معرفی و دانلود کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر

عکس جلد کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر
قیمت:
10000 تومان - 1.49€
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر

کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر نوشته‌ی سید فرنام قدیمی، راوی حوادث و اتفاقاتی است که راز و رمز آن از چشم همگان به دور می‌ماند و تنها دست خداوند در آن نفوذ پیدا می‌کند.

همه‌ی انسان‌ها شاید در مقطعی افسردگی را تجربه کرده باشند، یا شاید حتی اختلال دوقطبی و یا چند بیماری دیگر مربوط به اعصاب و روان را؛ اما با توجه به مطالب زیادی که درباره‌ی افسردگی نوشته شده، سید فرنام قدیمی شرح مجددی از نسخه‌های علمی را در کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر زائد می‌بیند!

در بخشی از کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر می‌خوانیم:

بدون اینکه علاقه‌ای به زندگیم داشته باشم دو دستی بهش چسبیده بودم.
هیچ مدل کاری رو دوست نداشتم و هیچ‌چیزی دلخوشم نمی‌کرد ولی باز با کمال پُررویی نفس می‌کشیدم و توی دلم دردهای جسمانی و روانی‌ام را مسخره می‌کردم.
وقتی مرگ و درد، بدون رودربایستی برایم به مانند یک شوخی بود و وقار و ابهتش را کاملاً از دست داده بود، پس این بیماری مسخره که دکترها بعد از کلی آزمایش و ام‌آرآی و پاس‌ کاری کردن من بین خودشون اسمش رو «ام‌اس» گذاشته بودند کلافه‌ام نمی‌کرد!

فهرست مطالب کتاب

افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر
خواب طولانی
پریشانی
اگر کسی نخواهد سخن عشق را بشنود
اوکیناواته

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات پر
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات76
زبانفارسی
شابک978-600-8137-75-7
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک
10000 ت - 1.49 یورو
خرید کتاب الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر

Mahdi 3M
۱۳۹۸/۲/۱۵
آقای نویسنده یا بهتره بگم هادس خدای مرگ من 25 صفحه از درد و دل خسته ات رو تا الان خوندم و به جرعت میتونم بگم که منو از خود کشی حتمی نجات دادی و نمیدونم چی شد مه بعد از دو سال به کتابراه سر زدم و کتاب شما به چشمم خورد ولی لابه لای اشک هایم این شیرین‌ترین اشک زندگی‌ام بود مچکرم از این که تنها نیستم
Parastoo Moazami
۱۳۹۶/۱۲/۲۵
با سلام و درود خدمت نویسنده. این اولین متنی هست که از ایشان خواندم تصور من چیز دیگری بود حداقل عنوان کتاب این توقع را در من ایجاد کرد اما خواننده با یک داستانگویی مواجه میشود که در چند فصل نوشته شده متاسفانه خوب به هم بسط داده نمی‌شوند. تک گویی راوی در جهت نمایش شخصیت با اختلال چند قطبی موفق و ساز تصویر است اما مشکل اصلی در دو فصل آخر است که گویی کلا برش دیگری از متن دیگر است حتی خواننده کد و یا نشانه‌ای میان سخنان راوی برای چیدن این پازل نمی‌یابد و تماما با اعتشاش سروکار دارد به زعم بنده عنوان کتاب کاملا فریبنده است و مخاطب انگار قرار است با این عنوان به دنبال خواندن یک داستان عینی و سپس شرح و بسط علمی این موقعیت باشد اما با وجود جذابیت چند فصل ابتدایی که خوب و با قدرت هم شروع شده اما در بیان ماجرا کم کم دچار سردرگمی می‌شود و مخاطب را به ناکجا میبرد...
شاید نویسنده به همین موضوع اصرار دارد اما به زعم من با وجود فضای سورئالی که من دوست داشتم پایان مناسبی نداشت.
زهرا نیکبخت
۱۳۹۸/۱۲/۲۴
من واقعا رفتارم مثل فردی که توی کتاب توصیف شده بود هست و امروز صبح از داشتن زندگی به این خوبی لذت میبردم و دقیقا دو ساعت بعد بدون اینکه اتفاق خاصی بیوفته از دنیا و ادم هاش متنفر میشم. بیشتر اوقات با اینکه کسی حرف بدی نمیزنه یا فقط داره باهام حرف میزنه عصبانی میشم و میلرزم. بدنم از عصبانیت داغ میشه و چند لحظه‌ی بعد انگار دیگه هیچی برام اهمیت نداره. با یه سریال تلوزیونی تا اوج میرم و با شخصیت‌ها دوست میشم و خیلی هیجان زده میشم ولی وقتی فیلم تموم شد به نظرم اون فیلم واقعا بیخود بوده و از اینکه وقتم رو تلف کردم ناراحت میشم. امروز خوب و عادی هستم و فردا دختری میشم که هیچ کس نمیتونه تحملش کنه. توی خواب هام فکر میکنم بیدارم و ولی در واقع خوابم. خودم میدونم یه چیزیم هست ولی وقتی به خانوادم گفتم همشون جبهه گرفتن و گفتن تو هیچیت نیس و همش تلقینه و گفتن اگ بری پیش روان پزشک اونوقت مردم میگن تو دیوونه ای. از حرف زدن با همه متنفرم از مهمانی‌ها متنفرم از مردم متنفرم از فک و فامیل متنفرم از این زندگی متنفرم از خودم متنفرم از همه چیز متنفرم
س ر
۱۴۰۰/۵/۱۳
با سلام به نویسنده عزیز
نظر چند تا از دوستان رو خوندم بعضی از دوستان انتقاداتی به نوع داستان نویسی داشتند و بعضی‌ها با بی وزنی و بی سر و تهی داستان‌ها، ولی من بر خلاف این دوستان از خواندن کتاب بسیار لذت بردم و هم زمان متاثر از این که کسانی که با این بیماری‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند چقدر درد دارند
که حتی بیانش و درکش از طرف ما به اصطلاح انسانهای عادی بسیار مشکله.
من این کتاب رو داستان‌سرایی ندیدم و به دنبال اشکالات ادبی و نوشتاری و نویسندگی توش نگشتم بلکه به نظر بنده بعنوان درد دل این بیماران یا چیزی که در مغز این بیماران میگذره خیلی هم قابل تامل بود و بی نقص، همونطور که چند تا از دوستان هم اشاره کردند بنده هم با خواندن عنوان کتاب فکر میکردم قراره مقالات پزشکی و تحقیقی در مورد چگونگی این بیماری‌ها بخونم ولی با خواندن اوایل کتاب خیلی بیشتر مشتاق شدم که نویسنده با ظرافتی که در انتخاب اسم کتاب داشته‌ منه خواننده را که بدنبال چنین مطالبی برای خواندن هستم وادار کرد که از دید یک بیمار این بیماری رو ببینم نه از دید یک روانشناس یا یک پزشک، از این به بعد اگر مطلبی در مورد این بیماری‌ها بخونم با اطلاعات خوبی که این کتاب به من داد بهتر میتونم سخنان روانشناسان رو درک کنم.
بسیار سپاسگزارم از شما
لیلا بهمنی
۱۴۰۰/۱۰/۲۲
منم دچار این بیماری لعنتی شدم و تا قبل اینکه دچارش بشم فک نمیکردم انقدر بدددد باشه من دختری بودم که از ثانیه به ثانیه‌ی زندگیم لذت میبردم و همه دوس داشتن باهام همصحبت شن و واقعااا پر انرژی و شاداب بودم و کلی امید به زندگی داشتم و از اینکه یروز قراره تمام شادیام تموم بشه میترسیدم میگفتم زندگی خیلی و خوبهواسه خریدن یه جفت جوراب ذوق مرگ میشدم ولی الان برعکس اینا شدم هیچ شوق و ذوقی به زندگیم ندارم همه چیز برام مسخره به نظر میاد همه چیز برام بی معنیه همش بخودم میگه ک چی زندگی کنم؟ که چی برقصم که چی برم عروسی که چی لباس نو بخرم که چی غذا بخورم چه فرقی میکنه وقتی ته همه اینا مرگه اصن گیریم که میلیاردر شم گیریم که معروف شم تهش چی؟ جوری شدم که هیشکی دلش نمیخواد باهام حرف بزنه چون از قیافم انرژی منفی میباره یه مدت هست بزور جلو خودمو میگیرم ظاهرا شادم ولی باطنا پوچ... به روانپزشک هم مراجع کردم نه صحبت کردن باهاشون نه حتی قرص و دارو اصلا روم تاثیری نداری هیچی حالمو خوب نمیکنه
ali
۱۴۰۱/۴/۸
کتاب فوق‌العاده جالب و خواندنی و صد البته متفاوتی بود که برای من به شخصه با سایر کتاب‌های دیگه اندکی تفاوت داشت چون قسمت‌هایی از کتاب انگار حرف دل من بود اینکه هیچوقت نمی‌فهمم چرا بعضی‌ها سر فوتبال خودشون رو به آب و آتیش میزنن و سرخ میشن یا اینکه چرا عده‌ای تا یکی دو روز تعطیلی بهشون میخوره سریع و جمع میکنن میرن شمال یا اینکه مثلا وقتی در جمع فامیلی قرار میگیرم راجع به چیزهایی صحبت میشه که من از اون مباحث خوشم نمیاد و واسه همین میل پیدا نمیکنم تا در جمع حضور پیدا کنم و کلی چیز دیگه که این کتاب رو برای من خواندنی و جذاب کرده درواقع حس میکنم که تنها نیستم... بهتون پیشنهاد میکنم اگر حتی دوره‌ی کوتاهی از زندگیتون دچار افسردگی و یا دچار فهمیده نشدن شدید حتما این کتاب رو مطالعه کنید... یه صحبتی هم دارم با عزیزانی که میگن وسط کتاب کلا داستان عوض شد و هیچ کدوم از قسمت‌ها به هم مربوط نیست اگر که دقت کنید روی جلد کتاب نوشته مجموعه داستان یعنی چند داستان متفاوت از شخصیت‌های متفاوت حول محور افسردگی و اختلال دو قطبی در کل فوق‌العاده بود و واقعا دوسش داشتم البته اینم بگم که تهش خیلی رازآلود بود که خب با سلیقه‌ی من جور در میومد شاید بعضیا دوسش نداشته باشن
کاربر zahranasiri
۱۳۹۹/۴/۴
سلام 🌸کتاب شاید برای عده‌ای مفید و برای عده‌ای حس منفی ایجاد کرده ولی خب متاسفانه مشکلاتی داشت که واقعا نمیشه ازش چشم پوشی کرد یکی اینکه واقعا اینجوریام نیست که بیماریهای اعصاب و روان درمانی نداشته باشه هرچیزی درمانی داره الا مرگ که دست خداست😀من خودم وسواس دارم و قبلاخیلی شدید بوداماالان به لطف و الهی کمک ائمه و اراده‌ی خودم روز به روز دارم بهتر میشم☺ و یکی دیگه هم تناقص بعضی ازحرفها دراول داستان بااخرداستان مثلا همون قضیه‌ی سیگارکشیدن که میگفت لب به سیگار نزده اماچندپاکت سیگارخالی میکرد😐
یااینکه اسم قرصهارو مستقیما میگفت خب این واقعا بده و امکان داره افرادی که بعضی مواقع دچار این حس‌ها هستند بدون تجویز پزشک سرخوداستفاده کنند غافل ازاینکه اصلا به این قرصهااحتیاجی ندارند و حس‌ها و رفتارهای غیرمعمول اونا باکمک گرفتن از خدا😍و باافزایش اگاهی و کمک گرفتن از یک مشاور حل بشه☺پس اینوبدونیم که روحِ خدایی درماجریان داره که سرشارازمثبت گرایی و شادی و خوشبختیه پس بهتره خودمونودرگیر حسای منفی نکنیم وبدونید که بدترین روز زندگی هم بیشتراز ۲۴ساعت نیست 😀ان شاءالله که هممون عاقبت بخیروخوشبخت بشیم یاعلے مدد 🍃🌸
Alen
۱۴۰۲/۷/۷
با عرض درود کتاب در نوع خودش جالب و جدید بود امیدوارم هر کسی با خوندن این کتاب این افراد رو اونجوری که باید درک کنه و درک بشن حتی اگر کسی این افرادی که به این نوع بیماری مبتلا هستن و واقعاً دارن مبارزه می‌کنن لااقل بهشون برچسب نزنیم... این کتاب خیلی چیزها رو برای این افراد روشن می‌کنه و خوبه که و و همه‌ی آدم‌ها بدونن راجع به این مسائل اطلاعاتی داشته باشن اگر نمی‌تونیم درکشون کنیم لااقل اذیتشون نکنیم یا بهشون برچسب نزنیم... در ضمن هر کسی که به مشاوره، روانکاو، روانشناس، روانپزشک و.. مراجعه می‌کنه دلیل بر دیوانگی نیس، و برای خیلی از آدم‌های عادی هم ممکنه پیش بیاد و به این دکترها سر بزنند و بنطر من اصلا چیز بدی نیست و این یک تابویی هست که باید شکسته بشه چون هرکسی پیش این دسته از دکترها میره حتماً مشکلی داره یا برچسب دیوانگی میزنن... این دکتر‌ها هم الکی دکتر شدن و کلی درس خون ن و طرح و تز گذروندن... آدمی ممکنه اصلا به کسی اعتماد نداشته باشه یا یه اتفاقی در دوره‌ای از زندگیش میفته دوست داره به یه غریبه بگه و بنطرم نیازه که بگه وگرنه باری میشه رو قلبش و ناخواسته حس‌های بدی به سمتش میاد و ممکنه مدام فکر کنه تقصیر خودشه در صورتیکه اصلا اینطور نیست و خوبه که مراجعه کنند به دکتر هم سبک میشن و هم خیالشون راحته که کسی قرار نیس بدونه اون موضوع رو، مخصوصا برای کسانی که اعتمادی به کسی حتی اطرافیانشون ندارن.... در کل خوبه از قبیل کتاب و مقالات رو بخونیم و اطلاع داشته باشیم، شاید حتی در نزدیکی خودمون همچین افرادی باشن و اگر حمله‌ای بهشون دست داد لااقل تا اومدن اورژانس یتونیم کارهای ابتدایی رو براشون انجام بدیم... ببخشید از اینکه نظرم کلی طولانی شد
mobina ahmadi
۱۴۰۲/۶/۵
فوق العاده بود،
در جواب به کسایی که میگن اسم دارو‌ها رو نباید میاورد باید بگم که هیچ داروخونه‌ای نمیاد بدون نسخه داروی اعصاب و روان به کسی بده و اگه هم داد قدرت دارو‌هایی که دادن در اون حد نیست که شخص اوردوز کنه و یا خدایی نکرده بخاد خودکشی کنه! تو داستان هم اسم داروهایی رو آوردن که خیلی پیش و پا
افتادن!
درباره‌ی کتاب، باید بگم که هم از نظر ادبی خیلی قدی بود و هم از نظر بار علمی. و به‌طور کلی یک نو آوری بود چون ندیده بودم کسی به طور خاص به موضوع بیماری‌های روانی شایع به صورت حالات و احساسات بیماران بپردازه! و نویسنده جدای از اینکه دستی در روانشناسی داره خیلی تیز هوش هست
اصلا دلم نمیخواد داستان رو اسپویل کنم چون حیفه!
اما جریان داستان اینه:
کتاب شامل بخش‌های مختلف میشه و در هر بخش به صورت جدا گونه کیس‌های متفاوت رو بررسی میکنن، مثلا یک بخش درباره‌ی زندگی یک فرد افسرده، بخش دیگه درباره‌ی بیمار مانیا، اسکیزوفرنی و. ‌.. بررسی شده!
مثلا در داستان اول تحولاتی که بیماری دوقطبی در طی روز‌ها در زندگی بیمار گذاشته رو نشون داده، یا توهم‌ها و هزیان هاش و نگاه اطرافیان به این فرد رو از دید بیمار بررسی کرده.
فقط ممکنه این داستان از نظر خیلی‌ها خسته کننده باشه، توصیه من اینه که یه روزه خونده نشه! چون طبیعیه کسل بشی از خوندنش، به هر حال از زبان یک فرد بیمار سعی کرده نوشته بشه.
در آخر از نویسنده تشکر میکنم و باید بگم خیلی با استعداد هستند.
Alireza Ghiaghi
۱۳۹۹/۸/۲۱
نوشته‌ی خوبیه و ارزش خوندن رو داره. کل داستان‌ها بیشتر به سرگذشت شخصی گلچین شده با کمی چاشنی تخیل و رویدادهای شبه جریان سیال ذهنی میمونه تا جایی که اگه عنوان داستان‌ها رو برداریم کل مجموعه میتونه خیالات و تصورات هذیان ونه شخصیت داستان اصلی و اول (دوقطبی....) با کمی تفاوت در رفتارهای جزءی و... که از ضعف شخصیت پردازی هرچند مختصر مفیدی که میتونه باشه هستش. موضوع جذاب داستان یا داستان‌ها میتونست دستمایه‌ی یک اثر جوندارتر، با شاخ و برگ و نیمچه داستان‌های موازی بسیار جذاب‌تر و کامل تری بشه و ازش یه رمان کامل و استخوندار در بیاد و نه یه کار معمولی که تو بهترین حالت خواننده رو یاد کارای ضعیف مصطفی مستور میندازه، که درست مشابه شخصیت‌های داستان سراسیمه، بی‌هدف و بعضن تو خیلی موقعیت‌های داستان دچار سردرگمی و پایان‌های عجولانه و ضعیفن. در مورد داستان اصلی، داستان خوب شروع میشه و ترجیع بند عنوان داستان هم تو متن خوب جا افتاده و به موقع و هوشمندانست هسته‌ی کار با داستان‌های آشفته کار رو تنزل میده تا به پایان ضعیف اون برسیم. نویسنده در کل یک موجود ناقص با دست و پا‌های شل و آویزون به بدن (داستان اول) پرورونده با اینکه قابلیت این رو داشت که کاری درخور و شایسته تر از آب در بیارتش. لحن داستان خودمونی و روزمره و مشابه کارای بوکوفسکی و نمونه‌ی کج و کوله اون ینی مستوره، که هم نقطه مثبت میتونه تلقی بشه تو یه سری از داستانهایش و هم منفی از نظر نبود خلاقیت کافی تو روایت.
حاج علی
۱۳۹۹/۳/۲۲
میشه شما دیگه رمان ننویسیداخه شما که متفکر وبه قول دوستاتون نویسنده‌ای کدوم آدم عاقلی اسم دارو هارو به وضوح توکتابش مینویسه با تخیلاتی که اسمی نمیشه روش گذاشت واین داستان مرده وفرسوده شما رو فقط همون کارخونه‌های داروسازی برای اینکه اسم قرصاشونو تبلیغ کردی برای فروش داروهاشون ودرامد زدایی ومطب هاشون بیمارستانها بهت نسخه انتشار دادن یادت باشه هرکسی ممکنه دچارافسردگی بشه یاشده ولی شما ذکر کامل اسم داروها باعث میشید اونا سرخود و بدون تجویز این داروهارو مصرف کنن جواب خدا رو چی میدی واسه پول وفروش کتابت تبلیغ قرص‌های خطرناک کردی بجای درمان خداشناسی وخودشناسی از مشکلات این دسته افراد کم کنی بدترافسرده تر و وابسته به قرص نشون دادی داستانت یه داستانه تو شاید داری زندگی عادیتو میکنی وبا دسیسه‌های سیاسی نظام پزشکی پولی به جیب بزنی ولی کسانی که شاید یه دوره گذرا افسردگی دارن با ترغیب شما به اسامی قرصهای خطرناک وتاریخ مصرف گذشته میرن راه غلط رو حل میکنن بی‌پولی بیکاری رنج غم عاشق نشدن تنفر درزندگی همه انسانها هست گاهی ممکنه صبرمون لبریز بشه دوباره از نو شروع کنیم ولی دلیل به خودباختگی وخودکشی وادم کشی که شما علمتون وسوادتون برای نوشتن درهمین حده نیست میتونستی از معجزه از آرامش بعداز حرف زدن با خدا از قدرت درن والهی حرف بزنی همه مریضها به یه چیزی احتیاج دارن که دستشونو بگیره وهدایت کنه اومدی از روان درمانی بگی ولی کل درمان با قرص شروع کردی کمی به اطرافت نگاه بنداز وبیشتر درمورد خدا وروابط انسان ودنیا وخدا مطالعه کن بجای کتاب‌های روانشناسی وقرص درمانی به نظر من شما تو دوره‌هایی که از همه چیز ناامیدی قلم برندار وکتاب بنویس وشغل نویسندگی رو زیر سوال نبر بایه کتاب بی‌معنی مخرب وغیراصول اخلاقی
مبینا .
۱۳۹۷/۳/۲
سلام و خسته نباشید. من سال‌ها کتاب نخوندم. بعد از سال‌ها این تازه اولین کتابیه که شروع به خوندنش کردم. چندین فصل اولش واقعا عالیه. و هم چنین با احوالات این روزای من شباهت داره. یه جاهاییشو که می‌خوندم انگار که خودم نوشتمش؛ و از شدت ذوق که چقد جالبه که دقیقا حال منو با زبونی که خودمم نمیتونم توضیحش بدم گفته، پاهامو به زمین می‌کوبیدم!
چند فصل اول کتاب رو کاملا میشد حسش کرد. ولی اواخر کتاب به خصوص دو فصل آخرش عجیب بود.. راستش فکر نمی‌کردم این کتاب این چنین نوشته شده باشه.
در رابطه با پایانش میشه گفت که خیلی غیر منتظره و یهویی بود. در کل انتظار میرفت که کتاب یک نتیجه‌ی واضحی داشته باشه. با متنش میشه خوب ارتباط برقرار کرد ولی پایانش به نظرم پایان خوبی نبود
☽𝒮𝑒𝓁𝑒𝓃𝑜𝓅𝒽𝒾𝓁𝑒☾
۱۴۰۳/۱/۷
اگر نقد ها رو کنار بگذاریم من علاوه بر این که از خواندن این کتاب لذت بردم و بابت اطلاعاتی که دریافت کردم خوشحالم در واقع متوجه این شدم که خیلی از ما به این موارد دچاریم شاید تنها چیزی که این گونه افراد نیاز داند این که درک بشن همه ما در زمانی از زندگیمان دچار چالش های شدیم چالش های که به تنهایی به قادر حل کردنشان نبودیم اما درست زمانی که نیاز داشتیم کسی کنارمان باشد رها شدیم این گونه بیماری ها هم ی نوع چالش محسوب میشوند در واقع هدف اصلی نوشتن این کتاب معرفی این بیماری ها و آشنا شدن من و شما هست شاید که خودمان یا اطرافیانمان یک بیمار باشیم پس در مرحله اول باید این رو بشناسیم. و این که تمام روایات از زبان یک بیمار نوشته شده و حالات و حرکات به خوبی بیان شده که از نظر من این کار رو به ی کار قوی تبدیل کرده.
من من
۱۴۰۰/۱۲/۱۲
سلام به نویسنده محترم کتاب، فردی که اختلال دو قطبی شدیدی نداره (مثل خود من) و تا حالا به چندین روانپزشک و روانشناس مراجعه کرده و افسردگی داره و فوبیا شدید داره و حملات پانیک داره و وسواس فکری داره و هیچ دنتری نتونسته بهش کمک کنه، صد درصد هم ترغیب میشه که قرص‌هایی که شما توی کتاب معرفی کرید رو معرفی بخوره، قرص‌های شما در کتاب بدار هست و خواننده کتاب تمام اون احساس‌های منفی رو در خودش بیشتر احساس‌میکنه چرا که احساس میکنه از وقت سؤ استفاده شده.
همچین فردی مثل من که کلی مشکل روانی طاقت فرسا داره، با خوندن این کتاب در سطح یک آگاهی که سطح قربانی هست بیشتر نفوذ میکنه و انرژی‌های کاتابولیک زیادی به سمتش حمله ور میشه،
واقعا کتاب خوبی نبود 👎🙏
غزل فروزنده
۱۳۹۹/۴/۵
ببین نویسنده‌ی عزیز اگه می‌تونستی فصلاول رو نظم بدی ویکم از هوش و قوه‌ی تخیلت بیشتراستفاده میکردی می‌تونستی‌ی کتاب تخیلی فوق العاده. با موضوع جدید و که‌ی حرف تازه واسه گفتن داره رو بنویسی و‌ی اثر فوق العاده زیبا خلق میکردی می‌تونستی یکم بیشتر روی یموضوع تمرکزکنی واین همه روی قسمت اول بپربپرنکنی و و فقط توی قسمت دوم اضافه گویی کردی که از این اتهام که‌ی پولدار بیدردی کنارگذاشته شی خدا می‌دونه چقد‌ی چیزو بی خودی کش دادی ولی فصل اول آدم روباخودش به اغمامیبرد من که دوست داشتم هرجا میری باهات بیام آدمومجبورمیکنی باهات راه بیاد واین بخاطر موضوع جدیدی بود که داشتی اگه ازقسمت پریشانی بگذریم می‌تونستی یکی از بهترین‌ها باشی ⁦┐ ( ̄ヘ ̄) ┌⁩
مشاهده همه نظرات 679

راهنمای مطالعه کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر

برای دریافت کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.