معرفی و دانلود کتاب جایی برای آواز خرچنگ‌ها

معرفی کتاب جایی برای آواز خرچنگ‌ها

تنهایی و انزوا با روح انسان چه می‌کند؟ کتاب جایی برای آواز خرچنگ‌ها به قلم دلیا اونز که پرفروش‌ترین کتاب سال 2018 به شمار می‌آید، روایت زندگی مشقت‌بار اما الهام‌بخش دختری است که با طبیعت انس و الفت عجیبی دارد.

درباره رمان جایی برای آواز خرچنگ‌ها:

کیا کلارک شخصیت اصلی داستان، در سال‌های کودکی‌اش از خانواده طرد شده و در جنگل‌ها و طبیعت بکر کارولینای شمالی زندگی می‌کند. او از همان ابتدا با دشواری‌ها و ناملایمت‌های زندگی دست و پنجه نرم می‌کند. دلیا اونز (Delia Owens) با هنر داستان‌نویسی شگفت‌انگیزش و فضاسازی بی‌نظیر، ما را به دنیای ساده و زندگی دردناک کایا که با پدر کج‌خلقش سپری می‌شود، می‌برد. تجربه‌های متفاوت او از زندگی با سایر هم سالانش، جهان‌بینی متفاوتی به او داده است؛ به نحوی که با اجزای طبیعت و حیوانات ارتباط عمیقی دارد. زندگی «دختر مرداب» (لقبی که اهالی منطقه به او داده بودند) به ناگاه با کشف جسد معشوقۀ سابقش به طرز شگفت‌انگیزی تغییر می‌یابد، تا جایی که او را به قتل وی متهم می‌کنند. در راستای این حوادث، کایا تجربیات متفاوتی از برخورد با مردم شهر می‌یابد که چگونگی کنار آمدنش با وضعیت کنونی و رفع اتهام از خود و چالش‌هایی که پیش رو دارد، قصه را خواندنی‌تر می‌کند.

نویسنده، آگاهانه از عناصری برای فضاسازی در داستان استفاده می‌کند که بسیار نمادین و رمزآلود هستن مانند مرداب و باتلاق، همین نکته رمان جایی برای آواز خرچنگ‌ها (Where the Crawdads Sing) را تأویل پذیرتر می‌کند. با نگاهی عمیق‌تر می‌توانیم نقدی بر این داستان وارد کنیم که اگر قصه از زاویه اول شخص (کیا کلارک) روایت می‌شد لذت تجربۀ متفاوتی از زندگی این شخصیت به مخاطب منتقل می‌گشت اما روایت از زبان راوی سوم شخص وضعیت ایستایی را بیان می‌کند که کمتر فرصت و مجال بیان احساسات درونی شخصیت اول را می‌یابد.

ساختار این رمان دوست‌داشتنی به نحوی است که در دو بخشِ «مرداب» و «باتلاق» دو برحۀ زمانی متفاوت را روایت می‌کند که در نقطه‌ای با هم تلاقی می‌یابند.

افتخارات کتاب جایی برای آواز خرچنگ‌ها:

- پرفروش‌ترین کتاب سال 2018
- جزء پرفروش‌ترین کتاب‌های سال 2019
- نامزد دریافت جایزه‌ی ادگار سال 2019
- نامزد دریافت بهترین داستان تاریخی گودریدز سال 2018

نکوداشت‌های اثر خارق‌العادۀ جایی برای آواز خرچنگ‌ها:

- به طرز دردناکی زیبا! (نیویورک تایمز)
- زبانم ازبیان اینکه چقدر این کتاب را دوست دارم، قاصر است! نمی‌خواستم این داستان به پایان برسد. (ریز ویترسپون)
- دل آزار... کاوش تازه‌ای در انزوا و طبیعت از دیدگاه زنانه همراه با یک داستان عاشقانه جذاب. (Entertainment Weekly)
- برانگیزاننده! کیا (شخصیت اصلی داستان) یک قهرمان فراموش نشدنی است. (Publishers Weekly)

با دلیا اونز بیشتر آشنا شویم:

دلیا اونز نویسنده و جانورشناس، متولد سال 1949 در آمریکا است. ردپای تخصص و علاقه او به حیوانات و محیط زیست را به راحتی در آثارش می‌توان جست. جالب است بدانید که این نویسندۀ با استعداد توانست افتخارات فراوانی را برای نخستین اثرش به دست آورد و هفته‌ها عنوان پرفروش‌ترین و بهترین کتاب را به انتخاب مخاطبان در نیویورک تایمز به خود اختصاص دهد. او مؤسسه‌ای را برای حمایت و حفظ حیات وحش در آمریکا بنا کرد. ازدیگر آثار این نویسندۀ طبیعت‌دوست می‌توان به خاطرات گریه‌های کالاهاری و رازهای ساوانا و چشم‌های فیل در زمینه مطالعۀ حیات وحش آفریقا اشاره کرد.

در بخشی از کتاب جایی برای آواز خرچنگ‌ها می‌خوانیم:

چند روز مانده به کریسمس، صبح زود، کایا خیلی آرام مسیر مغازۀ جامپین را در پیش گرفت. از زمانی که کلانتر و معاونش می‌آمدند دم خانه تا او را دستگیر کنند و کایا از بین نخل‌ها شکستشان را می‌دید، قبل از طلوع خورشید می‌رفت تا بنزین و مواد غذایی مورد نیازش را بخرد. آن موقع از صبح، فقط چند ماهیگیر بیدار بودند. آن لحظه ابرها به دریای خروشان نزدیک شده بودند و خطر توفان را که مثل شلاق جلو می‌آمد، می‌شد از افق فهمید. کایا باید زود خودش را به اسکلۀ جامپین می‌رساند و قبل از وخامت وضعیت آب و هوا به خانه برمی‌گشت. از حدود پانصد متری اسکله را می‌دید که در مه فرو رفته بود. او سرعتش را باز هم کمتر کرد و به اطراف نگاهی انداخت تا ببیند قایق دیگری هم هست یا نه.

بالاخره از فاصلۀ چهل متری جامپین را دید که روی صندلی قدیمی‌اش نشسته و به دیوار تکیه داده بود. کایا برایش دست تکان داد اما جامپین نه. او حتی از روی صندلی بلند نشد، فقط سرش را تکان داد و زیر لب چیزی زمزمه کرد. کایا ساسات را کشید و دوباره برای جامپین دست تکان داد، اما جامپین فقط به او خیره شده بود و کار دیگری نکرد. کایا برگشت سمت دریا، اما از لابه لای مه یک قایق بزرگ داشت می‌آمد که کلانتر جلوی آن بود. چند قایق دیگر نیز از اطراف داشتند جلو می‌آمدند. و دقیقاً پشت آن‌ها توفان از دور می‌آمد.

کایا زود بند موتور قایقش را کشید، آن را روشن کرد و رفت به دل امواج. او می‌خواست برگردد سمت مرداب، اما کلانتر خیلی نزدیک بود و می‌توانست کایا را قبل از رسیدن به مرداب بگیرد.

امواج دریا تقارنشان را از دست داده و پریشان و متلاطم بودند. آب داشت خشمگین‌تر می‌شد و توفان نزدیک‌تر. ظرف چند ثانیه سیلاب آمد و کایا خیس آب شد و رشته‌های موهای بلندش به جلوی صورتش ریخته بودند. سعی می‌کرد واژگون نشود، اما دریا داشت به قایق فشار می‌آورد.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: مرداب
پیش‌گفتار
فصل اول: مامان
فصل دوم: جودی
فصل سوم: چیس
فصل چهارم: مدرسه
فصل پنجم: تحقیقات
فصل ششم: یک قایق و یک پسر
فصل هفتم: فصل ماهی‌گیری
فصل هشتم: شواهد و قرائن کافی نیست
فصل نهم: جامپین
فصل دهم: رد علف در میان باد
فصل یازدهم: کیسه‌های پُر
فصل دوازدهم: چند پِنی برای بلغورها
فصل سیزدهم: پرها
فصل چهاردهم: نخ‌های قرمز
فصل پانزدهم: بازی
فصل شانزدهم: خواندن
فصل هفدهم: عبور از آستانه
فصل هجدهم: قایق کوچک سفید
فصل نوزدهم: خبرهایی هست
فصل بیستم: چهارم ژوئیه
فصل بیست‌ویکم: قفس
بخش دوم: باتلاق
فصل بیست‌ودوم: همان جزر و مدِ همیشگی
فصل بیست و سوم: صدف
فصل بیست‌وچهارم: برج آتش
فصل بیست‌وپنجم: دیدار با پَتی لاو
فصل بیست‌وششم: قایقِ توی ساحل
فصل بیست‌وهفتم: جادۀ کوهستانی هوگ
فصل بیست‌وهشتم: صیادِ میگو
فصل بیست‌ونهم: جلبک دریایی
فصل سی‌ام: گرداب‌ها
فصل سی و یکم: یک کتاب
فصل سی‌ودوم: اثباتِ عدم حضور در محل جرم
فصل سی‌وسوم: زخمِ قدیمی
فصل سی‌وچهارم: وارسی کلبه
فصل سی‌وپنجم: قطب‌نما
فصل سی‌وششم: روباه به دام می‌افتد
فصل سی‌وهفتم: کوسه‌های خاکستری
فصل سی‌وهشتم: ساندِی جاستیس
فصل سی‌ونهم: برخورد اتفاقی با چِیس
فصل چهلم: سایپرس‌کُو
فصل چهل‌ویکم: گلّه‌ای کوچک
فصل چهل‌ودوم: سلول
فصل چهل‌وسوم: میکروسکوپ
فصل چهل‌وچهارم: هم‌سلولی
فصل چهل‌وپنجم: کلاه قرمز
فصل چهل‌وششم: پادشاه دنیا
فصل چهل‌وهفتم: کارشناس
فصل چهل‌وهشتم: سفر
فصل چهل‌ونهم: تغییر قیافه
فصل پنجاهم: دفترچۀ خاطرات
فصل پنجاه‌ویکم: ماه کم‌فروغ
فصل پنجاه‌ودوم: مسافرخانم:  تری ماونتِینز
فصل پنجاه‌وسوم: حلقۀ ارتباطی
فصل پنجاه‌وچهارم: وارونه
فصل پنجاه‌وپنجم: سبزه‌های پُرگُل
فصل پنجاه‌وششم: مرغ ‌ماهی‌خوار
فصل پنجاه‌وهفتم: کرم شب‌تاب
سپاسگزاری
دربارۀ نویسنده