معرفی و دانلود کتاب صوتی آب سوخته

معرفی کتاب صوتی آب سوخته

کتاب صوتی آب سوخته نوشته‌ی کارلوس فوئنتس، به روایت دردها، خوشی‌ها، افکار و نگرانی‌های چهار شخصیت مختلف از جامعه مکزیک می‌پردازد و بیدادگری و وضعیت نامناسب اجتماعی مردم شهر مکزیکوسیتی را شرح می‌دهد.

درباره‌ی کتاب صوتی آب سوخته:

کارلوس فوئنتس (Carlos Fuentes) کتاب آب سوخته (Burnt Water) را در سال 1983 منتشر کرد. این اثر به روایت زندگی چهار شخصیت گوناگون در فضای شهری مکزیکوسیتی می‌پردازد، هر یک از این اشخاص نمادی از طبقات و قشرهای گوناگون اجتماعی کشور مکزیک هستند. در حقیقت چهار داستان از زبان چهار شخصیت متنوع بیان می‌شود و شما را با خود به اعماق داستان‌های اجتماعی مردمان سرزمین آمریکای جنوبی می‌کشاند. این چهار داستان عبارت‌اند از: «روز مادر»، «این‌ها کاخ بودند»، «سپیده‌دم» و «پسر آندرس آپاریسیو».

فضایی که کارلوس فوئنتس در هر روایت از این کتاب آفریده، فضایی چندجانبه است که هم ادبیات هم تاریخ و هم جغرافیا را در بردارد و در نوع خود کتابی منحصر به فرد و بی‌نظیر است که برای دوستداران ادبیات آمریکای لاتین می‌تواند جذاب و دل‌نشین باشد. توانایی قلم کارلوس فوئنتس به‌وضوح در این اثر برجسته دیده می‌شود، او مخاطب خود را وارد توصیفات و فضاسازی‌های شهری می‌کند. شهری که در طی تاریخ بارها و بارها رنگ انقلاب، ظلم، خشونت، جنگ، اعتراض و نابرابری را به خودش دیده است. عنوان این کتاب تا حدودی از تاریخ این منطقه برگرفته شده و استعاره از موقعیت‌های جغرافیایی دارد.

فوئنتس در این روایت‌ها روح و جسم شهر خود را می‌کاود و شکوه‌ها، پلیدی‌ها و اوهام این شهر را به نمایش می‌گذارد. شهری که به جای مردمش جان می‌گیرد و زندگی‌نامه‌اش را روایت می‌کند.

خلاصه‌ی داستان‌های کوتاه این مجموعه:

روز مادر: روایتی از پیرمردی است که همراه با پسر و نوه‌اش زندگی می‌کند و در دوران انقلاب ژنرالی مشهور و نامدار بوده است. او هنوز هم به خاطرات و گذشته‌اش افتخار می‌کند و آن‌ها را دائماً مرور می‌کند و مصرانه می‌کوشد آن‌ها را به نوه‌اش انتقال بدهد.

این‌ها کاخ بودند: داستان درباره‌ی زنی است که همسایگانش او را طرد می‌کنند اما پسری فلج دوست دارد به او نزدیک شود و با او صحبت کند. این حس دو طرفه است زیرا زن قبلاً دختری همانند او داشته که حالا جای خالی‌اش را با حضور پسرک پر می‌کند.

سپیده‌دم: داستانی جذاب درباره‌ی پیرپسری است که همیشه توسط مادرش کنترل می‌شد و حالا که مادرش مرده در تنهایی به سر می‌برد و سایه مرگ را احساس می‌کند، هم‌چنین به عشقی قدیمی اعتراف می‌کند که هیچ‌وگاه به وصال نرسید.

پسر آندرس آپاریسیو: درباره پسری فقیر است که در دورافتاده‌ترین و کثیف‌ترین محله شهر زندگی می‌کند و دلش می‌خواهد روزی از این شرایط نجات پیدا کند. در این میان دست روزگار او را در برابر عامل بدبختی‌هایش قرار می‌دهد.

با کارلوس فوئنتس بیشتر آشنا شویم:

کارلوس فوئنتس نویسنده درخشان مکزیکی در سال 1928 در پاناماسیتی چشم به جهان گشود. پدرش یک دیپلمات مکزیکی بود. کارلوس و خانواده‌اش به خاطر شغل پدر همیشه به شهرها و کشورهای گوناگون در آمریکای لاتین مهاجرت می‌کردند. این سفرها و اقامت‌ها که گاهی کوتاه‌ بود و گاهی طولانی‌مدت، دیدگاهی کامل و نقادانه در مورد وضعیت آمریکای لاتین برای او به همراه داشت. این تجربه‌ها برایش در نگارش آثارش بسیار مفید بودند.

نام فوئنتس چندین بار به عنوان نامزد احتمالی نوبل ادبیات مطرح شد اما او هیچ‌گاه موفق به دریافت این جایزه نشد. منتقدان فراوانی از او به عنوان درخشان‌ترین نویسنده مکزیک و ادبیات اسپانیایی یاد می‌کنند. از دیگر آثار او می‌توان به آئورا، مرگ آرتیمو کروز، آب سوخته و لائور ادیاس اشاره کرد. او در سال 2012 در مکزیک دار فانی را وداع گفت.

در قسمتی از کتاب صوتی آب سوخته می‌شنویم:

«هرروز صبح پدربزرگ فنجان قهوه فوری‌اش را به‌شدت هم می‌زند. قاشق را همان‌طور در دست می‌گیرد که سال‌ها پیش، مادربزرگ مرحومم، دنیا کلوتیلده، فرفره را در دست می‌گرفت یا مثل خودش، ژنرال بیسنته برگارا، هنگامی‌که قاچ زین را در مشت می‌فشرد، همان زین که امروز از دیوار اتاق خوابش آویزان است. بعد درپوش بطری تکیلا را برمی‌دارد و بطری را خم می‌کند تا نصف فنجان پر شود. تکیلا و نسکافه را هم نمی‌زند، اجازه می‌دهد الکل سفید خود به‌ خود در قهوه حل شود. به بطری تکیلا نگاه می‌کند و شاید فکر می‌کند که چه قرمز بود خون ریخته شده و چه ناب بود مشروبی که خون را برای نبردهای بزرگ به جوش می‌آورد و شعله‌ور می‌ساخت: چیوائوا و تورّئون، سلایا و پاسو د گابیلانس، هنگامی که مردان مرد بودند و تشخیص سرخوشی مستی و دلاوری صحنه نبرد میسر نبود، بله جناب، چه جای ترس بود وقتی لذت، مبارزه بود و مبارزه، لذت؟

فهرست مطالب کتاب صوتی