معرفی و دانلود کتاب تعلق‌ناک

معرفی کتاب تعلق‌ناک

کتاب تعلق‌ناک اثر دیگری از نویسنده رمان جذاب زنده باد مرگ نارنجی، فطمه احمدی است. این رمان زیبا و معمایی روایت‌گر ماجرای دختر شاعری است که قصد دارد از تمام دلبستگی‌هایش در زندگی رهایی یابد و به گوشه‌ای امن در زادگاهش پناه ببرد اما درگیر ماجرایی عجیب می‌شود.

درباره کتاب تعلق‌ناک:

داستان‌ها و رمان‌های معمایی و پرتعلیق در سال‌های اخیر میان خوانندگان ایرانی جایگاه ویژه‌ای یافته‌اند. به طوری که هم در آثار نویسندگان ایرانی و هم در میان آثار ترجمه شده شاهد افزایش چشم‌گیر آثاری از این ژانر هستیم. به همین سبب نگارنده کتاب حاضر، فاطمه احمدی، هم در دومین اثرش باز هم به سراغ موضوعی تازه در همین ژانر رفته است. او با شیوه و لحن روایی مخصوص به خود داستان را به پیش می‌برد و در شخصیت پردازی و روایت‌گری در هیج جای کتاب کم نمی‌گذارد.

کتاب تعلق‌ناک با تکیه‌اش بر فرم و محتوا در حقیقت کوششی است برای نشان دادن وابستگی‌ها و تعلقات آدمی. فاطمه احمدی سعی دارد تا با استفاده از ترکیب منحصر به واژگان باهم و نوآوری در شیوه روایی، مفاهیم مورد نظرش را منتقل کند. از منظری دیگر اگر بنگریم این رمان ماجرایی عاشقانه را هم بازگو می‌کند. به بیان دیگر تعلق‌ناک عاشقانه‌ای است که در دل ماجرایی جنایی و معمایی رخ می‌دهد و در پس مفاهیم فلسفی ادامه می‌یابد.

ماجرای این رمان جذاب و خواندنی از ورود دختری شاعرمسلک به ساختمانی در زادگاهش آغاز می‌شود. او در بدو ورودش با وقوع یک قتل، درگیر ماجرا می‌شود اما بر خلاف دیگران رویکردی متفاوت نسبت به قاتل در پیش می‌گیرد و همین اتفاق به تمنایش در رهایی از وابستگی‌ها و تعلقات مادی و معنوی‌اش کمک می‌کند.

کتاب تعلق‌ناک مناسب چه کسانی است؟

کسانی که به رمان‌های ایرانی با موضوعات معمایی و پر پیچ و خم علاقه دارند، از مطالعه این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب تعلق‌ناک می‌خوانیم:

ارسطو در بوطیقایش می‌گوید: «برای سنجش کنش یا سخن از منظر شاعرانه نباید صرفا به آن کنش یا سخن چشم بدوزیم و درستی و نادرستی آن را بررسی کنیم. هم‌چنین باید ببینیم کنش‌گر و گوینده که بوده، مقصودش چه بوده و چه نتیجه‌ای به بار می‌نشیند. مثلا برای خیر بزرگ‌تری بوده یا در خدمت شرارتی بزرگ‌تر». و در ارتباطِ میان من و پیچک‌شیطان، عشق کنشی بود که بی‌اعتنا به درست یا نادرست‌بودنش، «شاعری» را به بار می‌آورد. عشق میان ما هرچقدر هم که جدایی‌طلب و فناپذیر بود، در خدمت خیر بزرگ‌تری قرار داشت؛ شاعری! و در خیالستان هرچه که به شاعری ختم می‌شد، درست بود و خیر بود و بزرگ بود.

شب شده بود و بی‌مقصد‌ناک در پارک قدم می‌زدیم. سرم را پایین انداخته‌ بودم و می‌دانستم که دارد تماشایم می‌کند. سنگینی نگاهش، سبکم می‌کرد. شگرد عشق همین است؛ خودش را می‌اندازد روی دوشت و تا می‌تواند سواری می‌گیرد اما این را هم می‌داند که برای بقایش ملزم به سَبُک‌نمایی‌ست! با اینکه عشق در رسته‌ی سنگین‌وزن‌هاست اما کارکُشته‌ناک، ترازو را دست‌کاری می‌کند.

- چیزی شده؟

شده بود! میلِ به دانستن حقیقت در وجودم زبانه‌ می‌کشید و میلِ به بقای عشق، حقیقت‌خواهی را سرکوب می‌کرد. جریان خودکشی آن دختر چه بود؟ چطور مردی که عاشقش شده بودم، موجب مرگ او شده بود؟ حقیقت... حقیقت با تمام قوا سعی داشت از گلویم بیرون بپرد اما عشق با چنگ‌ودندان مقابله می‌کرد. و پیامد معرکه، تنها همین جمله بود: «نه... چیزی نیست.»

مگر می‌شود یک‌طرفِ ستیزه، «عشق» باشد و برنده، کسی جز خودش؟ عشق، راست‌ترین درستِ ممکن است... و وقتی پای بقای عشق در میان باشد حقیقت، بُهتانی بیش نیست!

- دلت برایش تنگ شده؟

اشاره‌های مستقیم‌ناکش را دوست می‌داشتم. بله؛ دل‌تنگش بودم، حتی وقتی که عشق به مصاف حقیقت رفته بود.

فهرست مطالب کتاب

وقتش فرا رسیده که به خود آیی!
ایستگاه بعد؛ فردیس؛ یک بحران بی‌مکانی دیگر
جلسه‌ی نخست: شعر یعنی حادثه!
جلسه‌ی دوم: از تجربه تا احساس...
جلسه‌ی سوم: شاعربشو نیستی!
جلسه‌ی چهارم: نخستین مرحله از مراحل بی‌نام‌ونشان شاعری!
جلسه‌ی پنجم: پذیرش!
جلسه‌ی ششم: عاشقش شو!
جلسه‌ی هفتم: جولانگاه عشق!
جلسه‌ی هشتم: حلول دل‌باختگی!
جلسه‌ی نهم: عشق به مصاف حقیقت می‌رود!
جلسه‌ی دهم: عشق به خرج افتاد!
جلسه‌ی یازدهم: عشق در ورطه‌ی احتمالات!
جلسه‌ی دوازدهم: آیین اعتراف!
آخرِ خطِ عشق؛ اولِ راهِ شاعری!