سنت بوو، در پسِ تأملاتی درباره‌ی سنت بوو که مشهورترین منتقد ادبی آن زمانه‌ی بود، به بیان خاطرات شخصی و تجارب خود و برداشت‌هایش از مطالعه پرداخته است.

کتاب خوشی‌ها و روزها (Pleasures and Days): تنها اثر داستانی دیگر مارسل پروست که در زمان حیاتش منتشر شد، خوشی‌ها و روزها است. پروست در این کتاب با زبانی غنی از جزئیات، لحنی طنزآمیز و گاه تکان‌دهنده، خواننده را به سفری در میان حلقه‌ها و طبقات اجتماعی بالا در پاریس برده و زندگی، عشق و گذران حیات آنان را برای مخاطب شرح می‌دهد.

کتاب روزهای مطالعه (Days of Reading): مارسل پروست در این کتاب، در داستان‌های کوتاه و مقاله‌هایی الهام‌بخش درباره‌ی چگونگی و چرایی مطالعه، تمام لذت‌ها و دریافت‌هایی که از کتاب داریم و همین‌طور، شیوایی کلام و زیبایی مفاهیم بیان‌شده توسط جان راسکین، منتقد هنری انگلیسی، که در کودکی تجربه‌ی خواندن آثار او را داشته، سخن گفته است.

سبک نگارش و دیدگاه‌های مارسل پروست

مارسل پروست در نوشتن، وسواس بسیاری به خرج می‌داد. او هر آنچه را از زندگی و از تجربیات خود در مواجهه با هنرهای مختلف، ازجمله موسیقی و ادبیات آموخته بود، به رشته‌های زیبا و به‌هم‌پیوسته‌ای از جملات تبدیل می‌کرد. وضعیت جسمانی او در کناره‌گیری‌اش از جامعه بی‌تأثیر نبود. او اتاق‌خوابش را با چوب‌پنبه می‌پوشاند تا از ورود سروصدای کرکننده‌ی پاریس در طول روز به اتاقش جلوگیری کند، چرا که در طول روز می‌خوابید و شب‌ها به نوشتن می‌پرداخت. او را به عنوان مشهورترین گوشه‌نشین شهر می‌شناختند. پروست خودش را جغد می‌نامید. او در حین گوش دادن به «میوز شبانه» داستان‌های خود را به نگارش درمی‌آورد.

مارسل پروست بر این باور بود که بشر نتوانسته است به زوایای پنهان هستی پی ببرد. از این رو، تلاش می‌کرد تمامی مفاهیم آشنای انسان از جمله طبقات اجتماعی، عشق، دوستی، سیاست، هنر و... را بازتعریف کرده و به بررسی جوانب آن بپردازد تا از این طریق، معنای زندگی را در آن‌ها بیابد.

مارسل پروست در آثارش از سلسله‌مراتب اجتماعی می‌گوید. از اینکه فضائل و رذیلت‌ها چندان ارتباطی به درآمد و شهرت ندارند و معنای زندگی در جای دیگری جریان دارد و از این رو، انسان باید توجه خود را به طیف وسیع‌تری از مردم و رویدادها معطوف می‌کند. از عشق صحبت می‌کند و اینکه هیچ‌کس هرگز نمی‌تواند کسی را به‌طور کامل درک کند و ذات انسان بر تنهایی است. پروست همچنین توجه ویژه‌ای به هنر دارد. برای مارسل پروست، هنرمندان بزرگ بسیار شایسته‌ی تحسین هستند چرا که آن‌ها جهان را به گونه‌ای تازه و از جوانب مختلفی که شاید آن برای ما میسر نیست، در برابرمان قرار می‌دهند. نقطه‌ی مقابل هنر برای پروست چیزی است که او آن را عادت می‌نامد. عادت حواس را کسل کرده و ما را از قدردانی زیبایی باز می‌دارد. کودکان از عادت رنج نمی‌برند و به همین دلیل است که با هر چیزی، هیجان‌زده می‌شوند. اما بزرگ‌سالان به دنبال محرک‌های قوی‌تری مانند شهرت و عشق، برای معنادار کردن زندگی‌شان هستند.

از نگاه مارسل پروست، بازیابی قدرت قدرانی کودک در بزرگ‌سالی، از بین بردن عادت و در نتیجه شروع به نگاه کردن به زندگی روزمره با شیوه‌ای جدید را تنها یک گروه از مردم انجام می‌دهند: هنرمندان. هدف پروست این نیست که هر کدام از ما لزوماً هنرمند باشیم بلکه تلاش می‌کند تا از دریچه‌ی نگاه هنرمند به جهان نگاه کنیم و معنای زندگی را به شیوه‌ی آنان درک کنیم.

1