معرفی و دانلود کتاب صوتی خون بر برف

معرفی کتاب صوتی خون بر برف

یو نسبو نویسنده پرفروش نیویورک‌تایمز داستانی هولناک و دلهره‌آور از مخوف‌ترین گروه قاچاقچیان موادمخدر را به تصویر می‌کشد. کتاب صوتی خون بر برف که معجونی انفجاری از قتل و انتقام است، توانسته نامزد دریافت جایزه گرمی بهترین آلبوم گفتاری جهان بشود و روایتی نفسگیر از تعقیب و گریز یک قاتل حرفه‌ای و طعمه‌اش را به نمایش بگذارد.

درباره کتاب صوتی خون بر برف:

رمان خون بر برف (Blood on snow) نخستین بار در سال 2015 به زبان نروژی منتشر شد. این اثر اولین بخش رمان خورشید نیمه‌شب است، با این حال سوژه‌ای مستقل از آن دارد و تنها نقطه مشترک آن‌ها شخصیت‌های یکسان این دو رمان یعنی هافمن و فیشرمن از از رؤسای قاچاق و توزیع موادمخدر در نروژ هستند.

ماجراهای رمان خون بر برف در روز کریسمس سال 1977 رخ می‌دهد. اولاف یوهانسن راوی و شخصیت ضد قهرمان کتاب، حسابرس یکی از مخوف‌ترین و مشهورترین قاچاقچیان و توزیع‌کنندگان مواد مخدر در نروژ به نام دانیل هافمن است، در واقع از رئیس حقوق دریافت می‌کند تا به حساب بدهکاران وی برسد! او به سادگی یک آب خوردن هر فردی را که برای هافمن دردسر ایجاد کند می‌کشد. او شخصیتی پیچیده، غیرقابل‌پیش‌بینی، خونسرد و بااحساس دارد.

کمی بعد هافمن به خیانت همسرش کرینا پی می‌برد، از این رو چندین برابر حقوق همیشگی‌ اولاف به او پول می‌دهد تا همسرش را به قتل برساند. اولاف همچون یک فرمانبردار واقعی در هتل روبه‌روی خانه رئیس‌اش اتاقی را به طور دربست در اختیار می‌گیرد تا چندین روز هر لحظه و همه جا همسر هافمن را تحت نظر بگیرد تا در بهترین زمان وی را به قتل برساند.

در حین این تعقیب و گریز اولاف مردی را می‌بیند که هر روز به منزل زن می‌رود و او را کتک می‌زند. از این رو تصمیم می‌گیرد به جای به قتل رساندن زن، به تعقیب آن مرد بپردازد. این مأموریتِ آخر در حالی به اولاف سپرده شده است که او در اوج دوران حرفه‌ای خود قرار دارد اما شاید به بزرگ‌ترین خطایش نیز بدل شود. او نمی‌داند هر چقدر اطلاعات بیشتری از حرفه و تجارت رئیس خود داشته باشد، بیشتر زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد و شاید رئیس بخواهد خودِ او را از سر راهش بردارد، به‌خصوص اگر از علاقه‌ زیردستش به همسرش باخبر شود!

این رمان همچون کتاب خورشید نیمه‌شب، در اغلب موارد بدون پیچیدگی‌های خاص و ساده و مختصر است با این حال نثر داستان در قسمت‌هایی که اولاف یوهانسن شخصیت خوش‌قلب و حساس رمان، به شرح درونیاتش می‌پردازد، بسیار شاعرانه و پرشور می‌شود. پیرنگ رمان سرراست و روان است و شما به سبک داستان‌های نوآر، همراه با اولاف از درونیات سایر کاراکترها، گذشته اولاف و ضعف‌ها و احساسات و انگیزه‌های آگاه می‌شوید.

فضای داستانی این رمان در روزهای سرد و سفید و برفی اسلو به تصویر کشیده می‌شود. نویسنده با به نمایش گذاشتن تصویرهای دقیق و پر از جزئیات، اثر خود را به یکی از سینمایی‌ترین آثار جنایی تبدیل کرده است. این رمان با روایت روان خود، یک وعده عصرگاهی دلچسب را به شما هدیه می‌دهد.

توصیفات نسبو از اعمال و شخصیت‌ها، فیلم‌های گنگستری سالیان سی و چهل هالیوود را به یاد شما می‌آورد، فیلم‌هایی چون وسترن‌های اسپاگتی دهه 60 میلادی و به‌خصوص ملودرام‌های اجتماعی و جنایی آثار تارانتینو. صحنه‌های نفسگیر کتاب شما را تا پایان کتاب به خود جذب و همراه می‌کند و شما با راوی همگام می‌شوید تا به دنیایی مخوف قدم بگذارید و درباره عشق و مرگ تأمل کنید.

با اینکه این رمان از ریتم آرامی برخوردار است با این حال نسبو لحظات مناسب برای ایجاد دلهره در مخاطب را به خوبی می‌شناسد و آن‌ها را در اثر خود گنجانده، درست همچون اولاف که بهترین لحظه برای به انجام رسیدن وظیفه‌اش را می‌شناسد.

نکوداشت‌های کتاب صوتی خون بر برف:

- تاریک، پرتنش و رعب‌انگیز. (Pittsburgh Post-Gazette)
- داستان درهم و برهم با پیچ و خم سرنوشت‌ساز. (Boston Globe)
- نسبو، یک استاد داستان‌سرایی است و مخاطب را از همان صفحه‌ی اول به خود جذب می‌کند. (Daily Express)
- سریع، سرگرم‌کننده. . . گشت و گذار در گوشه‌ای متفاوت از جهان جنایتکار، جایی که مرگ و عشق در خیابان‌های تاریک و سرد با هم گره می‌خورند. (Paste Magazine)
- در میان انبوه داستان‌های جنایی اسکاندیناوی، کتاب‌های نسبو برجسته هستند... [او] دوست دارد توطئه‌ها را از بین ببرد... با قراردادهای ژانر خود بازی کند. (The New Yorker)

کتاب صوتی خون بر برف به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به رمان‌های جنایی و پلیسی علاقه‌مند هستید، این کتاب را نباید از دست بدهید.

با یو نسبو بیشتر آشنا شویم:

یو نسبو (Jo Nesbo) را به عنوان یکی از بهترین نویسندگان سبک پلیسی جنایی و نوآرِ معاصر می‌شناسند. او تاکنون بیش از 20 کتاب نوشته و نامزد و برنده چندین جایزه جهانی مانند جایزه ادگار، جایزه کتاب کودکان آرک و جایزه پیر گینت شده است.

در بخشی از کتاب صوتی خون بر برف می‌شنویم:

در تنها صندلی دسته‌دار اتاقم کز کرده بود و به من خیره شده بود. این طوری زیباتر هم شده بود. ترسیده، تنها و بی‌پناه، وابسته. شاید همین طوری توضیح داده باشم که آپارتمانم تعریفی ندارد و خانه مجردی ناقابلی است که یک نشمین و یک گوشه دنج برای تخت‌خواب دارد. تمیز و مرتب. اما مناسب زنی مثل او نبود ولی یک مزیت مهم داشت. هیچ کس نمی‌دانست کجاست، اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم هیچ کس و به معنای حقیقی کلمه هیچ کس نمی‌دانست کجا زندگی می‌کنم.

فنجان قهوه‌ای را که به او داده بودم، محکم در دست نگه داشته بود و پرسید: «چرا؟» از من چای خواسته بود و من به او گفته بودم باید تا صبح صبر کند تا مغازه‌ها باز شوند و بروم مقداری چای برایش بگیرم. به او گفتم که می‌دانم دوست دارد صبح‌ها چای بنوشد که پنج روز گذشته هر صبح، چای خوردنش را تماشا می‌کردم. جواب دادم «وقتی کار و بارت مثل من باشه بهتره کسی از آدرست خبر نداشته باشه».

- «اما الان من می‌دونم».
- «آره».
در سکوت قهوه‌هایمان را نوشیدیم. پرسید: «یعنی تو دوستی، آشنایی، کسی رو نداری؟»
- «مادرم هست».
- «که نمی‌دونه؟»
- «نه».

فهرست مطالب کتاب صوتی