نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی پاچه خیزک - صادق چوبک

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
betWeen دامنی
۱۴۰۲/۹/۶
به نام خدا یک داستان کوتاه دیگر از این نویسنده خوب کشورمان آقای صادق چوبک داستانی شگرف و پر از خروار‌ها پندی که نیاز به مطالعه دارد همانطور که در ابتدای داستان گفته شد چوبک در عصر خاصی زندگی میکرد عصری که طبقه‌ی فرودست زندگانیه بسیار بدی داشتند و باز طبق اول داستان در گل و لای فرو میرفتند و چوبک نیژ گویی که رسالتش نوشتن و ثبت کردن این دوران تلخ بود مینوشت شاید که نشل بعد اندکی عبرت کنند و اشتباه گذشتگان را مرتکب نشوند نشلی که خرافات دور تا دورشان رو همچون دوده‌ای سیاه گرفته بود که اجازه نمیداد هوای پاک به ریه‌های اندیشه‌ی شان برسد و اما خب بپردازیم به داستان جالبی که در مورد موشیست که در ابتدا توسط مش حیدر و یا بهتر است بگوییم تله گرفتار میشود مسعله‌ای که در نوع. خود بسیار شگفت انگیز است حیرت آور بودن گرفتاری موش در تله است گویی که چنین چیزی در آن روزگاران غیر ممکنه بود و اما بهد از آن گفتگوی‌های حول موش که حیرت انگیز است و همگی چنان نظر میدهند که انگار مسعله مرگ و زندگیست و این تعمل بر انگیزست و نویسنده اصلا میخواهد که در این بخش تعمل ویژه‌ای بکنیم چناتچه هرکدام نظری در باب کشتن آن میکنند و.... و ما آن جا که میرسد به شاگر شوفر که تهرانیست و گویی همگی از او حساب میبرند انگار این تبعضی‌ها ریشه‌اش از همان دوران آغاز شده و درنهایت موش آتش زده‌ای که فرار میکند میرود به سمت نفت دان و آنرا منفجر میکند و کل دهکده را نابود میکند...
Ismail Faghihi
۱۴۰۰/۱۲/۲۱
صادق چوبک از ناتورالیستهای مورد علاقه من هسش که توی این داستان هر چند به نحوی قابل حدس بود اما جریان داستان و شخصیتهای دخیل در داستان همان آدم‌های قابل درکی هستند که توی فضای واقعی میتونیم باهاشون مواجه بشیم.
اتفاقات و توصیفات و لحن بیان اون میتونه یه کلاس آموزشی برای داستان نویسانی که از فرهنگ عامه می‌نویسن و سبکشون طبیعی گرا هسش، باشه.
توصیه می‌کنم توی کتاب‌های چوبک دنبال سمبل‌ها نباشین چون نویسنده هیچ وقت چیزی رو در لفافه نمی‌زاره و اگر شمای خواننده همچین چیزی به ذهنتون رسید (که معمولا میرسه اگه دنبالش باشین) بدونین دارین یه کتاب اشتباه یا یک کتاب خوب رو با خوانش اشتباه میخونین.
mohammad reza
۱۳۹۸/۳/۱
کتاب‌های صادق چوبک از خصوصیت منحصر به فرد پرده دار بودن سخن برخوردار است؛آقای صادق چوبک با داستانی که درحالت ظاهری هیچ ارتباطی به مفهوم اصلی ندارد مفاهیم بسیار مهم و اساسی را بیان می‌کند. در همین داستان درباره این بود که وقتی حتی یک کار کوچک رو هم به دست نالایق‌ها بسپاریم خسارت و زیان عظیمی دامن گیر ما خواهد بود. همین مفهوم اگر پرده دار نباشد، حکومت (نالایقان) با نویسنده برخورد می‌کنند.
S Dawood moaSser
۱۳۹۷/۱۲/۲۶
دقیقا چنین اتفاقی رو من به چشم دیدم
با این تفاوت که انبار بنزین نبود و انبار یه سوپری بود
و چنین سوخت که طرف رو از گرفتن موش منصرف کرده بود 🤩
داستان جالبی بود و روایت حکم انسان‌های نادان رو بیان میکنه
اینکه بدون فهم و دانش یک موضوع حکم اون رو جاری میکنن و این میشه که جز بی‌بند و باری چیزی به همراه نداره
البته در قضیه‌ی چشم دید خودم از واقعه من زمانی که از اون منطقه رد میشدم دیدم موش داره میسوزه و کار از کار گذشته بود 😍
سارا سلیمی
۱۳۹۷/۲/۳۱
این اجتماع کوچیک نماد اجتماع بزرگتریه که توش زندگی میکنیم. هرکدوم از اون افراد کسایی هستن که در عین بی‌دانشی خودشون رو عقل کل میدونن و واسه خودشون اجازه‌ی دخالت تو هر چیزی رو صادر میکنن. یه ضرب المثل انگلیسی هست که میگه: دانش اندک چیز خطرناکی ه.
Z
۱۴۰۱/۸/۱۸
چوبک و سبک سهل و ممتنعش با اونهمه استعاره و اصطلاح و ضرب المثل و یک لشگر از ادمای معمولی از هر قشر و طبقه خصوصا زحمتکش ولی کم سواد و عوام، میتونه داستانی ازین نوع خلق کنه که درش هزاران حرف و اشاره داره.
اولش یاد داستان لینچ کردن سیاها توی امریکا میفتی
ولی در نهایت با یاد مثَل "آتشی که روشن میکنی اول دامن خودتو میگیره"
تموم میشه.. بهرحال خوی وحشیگری و لذت از شکنجهء موجودات حتی اگر همنوع نباشه بسیار زشت و نفرت انگیزه
بهاره محمدی اسفه
۱۴۰۳/۵/۷
امتیاز عالی رو فقط و فقط به داستان دادم که با وجود کوتاه بودنش بسیار جذاب بود و در همین روایت کوتاه با شخصیت پردازی عالی مواجه شدیم.
در واقع به نظرم داستان کنایه‌ای از نادانی افراد بود که باعث بی‌رحمی می‌شود و این این بی‌رحمی در نهایت زندگی خود فرد را به باد می‌دهد.
و اما در مورد راوی. اگر بی‌حالی و بی احساسی صدا جایزه داشت حتما جایزه شماره یک به راوی این داستان می‌رسید.
با سپاس از کتابراه
mohaddeseh kamali
۱۴۰۰/۱۰/۸
خوشحال شدم ک اینجوری تموم شد چون اموزنده بود میشه‌ی جورایی برای بچه‌ها هم تعریفش کرد. حتی اگر‌ی سری از افراد نادون باشن و نالایق برای اداره‌ی زندگی و اجتماع، اگر رحم داشته باشن عواقب این چنین سختی در انتظارشون نیس. من فکر میکنم این داستان علاوه بر اینکه میگه ادم متخصص و کاردان باید مسئول انجام کارها و تصمیم گیرنده باشه، باید رحم داشته باشیم
Alireza Shariat
۱۳۹۸/۱/۲۶
کاملا مشخصه وقتی کنترل اوضاع دست انسان نالایقی که در این داستان شاگرد شوفر بود بیوفتد میتونه خسارات جبران ناپذیری رو به جامعه وارد کنه. ترس سرباز از لهجه شاگرد شوفر نکته فوق العاده‌ای بود که تو این داستان گنجانده شده؛منظور اینه که گول زبان و ظاهر افراد نالایقو نخوریم. عالی بود این کتاب
Sara Asadpour
۱۴۰۲/۵/۱
این کتابرو پیشنهاد میدهم. در مورد یک موش است که به تله افتاده و هر کس برای کشتنش یک نظر میدهد. تا اینکه بدون در نظر گرفتن موقعیت تصمیم میگیرند اتشش بزنن. در همان نزدیکی ماشین برای تخلیه بنزین ایستاده است، با اتش زدن موش، موش مانند گلوله اتش به زیر ماشین میرود و به یک چشم به هم زدن منفجر میشود. و انفجار تا انبار بنزین میرسد.
احمد آذربخش
۱۴۰۳/۳/۱۹
با سلام، زنده یاد صادق چوبک عزیز از بزرگترین داستان نویسان ایرانی ست.. بنده واقعاً لذت بردم از این همه توصیفات زیبا و دقیق از این همه شخصیت پردازی و روایت و طنز شیرینی که ورای حقیقتی تلخ در داستان وجود داشت.. البته اجرای شخصیت‌ها هم بد نبود ولی می‌تونست بهتر هم باشه..
خالد بارانی
۱۴۰۲/۱۱/۵
در این داستان هم نویسنده قشنگ نشان داد یک موضوع پیش پا افتاده چه طور میتواند باعث یک فاجعه بزرگ شود و نظر گرفتن از آدم‌های ساده و بی عقل چه پیامد‌های دارد و انسان‌ها چقدر زود کینه‌ای و عقده‌ای میشوند و در هنگام عقده و کینه چقدر بد تصمیم میگیرند صدای راوی هم خیلی خوب بود
Mozhgan
۱۴۰۲/۶/۱۲
آدمهای که از روی نادانی اقدام میکنند و جماعتی رو به خطر انداختن و موش بیچاره که انگار دشمن ناموس و مالشون بود مردمی که قلبی از سنگ داشتن و برای ازبین بردنش به بدترین شکل نقشه کشیدن و سرانجام به علت نادانی و جهل همه جا را به آتش کشیدن به امید روزی که جهل و نادانی و سنگدلی نباشه.
محمود اژدری
۱۴۰۱/۱/۲۵
با سلام و احترام
نوشته دیگری از صادق چوبک که با همه کوتاهی از نثری شیوا و پر اثر پیروی می‌کند نوشته‌ای که که می‌تواند راهنمایی باشد برای هر آن تفکری که برای ما شاید خیلی خوب نیست و آرامشی که در جامعه هر فردی می‌تواند به دیوی بدل کند.
با تشکر از همه
Fereshte Akbari
۱۴۰۲/۴/۲۰
داستان آموزنده و شنیدنی بود. آخرش خوب تموم شد. داستان افراد نادونی که با دادن نظرات بی جا و دخالت هاشون به زندگی همه گند میزنن. و چوب خدا صدا نداره. با اینکه داستان کوتاه بود اما ارزش شنیدن داشت‌. صداگذاری هم عالی بود. با تشکر از کتابراه
Roshana Ferdosi
۱۴۰۲/۱/۲
قسمت جالبش این بود چون اون پسر لهجه یک شهر بزرگ رو داشت همه در مقابلش سکوت کردن. ظاهر بینی جماعت نمونه ظاهر بینی و بی فکری مثل اون اختر شناس ترک در کتاب شازده کوچولو که لباس دهاتی به تن داشت و وقتی لباس فرنگی پوشید نگاهها بهش تغییر کرد.
A J
۱۴۰۱/۴/۲۶
داستان کوتاه ناتورالیستی جالب و درعین حال عمیق و تفکر برانگیز از برخورد انسان با حیوان و تستبه آن باربرخورد انسان با سایر انیانهاست چوبک با شیوه روایت منحصربفردش و صحنه پردازیهای جالب به خوبی این صفت انسانها را نمایانده است
Reza Amiry
۱۴۰۳/۵/۱۹
داستانی کوتاه اما باحال وبامعنی بود لذت بردم ازاجرای زیبا واینکه برای هرکاری نباید بیگدار به آب زد وسرکارحرف هرکسی نباید رفت چراکه یک سحل انگاریه کوچیک باعث اتفاقات ناگواربزرگی میشه وچه بسا که دیگه نشه جبران کرد
Fateme
۱۴۰۲/۱۲/۴
داستان روایت کننده مشکلاتیه که متعاقب رفتارهای خود افراد پیش میاد و هرگاه میخوان حلش کنن بدون این که متوجه باشن شرایط پیچیده تر میشه. با این حال دست از انتقام جویی و سرزنش افراد دیگه بر نمی دارن و در آخر همه ‌رو نابود میکنن
پروانه عابدی
۱۴۰۱/۸/۲۷
نمایش زیبا وآموزنده‌ای بود. توصیف مظلومیت وترس موش خیلی قشنگ بود، هرچند موشی به بزرگی گربه. حیوان آزاری در هر شکل ونوعی، زشت وبه دور از انسانیت هست. نتیجه کار بدون فکرشون رو هم دیدن. بسیاااار عالی بود
ریحانه نفسم
۱۳۹۹/۱/۳۱
واقعاعالی بودآدم احمق هم خودشوبه زحمت میندازه هم دنیایی که بااون ارتباط داره دقیقامیشه نماداینوتواجتماع خودمون ببینیم انتقام سخت یکی ازاون حماقتهابود
پریسا کاظمی
۱۴۰۲/۸/۲۳
کلا ۱۴ دقیقه داستان بود ولی اینقدر قشنگ فضاسازی سازی شد و قشنگ نوشته شده بود کل ذهن و فکر و درگیر میکنه، انگار توی اون فضا داری تماشا میکنی
صدای گویندگان هم عالی
Az Ir
۱۴۰۱/۱۲/۲۵
زبان نویسندگی صادق چوبک بر پایه توصیف استوار است. او توصیف گری ماهر است و گنجینه ادبیات فارسی را از این جهت بسیار غنی کرده است. شنیدن این کتاب را به دوستان توصیه میکنم
Tayebe Ahmadi
۱۴۰۱/۱۰/۲۰
واقعا چه مغزهای پوسیده‌ای وچه پیشنهادهای احمقانه ای😕 مصداق بعضی مدیرها که با بی لیاقتی شون‌ گند میزنن‌به زیر مجموعه شون احسنت به قلم‌مرحوم چوبک وبا تشکر از کتابراه
Mona Rezaie
۱۴۰۱/۲/۴
خوب شون شد مردم از خدا بی خبر!!! هر حیوونی حق زندگی داره.
داستان عالی بود اما راوی اگر با همون صدای سردش داستان و ادامه میداد بهتر از این بود که تغییر صدا بده..
Samira Noorishirazi
۱۴۰۰/۱۲/۲۸
کتاب خوب و آموزنده‌ای است.
فکر کنم آقای صادق چوبک مثل من مخالف شدید حیوان آزاری بودند و همچنین به کارما و عاقبت بد آزار حیوان‌ها اعتقاد کامل داشتند
عالی بود
Monir Naghikhani
۱۳۹۷/۸/۷
بله، اینهم بسیارجالب بود,ایده‌های مسخره که آخر خودشونو برباد داد، خدابش رحمت گند این نویسنده توانا را که در چنددقیقه چنین پند آموزنده‌ای به ما داد، از شما سپاسگزارم
ستاره
۱۳۹۷/۷/۱۲
میشه این اجتماع را نماد تیم مدیریتی بی‌کفایت دید. تو هر زمینه‌ای بدون علم و فقط بر اساس گفته و احساس عمل کنی کار میخابه
ع. فتحی
۱۴۰۱/۴/۱۹
چوبک یکی از بهترین نویسندگان ایران است. توجه او به محیط زندگی و مردمان پیرامونش، زمینه بسیاری از داستان‌های اوست. این داستان هم آموزنده بود...
H E
۱۴۰۰/۵/۳
داستانی بسیار جالب و تامل برانگیز بود ‌.
پیشنهاد میکنم گوش کنید.
جمعی از افراد نادان که تصمیمی میگیرند و در نهایت آتش ان تصمیم به جان خودشان می‌افتد.
javad kiani
۱۳۹۷/۲/۲۲
واقعا داستان جالبی بود حیوان آزاری و نادونی مردم رو خیلی خوب بیان کرده بود مرسی از این برنامه که به صورت رایگان برامون گذاشته
معصومه اکرمی
۱۴۰۲/۹/۲۳
درسته مردم موشها رو میکشن ولی این یکی حیوان ازاریه اونم زنده سوزندن نتیجشو دیدن در مورد کار رو دست آدم نادان سپردن نیز صدق میکنه
روشنک زیودار
۱۴۰۱/۸/۲۷
عالی بود، ممکنه خود ما هم تجربیاتی از این دست در زندگی داشته باشیم، میاییم اَبروی طرف را برداریم، می‌زنیم چشمش رو هم کور می‌کنیم.
مهناز منصوری
۱۴۰۱/۴/۲۶
خلاصه داستان رو میشه در یک جمله گفت که از ماست که بر ماست.
وقتی امور به دست آدم‌های نادان و نا کفایت سپرده میشه همه چیز بر باد میره.
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۰/۱۱/۳
سلام داستان تعقل و آگاهی رو چنان ظریف به خواننده تلنگر میزنه که همگان بدونن باید آگاهی و آموزش دید تا درست درخواست و طلب کرد.
سمیه درودیان
۱۴۰۰/۱/۲۴
داستان کوتاه جالبی بود مثل ضرب المثل چاه مکن بهر کسی اول خودت دومی کسی، روشهای بهتری بود اگر دوست داشت انتخاب میکرد تا از شر موش خلاص شود.
شیما بنایی
۱۳۹۹/۵/۱۰
خیلییی زیبا بود و متاسفانه نماد بارز مردمان خودمون که با بی فکریشون آتش به جان خودشون و بقیه میندازن.. باتشکر از کتابراه
شکوفه عصاره
۱۳۹۹/۲/۲۶
خیلی خوب بود، بی‌رحمی انسان رو به قشنگی تصویر کشیده بود و در آخر همون اتفاق برای خودشون افتاد. ممنون از گروه چوک
M M
۱۳۹۷/۱۲/۲۳
جهل و سادلوحی مردمان جای تاسف داره.
داستان جذاب و اموزنده‌ای بود.
Farzane Ghorbanpour
۱۳۹۷/۱۲/۶
جالب بود تصمیم جمعی گروهی نادان برای حل یه مشکل اخرش دامن خودشونو میگیره
Hosein Slmti
۱۳۹۷/۳/۱
با عرض سلام وتشکر فراوان از همه دست اندرکاران برای این امکانی که دراختیار ما گذاشته اید.
افروز قربانی
۱۳۹۷/۱/۲۴
صادق چوبک از روشنفکرهای خوب روزگار بود... همه داستان هاش و همه کتاب هاش رو باید خوند.
F.javan
۱۴۰۲/۵/۱
طفلک موشه چقدر براش نقشه کشیدن که چطور درس عبرت باشه برا بقیه موشها🥴 چقد ابله نادان ظالم و احمق بودند
شاهین ف
۱۴۰۲/۴/۲
داستان عصبی کننده بود. البته انتظار نداشتم ارامش بخش باشه. ولی خیلی عصبی شدم. تهش اما احساس به عدالت رسیدن بهم دست داد.
Amir Abbas Shamsi
۱۴۰۰/۱۱/۱۳
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند
داستان جذاب و آموزنده‌ای است
علی شیخ
۱۴۰۰/۱/۲۱
داستان خیلی زیبا و روان بود و صدا گذاری هم خوب بود من که محو داستانش شدم واقعا که لیاقت ۵ ستاره رو داره
راضیه بردبار
۱۳۹۸/۷/۲۰
خیلی داستان برام آشنا بود، انگار شبیه این اتفاق رو خیلی توی جامعه‌ای که توش زندگی می‌کنیم دیدم
عارف ا
۱۳۹۸/۲/۳۰
وقتی افراد غیر متخصص ادعای تخصص کنند، همین می‌شود.
حمید عظیمی
۱۳۹۷/۱۲/۲۶
من چون خودم کار صدا میکنم و استیو داریم انتظار‌ی کار صوتی قوی تری داشتم از لحاظاستیوولی محتوا درجه یک
rasoul torkzadeh
۱۳۹۶/۱۲/۱۵
و این است سرانجام حیوان آزاری. از ماست که بر ماست! کوتاه، آموزنده و زیبا بود.
1 2 3 >>