معرفی و دانلود رایگان کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول

عکس جلد کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول
قیمت:
رایگان - 0€
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول

کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول نوشته‌ی معین فرد، رمانی هیجان‌انگیز و جذاب است که قهرمان آن حافظه‌ی خود را از دست داده و همه‌ی انسان‌ها قصد کشتن او را دارند. قهرمان داستان در دوره‌ای به سر می‌برد که فجایع بزرگ، تمدن‌های انسانی را از بین برده است.

معرفی رمان باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول:

رمان جذاب باران سیاه - سقوط مرگبار نخستین جلد از این مجموعه محسوب می‌شود. در ابتدای این رمان، شخصیت اصلی داستان چشمانش را باز می‌کند و خود را بالای ساختمانی می‌یابد که قصد خودکشی دارد. او نمی‌داند چرا آن‌جا آمده و چرا می‌خواهد به زندگی خود خاتمه دهد. او حتی اسم خود را هم به خاطر نمی‌آورد! شخصیت بی‌نام داستان، منفورترین انسان روی زمین محسوب می‌شود و سایر انسان‌ها قصد کشتنش را دارند.

اما این تنها گره‌ی داستانی مجموعه‌ی سقوط مرگبار نیست، بلکه دنیایی که انسان‌ها در آن زندگی می‌کنند هم دگرگون شده است. هیولای جهش یافته‌ی بزرگی در آسمان پرواز می‌کند، ماسه‌ها شهرها را ویران کرده‌اند، انسان‌ها داخل پناهگاه‌ها زندگی می‌کنند و گلوله‌ها از زندگی انسان‌ها باارزش‌تر هستند.

هیولاها و موجودات عجیب بر کره‌ی زمین حاکم شده‌اند و شب‌ها در اطراف پرسه می‌زنند اما او هیچ یک از این‌ها را به یاد نمی‌آورد. شخصیت اصلی داستان بدنش آهنی است اما نمی‌داند چرا با سایرین فرق دارد. او فقط یک جمله را تکرار می‌کند: رباتی که می‌خواست انسان شود.

در بخشی از رمان باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول می‌خوانیم:

او بریده‌بریده صحبت می‌کند. بادِ سردی که از ساختمان‌های تنها برمی‌خیزد، موهای تنم را سیخ می‌کنند. ناگهان وزش تند بادی مرا تکان می‌دهد. آن هیولایی که سرخ بال نامید شده، حالت تهاجمی به خود گرفته و با تمام قدرت بال می‌زند. صدای غرش بال‌هایش بیش‌تر شده است و باد برخواسته از بال زدنش، تعادلم را برهم می‌زند. دو چشمِ سرخ رنگ هیولا به من زل زده و دندان‌هایش را به من نمایش می‌دهد. ناگهان او دهانش را باز می‌کند و امواج غرشِ گوش خراشش، سلول‌های بدنم را می‌لرزاند. وقتی به خود می‌آیم، او را می‌بینم که با سرعت به سویم فرود می‌آید. پاهایم ناخودآگاه تکان می‌خورند و به سوی در می‌روم. «بدوین قربان! فرار کنین!»

او به ورگا می‌گوید: «فکر نکنم توی ساختمون با ما کاری داشته باشه. باید تا نصف ساختمون پایین بریم.»

صدای شکافته شدن هوا، داخل سرم طنین می‌اندازد. قدم‌های باقی مانده را با تمام سرعت طی می‌کنم. زمانی که به جلوی ورودی می‌رسم، سرخ بال آن قدر به ما نزدیک شده که تمام آسمان را پوشانده است. وقتی به پاهای کشیده و درازش نگاه می‌کنم، چنگال‌هایش را می‌بینم که مرا هدف قرار داده‌اند. ناگهان دستانش را از هم باز می‌کند. ناخن‌هایش به راحتی با یک حرکت ساده سرم را جدا خواهد کرد. چند قدم باقی مانده، تصاویر به صورت آهسته از جلوی چشمانم عبور می‌کنند. قبل از این که درون چنگال‌های تیز او اسیر بشویم، به ورودی می‌رسیم. هیولا در حالی که با عصبانیت می‌غُرد، از بالای ساختمان عبور می‌کند. بادی که از حرکت او به سوی ما برمی‌خیزد، ما را به چند پله پایین پرت می‌کند. گیج و منگ به در ورودیِ رو به پشت بام نگاه می‌کنم. آن هیولا چه نوع جانوری بود؟ ورگا چند پله پایین‌تر و مرد قد کوتاه کنارم سقوط کرده‌اند. «قربان حالتون خوبه؟»

او به کنارم می‌آید. وقتی می‌بیند که مشکلی ندارم، به نزدیکی درِ ورودی پشت بام می‌رود، انگار به دنبال سرخ بال می‌گردد. «این لعنتی از کجا پیداش شد؟ خیلی وقته که هیچ خبری ازش نبود.»

فهرست مطالب کتاب

طلوع
رویا
سرزمین مُرده
راهِ تاریک
بیابان برهوت
پناهگاه زندگی
زندان
آژیر
قسمت تاریک
برج مخابراتی
سیگنال گمشده
کُد
لباسِ آهنی
خواب تاریک
به سوی سرنوشت
سنگریزه‌ها
سرنوشت
من را پیدا کن
تونل زمان
دیوار سبز
دنیای جدید
ماسه‌های روان
پرنده‌ی بدون بال
شهرِ رویاها
من کی هستم؟
شهرِ شب
هاله‌ی سفید
طلوع تازه

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات خدمات فرهنگی کرمان
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات505
زبانفارسی
شابک978-600-285306-6
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک
رایگان - 0 یورو
افزودن به کتابخانه

نقد، بررسی و نظرات کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول

محمدرضا
۱۴۰۱/۵/۲
این کتاب فوق العاده بود. در این کتاب آینده زمین به تصویر کشیده شده است و دنیا به قدری تغییر کرده است که دیگر نمی‌شود خوب را از بد و دشمن را از دوست تشخیص داد. نویسنده به خوبی توانسته داستان را فضا سازی کند تا خواننده بتواند به طور دقیق و جزئی داستان را درک کند و از آن لذت ببرد. در ابتدا شخصی به نام کرادن که او را رییس خطاب میکنند قصد خود کشی دارد اما یکی از دوستانش به نام دراسول او را نجات میدهد و از دست کسانی که به آن‌ها خیانت کرده آمد فرار میکنند. در مسیر فرار اتفاقات زیادی برایشان می‌افتد و با افراد زیادی سر و کله می‌زند و سعی می‌کنند تا جان خود را نجات دهند و به پناهگاه برسند. در راه به زنی به نام سامیرانا بر میخورند و او نیز همراه آن‌ها میشود. در راه با یک شکارچی معامله می‌کنند تا راه را به آن‌ها نشان دهد. البته لایه ازون از بین رفته و نمیشود بیش از یک روز زیر نور آفتاب دوام آورد. آن‌ها بسیاری از هیولا‌ها و جهش یافته‌ها را از پیش رو بر میدارند و هر لحظه به سمت مقصد نزدیک تر میشوند. سر انجام وقتی به شهر ربات‌ها می‌رسند ارباب کرادن با حساب و کتاب هایش پی میبرد که دراسول به او خیانت کرده و به همین دلیل از شهر ربات‌ها بر خلاف اینکه از او استقبال زیادی به عمل آمده بود بیرون آمد و سامیرانا را دید که در توفان و میان گرد و خاک راه میرود اما کرادن به قدری عصبانی است که به او توجهی نمیکند و راه خودش را در پیش می‌گیرد. در کل این کتاب بسیار بی نظیر بود، بعد از اتمام این کتاب توصیه میکنم حتما جلد دوم را هم مطالعه کنید.
مائده صدقی
۱۴۰۰/۱۰/۲۶
خدایا فوق العاده بود حرف نداشت
دنیایی که بعد از نابودی زمین به وجود میاد
همه چیز این کتاب جالب بود ولی خب تکانی هم وجود داشت
مثلا اینکه بهتر بود ریزانیس بجای اینکه جعبه رو باز کنه و بعد جبهه ب. یره و لج بازی کنه بهتر بود با جان و دل قدرت رو در اختیار می‌گرفت و ازش بهترین استفاده رو می‌برد حتی و
تصور رهبری کروم‌ها توسط ریزانیس یا کرادن شگفت انگیزه
همینطور هم در مورد سامیرانا اینکه دختری با این سن انقدر تجربیات راز‌های مختلف داشته باشه واقعا عجیبه من از سامیرانا خوشم میومد ولی انگار شخصیت این فرد رو کلا دروغ تشکیل داده باز خوبه شرافت داشت آخرش اعتراف کرد که اصلا از اون دنیا نیست
با وجود اینا بنظرم کتاب بشدت فوق العاده ایه اینا فقط تصورات و دیدگاه من برای ادامه داستان بود هر کس سلیقه و تفکراتی داره و ادامه داستان زندگی ریزانیس به نویسنده عزیزمون بستگی داره
پیشنهاد میکنم حتماااااا بخونید این کتابو
E.Am
۱۴۰۱/۷/۲۷
رمان جذابی بود. بنظرم نقطه قوتش تخیل قوی نویسنده بود که اجازه نمیداد داستان کلیشه‌ای و قابل پیش بینی باشه، ولی شاید بشه گفت کنترل این تخیل قوی از دست نویسنده خارج شده و موضوعات زیادی به داستان اضافه شدن که گاهی درطول داستان باهم تناقض پیدا میکنن. مثل توانایی‌هایی که کرادن بعضی جاها داره ولی بعضی که جاها انگار نویسنده یادش رفته این شخصیت فلان توانایی رو داره. یا جریان نلاگ، برف سیاه، ماسک سیاه (که اول داستان هدف کرادن بود ولی بعد بحث جعبه سیاه میاد وسط). یا مثلا بحث دنیاهای موازی که خیلی ناگهانی پیش کشیده میشه. انگار داستان و شخصیتهای حداقل سه تا رمان با هم مخلوط شدن. فکر میکنم نویسنده توی خلق بعضی شخصیت‌ها و حوادث عجله کرده و شاید بهتر بود اونها رو به جلد‌های بعدی موکول میکرد. علاوه بر اون با اینکه میدونم رمان چند جلدی هست ولی باز هم این پایان برای جلد اول خیلی غیرمنتظره بود، درواقع نمیشه بهش گفت جلد اول... باید گفت مقدمه! دقیقا مثل سریال‌های نیم ساعتی که هرشب پخش میشن. فکر میکنم رمان با سریال از این جهت متفاوته و در انتهای جلد اول باید اکثر موارد مختومه شده باشن یا حداقل سرگردان رها نشده باشن. فکر میکنم انتهای جلد اول خواننده باید از این که تعدادی از سوال هایش جواب قانع کننده گرفتن خوشحال باشه و برای جلد دوم ذوق داشته باشه، ولی من به شخصه بعد از پایان جلد اول انقدر ذهنم سرگردان بود که حس میکردم میخوام (با کمال احترام) نویسنده را خفه کنم! این باعث میشه برای خوندن جلد دوم مطمئن نباشم چون اصلا حس خوبی نیست. البته این فقط نظر منه، ولی چیزی که کاملا مشخصه اینه که ایشون نویسنده توانایی هستن.
Parmiss
۱۴۰۱/۱۰/۳۰
وقتی این کتاب رو با رمان‌های دیگه خارجی مقایسه میکنم... متوجه میشوم‌ در سطح برخی رمان‌های خارجی نوشته شده است... میشه گفت حتی بهتر... قلم نویسنده مرا با خود به دنیای ربات‌ها برد... ذهن خلاقش مرا به وجد آورد و برای ادامه خواندن مشتاقم میکرد... توصیف او از صحنه‌ها باعث میشد تصویر سازی کامل از کتاب از داشته باشم... افسوس میخورم اینکه بسیاری از مردم رمان‌های ایرانی را نمیخوانند و به این رمان‌های جذاب بها داده نمی‌شود... شاید اگه دنیای فیلم سازیمون قوی تر بود میتوانستیم ازش فیلم بسازیم... با رمان دونده هزارتو مقایسه میکنم که فیلمش هم ساخته شده... هر دو نویسنده صحنه‌ها را به خوبی توصیف کرده و ذهن خلاقشان باعث شده رمان‌هایی نو و بدون کلیشه ساخته شود... یکی از خوبی‌های این کتاب این بود که به هیچ وجه قابل پیش بینی نبود و هر لحظه خواننده را سورپرایز میکرد... ممنون از کتابراه و جناب آقای معین فرد.... منتظر رمان‌های جدید ازتون هستم🌹🤍
علی پارسا
۱۴۰۱/۸/۱۲
با سلام خدمت جناب معین فرد و همکاران زحمتش کشش.
کتاب از جنبه تخیل خیلی زیبا هستش
و نکته‌ای قابل چشم گیر هستش این است ک لحن بیان اقای معین فرد بسیار زیبا میباشد که هنگام صحبت کردن مخاطب همه‌ی جلوه‌ها رو جلوی صورتش نمایان میکند
نکته‌های دیگر این کتاب:
((اعتماد)): میشه آموخت که حتی ب نزدیکترین
کسان در هر شرایطی نباید اعتماد کردن حتی کسانی ک جان شما را در سخت‌ترین شرایط نجات دهند
((خیانت)): کسانی ک دوست و همراه شما هستند و برایتان هر کاری که انجام میدهند مطمئناً برای منفعت خودشان اشت و در کوچکترین زمان به شما ضربه‌ای میزنن که جبران ناپذیر باشد با اوج ناباوری. در حالی که حتی اگر هیچ کس را بجز انها نداشته باشی.
.
.
.
و شخصیت جذاب ((کرادن)) میباشد
امروزه با توجه با علم و تکنولوژی که انسان در حال خلق کردن ربات‌هایی هستند که کارها را دقیق تر و منظم تر انجام دهند با توجه به اینکه خیلی از افراد هستند که بخشی از از اعضای بدنشان همانند مچ. دست. انگشت پا و با هوش مصنوعی که به دست خود انسان است کنترل می‌شود چه بسا شخصیتی که کرادن دارد میتوان تحسین برانگیز بود استفاده از از اینکه این چنین شخصیتی در این کتاب باشد
.
.
. خوشبختانه این کتاب به قدری از نظر تخیلی جذاب است که خیلی بیشتر از اینها میشود از این کتاب صحبت کرد
.
.
.
به امید پیشرفت در جامعه کتاب نویسی و نشر دادن آن
.
.
. خسته نباشید
فرزاد رضایی
۱۴۰۳/۱/۲
ممنونم از نویسنده که همچین کتاب جذابی را رایگان در دسترس ما گذاشته تا بخونیم و ازش لذت کافی را ببریم واقعا دستتون درد نکنه این کتاب واقعا بی‌نظیر و جذاب و باحال بود فضاسازی و شخصیت پردازی قدرتمندی داشت و نویسنده به خوبی تونسته بود داستان را به گونه‌ای پیش ببره که برای خواننده غیرقابل تصور باشه و از خوندن اون اصلا و اصلا خسته نشه این کتاب در اصل میتوان گفت که درباره آینده انسان‌ها است این کتاب به آسانی مرا غرق خود کرد پندی که میتوان از این کتاب گرفت اینه که: چگونه هویت و شخصیت افراد میتواند در نحوه زندگی آن‌ها و رفتاری که از دیگران می‌بینند تاثیر بزاره
در کلِ این داستان شخصیت اصلی به دنبال هویت خودش است و می‌خواهد بداند که چی کسی است او میخواهد بداند که شخصیت او منفور است یا در واقع چیزی دیگر است؟ و به دنبال این موضوع ماجراهایش آغاز میشود نویسنده با قلمش در این داستان به خوبی مشخص میکند که ذهن خلاقانه و قدرتمندی دارد این رمان میتونم بگم که از رمان‌های خارجیخیلی جذاب تره اما حیف که مردم دنبال رمان‌های خارجی میرن به جای رمان‌های جذاب ایرانی واقعا حیفه که فیلم یا سریالی از روی این داستان ساخته نمیشه از این داستان میشه سریال یا فیلم جذاب و باحال و زیبایی ساخت اما واقعا چه حیف که در کشور ما به این موضوع اهمیتی نمیدن امیدوارم که روزی به این موضوع اهمیت بدن و ارزش قائل بشن اما در حال حاضر کسی دست به چنین کاری نمیزنه و اینکه بیصبرانه منتظر آثار بعدی شما نویسنده گرامی آقای معین فرد هستم و واقعا قلم بسیار عالی و تخیلی بسیار قدرتمند و استعداد بی‌نظیری دارید
ممنونیم کتابراه
احمدضیا نوروزی
۱۴۰۲/۱۱/۲۸
داستان خیلی کند پیش میره و بعد از یک مدت خسته کننده میشه و دلیل این خسته کننده شدن نداشتن هیچ رمز و رازی داخل داستان هست نه این که رمز و رازی نداشته باشه ولی از ان رمز و راز‌ها صحبت نشده باید خیلی حوصله داشته باشی و رمان رو تا حدی ادامه بدهی که به جایی برسه که متوجه بعضی از راز‌های داخل کتاب بشی و (یعنی این که اگر شما رمان رو تا نصفه خونده باشی کسی توضیح درباره رمان از شما بخواد شما فقط میتونین بگویید ماجرایی یک فردی در آخر الزمانی که در ان ربات‌ها و هیولا‌ها زندگی میکنن و این که ان فرد حافظه‌ی خودش رو از دست داده و با چند نفر راهی یک سفر میشه و چند نکته‌ی خیلی ریز تر از این هایی که گفتم) و دوم اینکه موضوع خیلی تکراری هست و اینکه دنیا به پایان خودش میرسه یک موضوع به شدت تکراریه و حالا بماند که ربات‌ها و هیولا هم در داستان هستند و این ها هم موضوعات
خیلی تکراری هستند سوم این که گونه‌های رو معرفی کرده بود که از انسان برتر هستند و این باعث آزار خواننده میشه چون که انسان به طور ذاتی دوست داره برتر از دیگران باشه چه برسه به این که کل گونه‌ی انسان ضعیف تر از یک گونه‌ی دیگه باشه و این موضوع برای یک رمان خوب نیست چون زمانی که کسی میخواد رمانی رو بخونه دوست داره یک داستان زیبا و سرگرم کننده ببینه نه این که یک موضوع مدام باعث آزارش بشه
حسین نمازی
۱۴۰۲/۹/۲۲
خیلی خوب هست فقط به نظر من قبل از خوندن کتاب در مورد دنیای مواری یه تحقیق ریز بکنید تا داستانو بفهمین اما در کل کتاب بسیار خوبیه چون مواری داره که داستان رو بهتر میکنه مثل گروه‌ها وقبایل مختلف مکان‌های مختلف افراد مختلف اما یکی از ایراد‌ها این است که یک مبحث به طور کامل بسته نمیشود اما در کل خوب و است از سازنده محترم خواش میکنم که لطفا هرچه سریعتر جلد‌های بعدی را به انتشار برساند خیلی خوب هست فقط به نظر من قبل از خوندن کتاب در مورد دنیای مواری یه تحقیق ریز بکنید تا داستانو بفهمین اما در کل کتاب بسیار خوبیه چون مواری داره که داستان رو بهتر میکنه مثل گروه‌ها وقبایل مختلف مکان‌های مختلف افراد مختلف اما یکی از ایراد‌ها این است که یک مبحث به طور کامل بسته نمیشود اما در کل خوب است و از سازنده محترم خواش میکنم که لطفا هرچه سریعتر جلد‌های بعدی را به انتشار برساندخیلی خوب هست فقط به نظر من قبل از خوندن کتاب در مورد دنیای مواری یه تحقیق ریز بکنید تا داستانو بفهمین اما در کل کتاب بسیار خوبیه چون مواری داره که داستان رو بهتر میکنه مثل گروه‌ها وقبایل مختلف مکان‌های مختلف افراد مختلف اما یکی از ایراد‌ها این است که یک مبحث به طور کامل بسته نمیشود اما در کل خوب است و از سازنده محترم خواش میکنم که لطفا هرچه سریعتر جلد‌های بعدی را به انتشار برساندخیلی خوب هست فقط به نظر من قبل از خوندن کتاب در مورد دنیای مواری یه تحقیق ریز بکنید تا داستانو بفهمین اما در کل کتاب بسیار خوبیه چون مواری داره که داستان رو بهتر میکنه مثل گروه‌ها وقبایل مختلف مکان‌های مختلف افراد مختلف اما یکی از ایراد‌ها این است که یک مبحث به طور کامل بسته نمیشود اما در کل خوب است و از سازنده محترم خواش میکنم که لطفا جلد‌ها
با تشکر
هاااااااااا
۱۴۰۱/۱۱/۲۲
خدایا فوق العاده بود حرف نداشت دنیایی که بعد از نابودی زمین به وجود میاد همه چیز این کتاب جالب بود ولی خب تکانی هم وجود داشت مثلا اینکه بهتر بود ریزانیس بجای اینکه جعبه رو باز کنه و بعد جبهه ب. یره و لج بازی کنه بهتر بود با جان و دل قدرت رو در اختیار می‌گرفت و ازش بهترین استفاده رو میبرد حتی و تصور رهبری کرومها توسط ریزانیس یا کرادن شگفت انگیزه همینطور هم در مورد سامیرانا اینکه دختری با این سن انقدر تجربیات رازهای مختلف داشته باشه واقعا عجیبه من از سامیرانا خوشم میومد ولی انگار شخصیت این فرد رو کلا دروغ تشکیل داده باز خوبه شرافت داشت آخرش اعتراف کرد که اصلا از اون دنیا نیست با وجود اینا بنظرم کتاب بشدت فوق العاده ایهاینا فقط تصورات و دیدگاه من برای ادامه داستان بود هر کس سلیقه و تفکراتی داره و ادامه داستان زندگی ریزانیس به نویسنده عزیزمون بستگی داره پیشنهاد میکنم حتما ||||| بخونید این کتابو
ریحانه حق شناس
۱۴۰۱/۱۰/۲
باسلام و احترام به جناب معین فرد نویسنده این رمان تخیلی جذاب. پس از نصب کتابراه این دومین کتابی بود که خواندم. تخیلی زیبا از زمان نابودی دنیا که انسان‌ها آن را با خودخواهی خود به وجود می‌آورند. در این داستان غیر قابل پیش بینی و پر کشش جملات با دقت و نهایت احساسات بیان شده بودند به صورتی که هرلحظه و با خواندن آن تصویر نیز در ذهن پدیدار می‌شود. سرگذشت رباتی که میخواست انسان شود انسانی که بازیچه‌ی سرنوشت شده بود. البته تناقض‌هایی در داستان وجود داشت که به وضوح خود را به رخ می‌کشند. موضوعاتی که اول و در بین بسیار بزرگ جلوه داده می‌شوند و سپس محو و در نیمه راه رها می‌شوند و موضوعاتی غیر منتظره و متناقض جایشان را می‌گیرند که باعث گمراهی و تردید خواننده می‌شوند و سوال‌های بی جواب زیادی به جای می‌گذارند. من این کتاب را پس از کتاب جوینده مخلوق جناب امین فرد خواندم. با اینکه موضوع‌ها یکی هستند اما اهداف و دنیای دیگری در پس آن‌ها مورد هدف قرار گرفته شده‌اند. در نظر من جوینده حتی با آن پایان غم انگیر به حقیقت بیشتر شباهت دارد، چرا که در دنیای ما فرافرگشت‌ها حضور ندارند... ظرافت خلق شخصیت و اتفاقات در آن کاملا حساب شده تر بود که من رو حساس تر و سطح انتظارم رو این گونه بالا برده بود. امیدوارم جلد دوم ابهامات جلد اول را در خود غرق کنند و حقیقت بیشتری نمایان شود.
علی حیدرپور
۱۴۰۲/۴/۲۰
این کتاب یک شاهکار بی‌نظیر فضا سازی‌های عالی و شخصیت پردازی بسیار قوی‌ای دارد و نویسندۀ گرامی جناب معین فرد به خوبی توانسته‌اند داستان رو به گونه‌ای پیش ببرند که خواننده اصلا از خواندن خسته نمی‌شود این کتاب به راحتی می‌تواند شما رو غرق در خود کند
این کتاب به زیبای بیان میکند که چگونه هویت و شخصیت
افراد می‌تواند در نحوه زندگی آن‌ها و رفتاری که از دیگران می‌بینند تأثیر بگذارد در کل این داستان شخصیت اصلی به دنبال کشف هویت خود است و می‌خواهد بداند چه کسی است او میخواد بداند که آیا واقعا شخصیت منفور است یا واقعیت چیز دیگری است و به دنبال همین موضوع ماجراجویی‌های وی آغاز می‌شود
تأثیری که قلم نویسنده بر روی مخاطبان خود دارد به روشنی از ذهن خلاق و توانای ایشان حکایت می‌کند
بسیار خوش حالم که توانسته‌ام این کتاب را مطالعه کنم و امیدوارم دیگران نیز بتوانند از این اثر زیبا نهایت لذت را ببرند
سید امیر محمد سید نظری
۱۴۰۲/۱/۴
داستان بسیار روان و جذابی داشت داستان از قاب خود خارج نمی‌شد و درست حرکت میکرد درست به دنبال شخصیت‌ها میرفت و ادم را گیج نمی‌کرد فضای نا اشنا فردی که حافظه‌ی خود را از دست داده است به خوبی می‌شد حس کرد از سبک قلم نویسنده لذت میبردم و احساس می‌کردم در ان فضا قرار گرفتم احساس هم دردی را به خوبی تحریک میکرد به گونه‌ای که در زمان خشم، خوشحالی، ترس و احساسات دیگر شخصیت‌ها کامل احساس هم دردی میکردم داستان به خوبی من را با خود همراه کرد از نظر خود بنده بخش‌هایی که افراد از شخصیت اصلی می‌ترسیدند و خود شخصیت اصلی دلیل ترس مردم را نمی‌دانست جزء بخش‌های جذاب داستان بود پایان جلد اول پایان راضی کننده‌ای بود و من را به خواندن ادامه‌ی داستان ترغیب کرد و در کل کتاب من را راضی کرد و البته هنوز جلد‌های بعد را نخواندم ولی امید وارم داستان همین گونه با قدرت پیش رفته باشد
Mahla Lotfinejad
۱۴۰۱/۵/۱۹
در این کتاب آینده زمین به تصویر کشیده شده و دنیا به قدری تغییر کرده که دیگر نمی‌شه خوب رو از بد و دشمن را از دوست تشخیص داد...
این کتاب هم یکی از اون کتاب‌های فوق العاده‌ای بود به هیچ عنوان ادامه داستان قابل حدس نبود...
کاملا خواننده رو جذب و با خودش همراه و هم مسیر کتاب میکرد خیلی زیبا و جذاب
بود... واقعا نویسنده‌اش هوشی خلاق و پویا داشته و همین طور قلمی قوی شخصیت پردازی‌ها فوق العاده بودند میتونستم باعمق جان شخصیت هارو درک و حس کنم نویسنده همه‌ی جوانب رو در داستان در نظر گرفته و موضوع جالبی رو برای نوشتن انتخاب کرده...
علاوه بر اون قواعده دستوری و نوشتاری به طور کامل رعایت شده و به نظر من یکی از زیبا‌ترین کتاب‌های تمام طول زندگیم بوده و کاملا ارزش خوندن داره توصیه میکنم حتما مطالعه‌اش کنید چرا که شرط می‌بندم عاشق داستانش میشید🤎✨
امیراحمد محمدی فرد
۱۴۰۲/۵/۲۰
واقعاً داستان جالب و جذابی داشت. فضا سازی و توصیف شخصیت نسبتاً خوب و تا حدی عالی بود. آغاز داستان و شروع آن کاملاً به خوبی نوشته شده بود. با رسیدن به پایان آن کمی غافلگیر شدم، از نظر من که رمان جالب و جذابی بود. فقط اگر روی علائم نگارشی کمی دقت میشد بهتر بود اما خوب از نظر من که بد نیست. واقعاً که حیفه از چنین داستانی فیلم یا سریالی ساخته نمیشه، از این میشد یه سریال قشنگ و جذاب ساخت. اما حیف که تو کشور ما به این مسائل چندان اهمیتی داده نمیشه. امیدوارم روزی برسه که به این مسئله هم اهمیتی داده بشه. اما خوب فک نکنم حالا حالاها کسی بخواد دست به چنین کاری بزنه. منتظر آثار دیگر این نویسنده جناب معین فرد هستم. باید بگم قلم عالی و تخیل و استعداد خوبی دارید. اگر میشه رمانتون رو به یک ناشر بین المللی بدین.
Tahira Hussaini
۱۴۰۲/۲/۱۵
سلام خدمت نویسنده عالی و دوستای عزیز که همانند من این کتاب را خوانده، کتاب واقعا حرف نداشت از هر لحاظ باوجود که کتاب زیاد نخواندم ولی این کتاب بحدی منو مجذوب خواندنش کرده بود که در ۳ روز تمامش کردم حتی نمیدونستم چطوری در باره کتاب توصف کنم باورش سخته نویسنده ایرانی دراین حد دارای قوه تخیل بزرگ باشه نه تنها تخیل به نظرمن نویسنده به یک نوعی از واقعیت درآینده صحبت کرده حتی بعضی آن‌ها به حقیقت مبدل شده مانند لایه اوزون ک تقریبا در حال خراب شدن هست همچنین دنیا خیلی پر تکنولوژی و پیش رفته شده ک الان ربات سازی هم وجود داره شک نیست چنین فاجعه در آینده رخ نده به باور ما قبل از ظهر امام زمان (ع) که همه چیز نابود می‌شود ازانسان گرفته تا کوچکترین موجود زنده به شمول گیاه وغیره، واقعا عالی بود حرف نداشت. تشکر از شما
مشاهده همه نظرات 537

راهنمای مطالعه کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول

برای دریافت کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.