معرفی و دانلود کتاب خوشه‌های خشم

معرفی کتاب خوشه‌های خشم

کتاب خوشه‌های خشم اثر نویسنده‌ی برنده جایزه نوبل، جان اشتاین بک است که پس از انتشارش انقلابی بزرگ در میان مردم آمریکا به وجود آورد. این رمان با به تصویر کشیدن زندگی کشاورزان انتقادی بر بی‌عدالتی و نظام سرمایه‌داری بوده و موفق به دریافت جایزه پولیتزر شده است که معتبرترین جایزه روزنامه‌نگاری در آمریکا به شمار می‌رود.

درباره کتاب خوشه‌های خشم:

داستان کتاب حاضر از یک طوفان شن عظیم آغاز می‌شود که تمام محصولات کشاورزان را مدفون کرده و سرمایه‌شان را به باد داده است. آنان که به سبب طوفان شن نتوانستند بدهی‌هایشان را پرداخت کنند، در نهایت زمین و تمام املاک‌شان به تصرف بانک‌ها درمی‌آید و ناچار به ترک محل زندگی خود می‌شوند.

خانواده جاد که یکی از همین افراد هستند با دیدن اعلامیه‌ای مبنی بر نیاز کالیفرنیا به کارگر، راهی سفر می‌شوند. سفری که تنها امید آنان برای بقا و رسیدن به کمی آرامش است، اما همه‌چیز آن‌طور که باید پیش نمی‌رود.

کتاب خوشه‌های خشم (The Grapes of Wrath) پس از انتشارش در سال 1939 اعتراض بسیاری از سرمایه‌داران و زمین‌داران آمریکایی را به دنبال داشت تا جایی که چاپ آن در آمریکا ممنوع اعلام شد. سرمایه‌داران با سوءاستفاده از بی‌سوادی کشاورزان به آنان گفتند که این کتاب ضد دین و ضد کلیسا بوده و جامعه کشاورزان را وحشی نشان داده است. همین مسئله موجب خشم ناآگاهانه کشاورزان شد و آنان به کتابخانه‌ها رفتند و این اثر را به آتش کشیدند.

با تمام این اوصاف کتاب خوشه‌های خشم در همان سال نخست به پرفروش‌ترین کتاب سال تبدیل شده و به چاپ یازدهم رسید.

جوایز و افتخارات کتاب خوشه‌های خشم:

- برنده جایزه پولیتزر
- جایزه ملی کتاب آمریکا
- جایزه کتاب کالیفرنیا

نکوداشت‌های کتاب خوشه‌های خشم:

- اشتاین بک شاعر است... همه‌چیز واقعی است، همه‌چیز بی‌نقص است. (common sense)
- به عقیده‌ی من خیلی جدی و صادقانه... خوشه‌های خشم بهترین رمان آمریکایی‌ای هست که خوانده‌ام (دوروتی پارکر)

فیلم اقتباس شده از کتاب خوشه‌های خشم:

یک سال پس از انتشار این کتاب فیلمی با همین نام (The Grapes of Wrath 1940) در آمریکا توسط جان فورد ساخته شد و ستارگانی چون هنری فوندا، جین دارول و جان کارادین در آن به ایفای نقش پرداختند.

کتاب خوشه‌های خشم برای چه کسانی مناسب است؟

این اثر فاخر و بزرگ را به دغدغه‌مندان و دوست‌داران داستان‌های سیاسی و اجتماعی پیشنهاد می‌کنیم.

با جان اشتاین بک بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده بزرگ به عنوان یکی از قدرترین نویسندگان قرن بیستم شناخته می‌شود. او در کودکی به خواندن کتاب علاقه نشان می‌داد و در نوجوانی همواره رویای نویسندگی را در سر می‌پروراند. جان اشتاین بک (John Steinbeck) بدون دریافت مدرکش، دانشگاه استنفورد را ترک نمود و به کارهایی مانند روزنامه‌نگاری برای گذران زندگی خود پرداخت.

آثار او در دسته‌ی ادبیات کلاسیک غرب قرار دارند و بیشتر آن‌ها با مضامین بی‌عدالتی و سرنوشت نوشته شده‌اند. او در سال 1962 به سبب نوشته‌های واقع گرایانه موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات گردید. کتاب‌های «خوشه‌های خشم» و «موش‌ها و آدم‌ها» در به ارمغان آوردن این جایزه برای اشتاین بک تاثیر مثبت بسزایی داشتند. از جمله دیگر آثار او می‌توان به «در نبردی مشکوک»، «چمنزارهای بهشتی»، «ماه پنهان است» و «دره دراز» اشاره کرد.

جملات برگزیده کتاب خوشه‌های خشم:

- چگونه می‌توانیم بدون زندگیمان، زندگی کنیم؟ با از دست دادن گذشته‌مان چگونه هویت‌ خود را بیابیم؟
- مرگ دوست ما بود و خواب برادر مرگ.
- درد ماهیچه‌ها از کار، درد ذهن از تفکر، آدمیزاد همین است.

در بخشی از کتاب خوشه‌های خشم می‌خوانیم:

تو نمى‌تونى از نو شروع کنى. تنها یه بچه مى‌تونه از نو شروع کنه. من و تو هرچى که هستیم، همینه. ما یه خشم لحظه‌اى و هزار هزار تصویر هستیم. ما این زمینا... این زمیناى سرخ هستیم؛ ما سال‌هاى سیلاب، سال‌هاى شنِ روان و سال‌هاى خشک‌سالى هستیم. ما نمى‌تونیم از نو شروع کنیم. رنج و تلخى‌اى که به اون آشغال‌خر فروختیم، مال اون شد؛ اما هنوز مال خودمون هم هست و ما همون لحظه‌اى هستیم که زمین‌دارها بهمون گفتن که باید بریم و همون لحظه‌اى که تراکتور، خونمونو کوبید.

ما همین چیزا هستیم، تا وقتى که بمیریم. تو کالیفرنیا یا هر جاى دیگه... هر کدوم‌مون یه طبّاله که یه رژه از درد و رنجو رهبرى مى‌کنه، یه رژه از رنج و تلخى و روزى از روزا، تمام ارتشاى رنج و تلخى، همه به یه طرف مى‌رن و همه با هم قدم برمى‌دارن و از رژه‌شون رعب و وحشتى مهلک برپا مى‌شه. مردان مستأجر، پاى‌کشان از میان خاک سرخ راهى کشتزارها شدند. زمانى که هرآنچه فروختنى بود، فروخته شد؛ اجاق و تختخواب، میز و صندلى، جاظرفى‌هاى کوچک کنج‌دیوارى، تشت‌ها و مخزن‌ها، هنوز هم توده‌اى از اسباب و وسایل باقى مانده بود و زنان در میان توده‌ى اسباب نشستند، تک‌تک‌شان را برگرداندند و پشت‌شان را وارسى کردند. تابلوها، ظرفاى شیشه‌اى چهارگوش... و یه گلدون هم این‌جاست.

حالا خوب مى‌دونى که چى رو مى‌تونیم با خودمون ببریم و چى رو نه. باید روزى چندبار توى راه اتراق کنیم... چندتا دیگ و قابلمه واسه پخت و پز و شست‌وشو، لحاف و تشک، فانوس و سطل و یه‌تیکه کرباس. از اون واسه برپا کردن خیمه استفاده مى‌کنیم. این حلب نفت. مى‌دونى چیه؟ این اجاق ماست و لباسا... تمام لباسا رو بردار و... تفنگ؟ بدون تفنگ که نمى‌شه به بیابون زد.