معرفی و دانلود کتاب بوی مهربانی

معرفی کتاب بوی مهربانی

کتاب بوی مهربانی سخنان سردبیر نشریه موعود اسماعیل شفیعی سروستانی با جوانان است. این کتاب، مملو از حرف‌های صمیمانه‌ای است که سروستانی، در اثر تجربه زندگی خویش به رشته تحریر درآورده است.

شاید این همین خصلت معلمی است که اجازه ندهد یک نویسنده یا مربی، تنها تماشاگری بی‌تفاوت و بی‌خیال در میان مردم باشد. او چون شمع تا سحرگاه می‌سوزد، تا شاید روشنی بخش راه باشد. کتاب‌ بوی مهربانی، بوی عطر همه جوانان و فرزندان ماست که همه خوبی‌ها و همه مهربانی‌ها را برایشان می‌خواهیم.

بیکاری و گرانی بیداد می‌کند. شهر در انبوهی از دود و خاک و آلودگی دست و پا می زند. صدای بوق ماشین‌ها، موتورسیکلت‌ها، بوق و شیپورها وقت و بی‌وقت امان آدم را می‌برد. برای انجام ساده‌ترین کار در شهر ساعت‌های بسیاری را باید صرف کرد. تاریکی و سایه از اول صبح تا شب و از اول سال تا آخر سال و همه سال‌ها، زندگی در آپارتمان‌های فسقلی را بدل به زندان کرده است. ترافیک برای کسی اعصاب و روان باقی نگذاشته، هزاران گدا و معتاد در گوشه و کنار شهر، در پارک‌ها و سر چهار راه‌ها، روح و روان آدم را می‌آزارد. انواع درد و مرض و رنج و هزینه‌های کمرشکن دیگر تاب و تحمل را از همه گرفته است. راستی اگر بنا بود برای همه آنچه که پیرامون ما می‌گذارد تنها یک کلمه، بله تنها یک کلمه پیدا کنیم که همه حرف را در خود داشته باشد چه کلمه‌ای بر زبان می‌آوریم؟ گویا همه را در یک کلمه سه حرفی بتوان خلاصه کرد. کلمه‌ای که اگر باز شود، همه آنچه را که من و تو و ما از آن می‌نالیم و حتی خودمان هم بدان مبتلا هستیم،  نشان خواهد داد. بله یک کلمه سه حرف یعنی: «ظلم»

همه کسانی که در میان این دنیای شلوغ و مملو از سر و صدا و رفت و آمد، گفت‌وگو درباره «معنی فراموش شده زندگی» را انتخاب کرده‌اند، از مردی سخن می‌گویند که یادآور زمانه سبز است و اوج جوانی، او که روح پنهان همه تابلوهای نقاشی، همه قصه‌ها و همه شعرهای شاعران است. موعود (ع) گمشده همه است، همه ما و همه کسانی که در آروزی رسیدن به آینده‌ای بدون پلیدی و ظلم بر سر می‌برند. «موعود» قصه امید، بهار، زیبایی و عشق است. قصه زندگی، بودن و آرزوهای نهفته در سینه‌ها.

در بخشی از کتاب بوی مهربانی می‌خوانیم:

نمی‌دانم کی یا کجا بود که مطلبی را خواندم. راستش تمامی کلام من در خاطرم نمانده؛ سخنی بدین مضمون بود که انسان وقتی جوان و پرشور است دوست دارد که جهان را عوض کند؛ اما وقتی چند سالی گذشته تمنا و آرزوی عوض کردن کشورش را در سر می‌پرورد. گذر زمان و ورود به میانسالی این آرزو را کوچک‌تر می‌کند. آرزو می‌کند که روزی بتواند شهری را که در آن زندگی می‌کند اصلاح نماید؛ اما تنها در دوران کهولت و پیری است که به فکر اصلاح خودش می‌افتد. همان که اگر به موقع اصلاح می‌شد و هر کس به اندازه مقدوراتش همت می‌کرد، شهر و کشور و جهان هم اصلاح می‌شدند.

گویا همه ما عادت کرده‌ایم قبل از آنکه برای خودمان و خلاص شدن‌مان از این همه مرگ و مرض و آلودگی، فکری بکنیم به جان مردم می‌افتیم و سر در پی اصلاح کردن آن‌ها می‌گذاریم. هیچ به حال و روزی که در وقت خواندن چند رکعت نماز داریم فکر کرده‌ای؟

گویا تکبیرةالاحرام، شاسی هجوم انواع و اقسام خاطره‌ها و بگومگوها و امور عقب‌مانده زندگی را می‌زند. تا وقتی که با گفتن سلام، نماز به پایان می‌رسد مزاحمت این افکار مهاجم، حکایت از این می‌کند که ما قادر به کنترل آن‌ها نیستیم. بی‌اراده ما می‌آیند و هر کار که خواستند با ما می‌کنند؛ مثل همه آن‌چه که از دست و زبان و سایر اعضا و جوارح ما در طول شبانه‌روز سر می‌زند. به کاهی می‌مانیم که بی‌اراده و اختیار بر سطح امواج دریا در تلاطم و فراز و فرود است.

امواج هواجس و امیال، همه ما را بر می‌آشوبد؛ حتی اجازه نمی‌دهد که برای چند دقیقه کوتاه با خدا خلوت داشته باشیم. در یک کلام: ما قادر به اداره خود نیستیم و از تدبیر و کنترل و مدیریت خود عاجزیم؛ اما در همان حال و روز و قبل از آن‌که از دست خودمان خلاصی پیدا کرده باشیم؛ تدبیرگر و مدیر و فرمانده همه خلق روزگار می‌شویم. امر و نهی می‌کنیم و از اینکه دیگران در خانه، در مدرسه، در اداره، در شهر و سایر اماکن به فرمان در نمی‌آیند و مدیریت و تدبیرگری ما را نمی‌پذیرند رنجیده خاطر می‌شویم. فغان بر می‌آوریم و لب به شکایت می‌گشاییم. اگر جماعت کثیری به این وضع و روز یعنی ناتوانی در اداره و کنترل هواجس و خواطر گرفتار باشند و به گرد هم بیایند تکلیف معلوم است. بحران و کشمکش و ناهنجاری و زد و خورد، نتیجه طبیعی حیات اجتماعی این جماعت متفرق است. بیچاره آن کسی که بخواهد تدبیرگر امور جماعتی این چنین شود.

فهرست مطالب کتاب

زمانه سبز
قیمت آرزو
معنی زندگی
معنی مرگ
قبیله جوانمردی!
نقطه عطف زندگی
بی‌تاریخ یعنی طفیلی
فیض دیدار
تولد دوباره
روزهای جوانی
ظلم
نقطه عدل
انتظار
فصل آموختن
قصة انسان!
همة خوبی‌ها برای او!
زندگی و جنگ
مردان ماندگار
یا همه یا هیچ!
بوی مهربانی
عید و عهد
عید دوستی
مروارید سبز
در وقت بی‌خبری!
حضور ناگهان
جهان آینده و جوانان ما
بهار آفریده‌ها
سهم من، سهم تو
افسوس
تا آسمان
دست غیبی!
رنگ زندگی