معرفی و دانلود کتاب ارنست همینگوی: آخرین مصاحبه و دیگر گفتگوها

معرفی کتاب ارنست همینگوی: آخرین مصاحبه و دیگر گفتگوها

کتاب ارنست همینگوی، شما را با افکار و عقاید یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم، دیدگاه‌هایش در باب نوشتن، و همچنین برخی از جذاب‌ترین تجارب زیسته‌اش از خلال مصاحبه‌هایی که وی با مطبوعات انجام داده آشنا می‌کند.

درباره کتاب ارنست همنیگوی:

غالبا هاله‌ای رازآلود گرد نامِ هنرمندان و نویسندگان بزرگ را فرا گرفته است؛ هاله‌ای که به مخاطبین آن‌ها اجازه نمی‌دهد که تصویر هنرمندان محبوب خود را به خوبی ببیند، و یا آن را در ذهن خود به روشنی مجسم سازند. به بیانی، کار و شخصیت هنرمندان بزرگی چون ون‌گوگ، بولگاکف، کافکا و... از دور معمولا مرموز به نظر می‌رسد. وجود برخی ابهامات در تفسیر آثار این بزرگان نیز به همین سبب است. آنان غالبا یا درباره‌ی آثار و زندگی خود توضیح نداده‌اند، و یا توضیحاتشان بسیار گنگ و پراکنده بوده است.

وضعیت اما درباره‌ی برخی از هنرمندان و ادیبان قرن بیستمی از این قرار نبوده است. چهره‌هایی چون ویلیام فاکنر، اسکات فیتز. جرالد و ارنست همینگوی آمریکایی، به عنوان نویسندگانی که در عصرِ اوج‌گیری فعالیت‌های مطبوعاتی به شهرت رسیدند، از این موهبت برخوردار شدند که به عنوان نویسندگانی بزرگ و سرشناس، مورد توجه روزنامه‌ها و نشریات زمان خود قرار بگیرند. به همین سبب است که برای مثال، با نویسنده‌ای چون همینگوی، در طول حیاتش چند مصاحبه‌ی مفصل و خواندنی ترتیب داده شد که مطالعه‌‌شان برای علاقه‌مندان وی قطعا مملو از جذابیت و فایده است.

کتاب ارنست همینگوی (Ernest Hemingway: The Last Interview And Other Conversations)، شامل متن کامل تمام مصاحبه‌هایی است که با همینگوی صورت گرفته است. نخستینِ این مصاحبه‌ها در مه 1954 برای نشریه‌ی پاریس ریویو، و آخرینشان در تاریخ 1958 انجام گرفته است.

اگرچه شمار نشریاتی که مشتاق ترتیب دادن مصاحبه با ارنست همینگوی بودند بسیار زیاد بود، اما همینگوی تنها چهار بار راضی به انجام گفت‌و‌گو با مصاحبه‌گرانی از نشریات مختلف شد؛ به طور کلی او نهایت تلاش خود را می‌کرد تا از رسانه‌ها دوری گزیند، زیرا اعتقاد داشت که نزدیکی به رسانه، یعنی از دست رفتن تمرکز، و از دست رفتن تمرکز در کار نویسندگی، یعنی دور شدن از آفرینش ادبی.

با این حال در همین چهار مصاحبه، او به اندازه‌ی کافی از خودش و وجوه گوناگون زندگی‌اش گفته است. از خلال این گفت‌و‌ها، چهره‌ی نویسنده‌ای را خواهید دید که به گفته‌ی ویل‌دورانت، زندگی و ادبیات در وجودش با یکدیگر عجین بودند.

کتاب ارنست همینگوی: آخرین مصاحبه و دیگر گفت‌و‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به همینگوی و به طور کلی، دوست‌داران ادبیات داستانی آمریکا از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. ضمن این‌که مطالب این کتاب، برای داستان‌نویسان و داستان‌پژوهان نیز جالب توجه است.

برخی از جملات برگزیده ارنست همینگوی:

انسان برای شکست آفریده نشده؛ او را می‌توان درهم‌ شکست، اما نمی‌توان شکست داد.
چیز خاصی درباره‌ی نوشتن وجود ندارد؛ تمام کاری که می‌کنید این است: پشت میز تحریر می‌نشینید و خون خود را می‌ریزید!
هیچ دوستی به وفاداری و صداقت کتاب نیست.
بهترین راه برای اینکه بفهمید آیا می‌شود به کسی اعتماد کرد یا نه، این است که به او اعتماد کنید.
هر روز روزی تازه است. بهتر است خوش‌شانس باشید. ولی من ترجیح می‌دهم که هشیار و دقیق باشم؛ زیرا در آن صورت اگر شانس سر برسد، شما آماده‌اید.

با ارنست همینگوی بیشت آشنا شویم:

وی از برجسته‌ترین نویسندگان ادبیات معاصر آمریکا محسوب می‌شود. زندگی پرماجرایی که همینگوی از سر گذرانده و وقایع مهمی که در طول حیات خود، شخصاً شاهدشان بوده (برای مثال: جنگ جهانی اول، جنگ داخلی اسپانیا و...) بزرگ‌ترین منبع الهام او در نگارش داستان‌های کوتاه و رمان‌های بزرگش بوده‌اند. ویژگی بارز سبک همینگوی (Ernest Hemingway)، نثر ژورنالیستی و توصیفات عینی و دقیق است. لازم به ذکر است که او در سال 1952، همزمان با نگارش رمان پیرمرد و دریا، جایزه‌ی نوبل ادبی را نیز از آن خود کرد. برخی از مهم‌ترین آثار او عبارتند از:

این ناقوس مرگ کیست؟
وداع با اسلحه
مردان بدون زنان
برف‌های کلیمانجارو
پیرمرد و دریا
داشتن و نداشتن
پاریس، جشن بیکران

در بخشی از کتاب ارنست همینگوی: آخرین مصاحبه و دیگر گفتگوها می‌خوانیم:

-کمی درباره‌ی این روند توضیح می‌دهید؟ چه زمانی می‌نویسید؟ آیا برنامه‌ی دقیق و مشخصی دارید؟

-وقتی روی کتاب یا داستانی کار می‌کنم، هر روز صبح، تا جایی که ممکن است، بعد از نخستین اشعه‌ی آفتاب نوشتن را شروع می‌کنم. هیچ‌کسی مزاحم‌ نیست، هوا خنک یا سرد است که شروع به نوشتن می‌کنم و وقتی می‌نویسم گرم می‌شوم. آن‌چه قبلاً نوشته‌ام می‌خوانم و مثل همیشه نوشتن را وقتی متوقف می‌کنم که می‌دانم قرار است بعد کار چه‌طور پیش برود، از همان جا ادامه می‌دهم. تا جایی می‌نویسم که هنوز رمقی باقی مانده و می‌دانم بعد قرار است چه اتفاقی بیفتد. کارم را متوقف می‌کنم و به زندگی‌ام می‌رسم تا روز بعد که دوباره آن را از سر بگیرم. اگر بخواهم بگویم وقتی از ساعت شش صبح کارم شروع می‌شود احتمالاً تا صلات ظهر پیش می‌روم یا قبل از آن. وقتی کار را متوقف می‌کنم تهی، و در‌عین‌حال سیراب ‌شده‌ام، مثل وقتی که به دلبر خویش عشق می‌ورزید. هیچ‌چیزی نمی‌تواند به شما آسیب برساند، هیچ‌چیزی نمی‌تواند رخ دهد، هیچ‌چیزی معنا نخواهد داشت تا روز بعد که دوباره از نو شروع کنم. صبر کردن تا روز بعد و از سر گرفتن نوشتن دشوار است.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم
ارنست همینگوی، هنر داستان‌نویسی، شماره‌ی 21
همینگوی در کوبا
سر زده رفتن به خانه‌ی همینگوی
زندگی در بعدازظهر آخرین مصاحبه