معرفی و دانلود کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن: راهنمایی نجات بخش برای مدارا کردن با کودکان دو تا هفت ساله

معرفی کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن: راهنمایی نجات بخش برای مدارا کردن با کودکان دو تا هفت ساله

همه‌ی انسان‌ها از جمله کودکان با یکدیگر متفاوتند. کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن: راهنمایی نجات بخش برای مدارا کردن با کودکان دو تا هفت ساله نوشته‌ی جوانا فابر و جولی کینگ، با ارائه‌ی راهکارهای مختلف و بیان تجربه‌های واقعی والدین، به شما کمک می‌کند تا بتوانید راه‌حلی مخصوصِ فرزندتان بیابید و درگیری‌ها و دغدغه‌هایتان را کاهش دهید و فرزندپروری لذت‌بخشی را تجربه کند.

کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن (How to talk so little kids will listen) به شما می‌آموزد روشی که برای تربیت یک فرزند به کار می‌‌آید برای فرزند دیگر کاربرد ندارد. برخی اوقات لازم است کودکتان را بر صندلی راننده قرار دهید و کنترل کارها را به وی بسپارید. گاهی اوقات نیز بهتر است خودتان شروع به کار کنید، فرزندتان را از صندلی راننده بلند کنید و این مسئولیت را بر عهده او نگذارید. خوب است بدانید فرزندپروری یک علم نیست، بلکه یک هنر محسوب می‌شود. از این رو نباید ازخود متشکر باشید!

کتاب پیش روی شما به این دلیل نوشته شده تا به بخش دوم این عبارت جواب دهد: «چگونه از کودکانمان درخواست کنیم که ...» برادر یا خواهر نوزادش را اذیت نکند، در صندلی عقب ماشین جیغ نزند، دندان‌هایش را مرتب مسواک بزند، اشیاء را به دوروبرش پرتاب نکند و سبزیجات بخورد.

با این حال، اغلب والدین تعجب می‌کنند و تسلیم می‌شوند وقتی می‌بینند کودکان به سرعت می‌آموزند پشت فرمان ماشین بنشینند و آن را هدایت کنند یا بندهای کفششان را درست ببندند!

کوچولو بودن در یک خانه بسیار سخت است. از آن سخت‌تر، بزرگسالی است که مسئولیت آن کوچولو را بر دوش دارد و باز هم از همه این‌ها سخت‌تر فکر کردن در مورد نحوه‌ی برقراری ارتباط در زمانی است که کودک ناگهان به گریه می‌افتد، غذایی که بر روی اجاق گاز دارد می‌سوزد و فرزند بزرگ‌تر با فریاد، پوشک نوزاد را بر سرش گذاشته و دور خانه می‌چرخد.

زمانی که والدین در زیر آتش خمپاره‌های این کوچولوها قرار بگیرند، تبدیل کردن تئوری به عمل کمی ناممکن می‌شود. این کتاب مهارت‌های لازم و اصلی برای مواجه شدن با چنین شرایط‌ها و موقعیت‌هایی را به شما می‌آموزد. هر فصل حاوی یک چالش و درگیری هر روزه با بچه‌ها است.

در واقع این کتاب همانند یک دفترچه راهنمای شرایط اضطراری جهت ایجاد ارتباط مؤثر با کوچولوها است. محتوای کتاب، حاصل برگزاری کارگاه‌های آموزشی متعدد طی سالیان دراز بوده که در آن جوانا فابر (Joanna Faber) و جولی کینگ (Julie King) میزبان و مربی والدینی بودند که در این کارگاه‌ها حضور پیدا کردند.

برای پدر و مادرانی که پرمشغله هستند به حدی که زمانی برای سر خاراندن ندارند، این کتاب دربردارنده تصاویر و نمودارهایی است که نکات هر فصل را به شکل فشرده نمایش می‌دهد. هر چند راهکارهای هر فصل تنها به موقعیت‌های داخل خانه محدود نمی‌شود، بلکه در کلاس درس، مهد کودک و... نیز کاربرد دارد.

تمام داستان‌های این کتاب که از زبان اشخاص بیان شده و واقعاً اتفاق افتاده‌اند. اسم‌ها و سایر جزئیات هویتی تغییر داده شده، اما در تمام موارد کودکان، والدین و متخصصین واقعاً همان حرف‌ها را می‌زنند و همان کارها را انجام می‌دهند.

با نویسندگان کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن بیشتر آشنا شویم:

جوانا فابر کارشناس آموزش و فرزندپروری است. او در کتاب مادرش به کودکان گفتن، از کودکان شنیدن که برنده‌ی جایزه هم شده به‌شدت تأثیر داشته و برای ویرایش سی‌ام این کتاب مقدمه‌ی جدید نوشته است. او براساس کتاب مادرش و تجربیات خودش به‌عنوان یک مادر و مدرس، سخنرانی و کارگاه برگزار می‌کند. جوانا با همسر، سه پسر و چندین سگ و گربه و مرغ در دره‌ی هادسون که بخشی از نیویورک است زندگی می‌کند.

جولی کینگ از سال 1995 والدین و متخصصین را آموزش می‌دهد و آن‌ها را راهنمایی می‌کند. در کنار کارش با والدین و زوج‌ها، کارگاه «به بچه‌ها گفتن...» را برای تعداد زیادی مدرسه، انجمن‌های غیرانتفاعی و والدین برگزار می‌کند. او مدرک کارشناسی ارشدش را از دانشگاه پرینستون و دکتری حقوقش را از دانشکده‌ی حقوق ییل گرفته است. جولی با سه فرزندش در سانفرانسیسکو زندگی می‌کند. جولی و جوانا وقتی به ترتیب شش‌ساله و ده‌ماهه بودند با هم دوست شدند.

نکوداشت‌های کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن:

- لائورنس جی. کوهن (نویسنده کتاب فرزندپروری بازیگوش): بله، بالاخره منتشر شد، ابزارهای گفتگو با کوچولوها! برقراری ارتباط با عواطف کودکان برای والدین هرگز دیر نیست. ما باید آرزوهای کودکان را به رسمیت بشناسیم و اوضاع را از دیدگاه آن‌ها مشاهده کنیم. خانم فابر و کینگ همچون یارانی خردمند و آرام هستند که در این کتاب به شما کمک می‌کنند حریف سخت‌ترین لحظه‌های فرزندپروری شوید، بدون اینکه بچه‌ها را قضاوت کنید یا باعث شرم شوید. نویسندگان در اینجا می‌دانند که تنبیه و هدایت زورگویانه بن‌بستی بیش نیست و در عوض مسیرهای واضحی به سوی همکاری و ارتباط دوطرفه پیشنهاد می‌کنند.

- دنیل سیگل (نویسنده کتاب ذهن، سفری به سوی قلبِ انسان و مدیر اجرایی بودن، موسسه هیندسایت): این کتاب مانند جواهری کمیاب است که پدرومادرها و سایر سرپرستان را به درون جهان پرظرافت کودکان راهبری می‌کند. در اینجا والدین می‌آموزند چگونه ذهن بچه‌ها را درک کنند و محترم بشمارند. نویسندگان با ارائه راهکارهای عملی و نمودارهای آموزنده چندین گام بااهمیت برای هدایت روند رشد کودکان پیشنهاد می‌دهند تا نسل بعدی بسیار مهربان‌تر و منعطف‌تری داشته باشیم.

- جان گاتمن (نویسنده کتاب پرورش کودکانی با هوش هیحانی بالا): فابر و کینگ شاهکار فوق‌العاده کرده‌اند! این کتاب راهنما به شیوه‌های صحبت کردن با کودکان خردسال می‌پردازد و هر والدی می‌بایست آن را بخواند چون با مهارت‌های ضروری بر پایه تحقیقات علمی آشنا خواهد شد. این کتاب بی‌نظیر است.

خواندن کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

این کتاب به تمام پدران و مادرانی که دغدغه تربیت صحیح فرزندان خود را دارند و همین طور مربیان مهدکودک و معلمان بسیار توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن می‌خوانیم:

بنیامین این روزها به قطارها گیر داده. او دوست دارد خط‌آهن و تقاطع‌های ماهرانه بسازد و قطار را در سربالایی و سرازیری حرکت دهد. اما گاهی قطار یا ریل‌ها از هم جدا می‌شوند. عجیب است که بنیامین سریع به هم می‌ریزد و آشفته می‌شود و سپس قطار و ریل‌ها در هوا به پرواز درمی‌آیند، یک روز کنار میزی که ریل روی آن بود نشسته بودم و مطمئن بودم قطار از تپه بالا می‌رود و موقع پایین آمدن از هم جدا می‌شود. مکث کرد، می‌توانستم بفهمم بنیامین دارد عصبانی می‌شود، اما از آنجایی‌که در کارگاه شرکت کرده بودم دیگر نگفتم: «مشکلی نیست، درستش می‌کنیم. نگران نباش.» معمولاً این حرف را می‌زدم و بعد او جیغ می‌زد و وسایلش را پرتاب می‌کرد. این بار گفتم: «واقعاً ناراحت‌کننده است! تو دوست نداری واگن‌های قطارت از هم جدا بشن.»

به من نگاه کرد اما جیغ نزد.

کنار میز یک تخته سیاه داشتم، بنابراین آن را برداشتم و گفتم: «بیا احساسات رو بکشیم.»

یک صورت ناراحت کشیدم. «این احساس رو داری؟»

سرش را تکان داد. چند قطره اشک کشیدم که از چشمان آن صورتک جاری بود، او گفت: «یکی دیگه هم بکش.»

چند قطره اشک دیگر هم کشیدم. گچ را برداشت و دیدم برق کوچکی در چشمان نقاشی کشید. چند قطره اشک بزرگ کشید. سپس صورت دیگری کشیدم که آنقدر ناراحت نبود. بنیامین آن لحظه لبخند زد و من یک صورت خوشحال کشیدم. شروع کرد به خندیدن. دوباره سراغ قطار رفتیم و با آن بازی کردیم. بداخلاقی از بین رفت.

فهرست مطالب کتاب

سخن ناشر
گزیده‌ای از ستایش‌ها پیرامون کتاب
پیشگفتار - به قلم اَدِل فابر
چطور تمام اینها شروع شد - به قلم جولی
چطور تمام اینها شروع شد - به قلم جوانا
یادداشت نویسندگان
بخش اول: جعبه‌ابزار ضروری
فصل اول: ابزارهایی برای مدیریت‌کردن احساسات... این همه جنجال به خاطر احساسات برای چیست؟
فصل دوم: ابزارهایی برای همراه‌کردن کودک...
فصل سوم: ابزارهایی برای حل ناسازگاری... اجتناب از دعوای خانگی
فصل چهارم: ابزارهایی برای تعریف و تمجیدکردن و قدردانی، اینها همه یکی نیستند.
فصل پنج: ابزارهایی برای کودکان خاص
فصل پنج و ربع: اصول و مبانی... نمی‌توانید با روشی جز این‌ها حرف بزنید
بخش دوم: ابزارها در عمل
1. دعوای غذا - دعوا سر میز آشپزخانه
2. آشفتگی صبحگاهی - از کشش گرانشی شدیدِ خانه فرار کنید
3. رقابت خواهر برادری - بچه را پس بده!
4. خریدکردن همراه کودکان - هرج و مرج در فروشگاه
5. دروغ‌ها - کودکان و تفسیر خلاقانه از حقیقت
6. والدین هم احساساتی دارند
7. فضولی کردن - سخن‌چینان و افشاگران
8. تمیزکاری - کثیف‌ترین دنیا
9. تجویزات پزشک - دارو، تزریق، آزمایش خون، و کارهای وحشتناک دیگر
10. کودکان خجالتی - ترس از گروه‌های دوستانه
11. کوچولوهای فراری - کودکانی که در محوطۀ پارکینگ یا سایر اماکن از دست شما فرار می‌کنند
12. کتک‌زدن، نیشگون‌گرفتن، سقلمه‌زدن، مشت‌زدن، هل‌دادن - به‌ندرت به او دست می‌زنم!
13. خوابیدن - جام مقدس
14. وقتی والدین عصبانی می‌شوند
15. عیب‌یابی - وقتی هیچ یک از ابزارها جواب نمی‌دهد
دربارۀ نویسندگان