معرفی و دانلود کتاب دوباره باید شد: طنز فکرتان را عوض کنید

معرفی کتاب دوباره باید شد: طنز فکرتان را عوض کنید

کتاب دوباره باید شد: طنز فکرتان را عوض کنید نوشته علی درویش، طنز نوشته‌ای با دیدگاه مثبت‌اندیشی، خلاقیت و پیشرفت در زندگی است. زبان و نثر این کتاب شیرین، مسجع و شاعرانه است و از امید و نگاه مثبت حرف می‌زند.

مطالب این کتاب نوعی لطیفه‌گویی است که لبخند به لبتان می‌آورد، عبارات کوتاهی که گاهی تلنگر می‌زنند و شما را به فکر فرو می‌برند. این کتاب مانند یک جدول حل نشده است که شما باید با خلاقیت خود آن را حل کنید.

علی درویش سعی کرده از درازگویی پرهیز کند و کوتاه بنویسد، به خصوص که مخاطبان او بیشتر جوانان هستند که به دنبال کوتاه‌خوانی‌اند. او در این کتاب خود باید و نبایدی را مطرح نکرده و تنها تلاش کرده نوشته‌هایش لبخند به لب‌ها بیاورد.

در ادبیات کوتاه کوتاه واژگان بیشتر یکدیگر را می‌شناسند، رابطه‌شان با هم صمیم‌تر است و نقش بیشتری را ایفا می‌کنند. کارکرد کلمات، ترتیب دنباله‌دار آن‌ها و بود و نبودشان بسیار اهمیت دارد و با توجه یا بی‌توجهی به این نکته‌ها یک اثر می‌تواند به یک شاهکار یا یک نوشته پیش پا افتاده تبدیل شود.

درویش همچنین تلاش کرده در این نوشته‌ها از روزمرگی و مسائل سیاسی کناره بگیرد. ممکن است نوشته‌های او را با کاریکلماتور اشتباه بگیرید اما در کاریکلماتور پیام خاصی داده نمی‌شود.

خواندن کتاب دوباره باید شد به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به نوشته‌های طنز علاقه‌مند هستید، حتماً این کتاب را بخوانید.

در بخشی از کتاب دوباره باید شد می‌خوانیم:

چقدر «شبیه خودم» هستم...
«دوستی برتر»... و «دشمنی بدتر» از خود نداریم...
جلوی آیینه... «مؤثّر» و «مقصّر» را یافتم...
وقتی خود را «تمام و کمال» می‌بینم... «کارم تمام» است...
«اسیرِ گذر» زمان نباش... «اثر گذار» باش...
اگر تصوّر کنی «رسیده‌ای»... «پلاسیده‌ای»!
در مشکلاتم «دست داشتم»... مگر «دستم به خودم نرسد»!
چون به خود «شک داشت»... از همه «شکایت داشت»...
در «تقسیم تقصیر»... «دست و دل بازیم»...
با «رفتار تند»... می‌توان «گرفتاری را گرفت»!
چون خود را «گول می‌زد»... هیچ گاه «گل نزد»...
آن گاه «افتادم»... که از اصل خود «دور افتادم»...

فهرست مطالب کتاب

بفرمایید نگاهی تازه کنید
از هر چه بگذریم سخن دوست «مقدّمه»
از اهالی همین حوالی
سر، نوشت...
مؤثر
مقصّر
سرزده به خود سر زدم!
خودساخته
خودخواسته
پا بگیر پایی را نگیر
سیلی به صورت مسئله!
یعنی معنی
بیاندیشم یا بی‌اندیشه‌ام!؟
می‌دانی در میدانی؟
با تمام وجودم موجودم
عقلمند علاقه‌مند
جواب ناکام!
خبردار، قدم خیر بردار
سود تو سوی تو
هیکل «قلمی»!
بپّر ولی بپّا
محض مزاح!
غافل، گیر می‌کند
مرتبطیم ولی متفاوتیم
سر، مایه است
جناب من!
نکته. سر نخ
پا سخگو پاسخکو؟
راهی کجایی؟ کجای راهی؟
جلب توجه، جالب توجه!
یاد بگیر ایراد نگیر
بینی زیبا یا زیبا بینی!؟
لنگه کشف!
شکارچی!؟
دگر گویی!
با بدبینی بد می‌بینی
بیان شیرین شیرین بیان
پشت میل‌ها زندانیم!
زبان وسیله نقلیّه!
ارزشگاه
برداشت بعدی
خواهش دشمن آرامش
مرگِ و قولش!
کتاب عند‌المطالعه!
تازه کار کار تازه
سال‌ها
و سؤال‌ها
دیدن را دیدنی دیدم
متفاوط! باش
اعتماد به نقش
قلمرو قلم
از جمله این جمله
با خود هم‌دستم!
نظر جدید منظره جدید
بی‌حوصله بی‌حاصله
به احترام خود، برپا
بی‌عُرضه، بی‌عَرضه
با گذشت بی‌بازگشت
آدم بی‌چاله!
پیام و پیامد زندگی
مال یا کمال؟
بی‌اندازه به اندازه!
فراز مغزها!
ایست! بایست
داستان قصه ما!
زخم زمان!
رفتار نوجوانمردانه
خنده داروست
ناگفته‌ها نوگفته‌ها
آیین آیینه
در حال سرحال
میل به کمال داری؟ با کمال میل
شرنوشت!
تیک
تیک
نوگرای کهنه‌کار!
مرض غم!
مجوز حمل قلم!
زندگی تازه دم
میزگرد زمین!
آه و ناله راه و چاره
عشق،
بازی است؟
با گذشتیم یا با گذشته‌ایم؟
به خاطر خاطره
ذهن عیالوار سخن عیاردار
مقصد مرگ مقصود زندگی
ژست زشت!
ریختار تازه
«کمی»، «کیفی‌تر» باشیم
جشن تحوّل
درست کار کار درست
افتادن جلو افتادن
... و غیره‌سالاری
دوا کردن دعوا کردن
سبزنوشت بهار
بازَندگی با زندگی!
انگیزه شگفت‌انگیزه
ارزنده‌ای پس زنده‌ای
زندگی روزها، روزهای زندگی
تحلیل نشویم تحلیل می‌رویم
خودکوشی!
ابزار موجود ابراز وجود
نیازمند زیانمند
راهت راحت
سراب سر آب
رد پای دست!
چهارراه چاره‌جویی
اشخاص شاخص
مرتّب نامرتبم!
نبش قبل نکنیم
میون کلامتون!
ناتمامم، نه ناتوان
زنده‌یاد زندگی!
برخی برخوردها، برخورد برخی‌ها
در «نه» خیری هست
مشکل خودم یا خودم مشکلم!؟
یک قاچ ساعت
خواست مان ساخت مان
رفتن یا در رفتن!؟
برای ماندن باید رفت!
پلّه پلّه رو به قلّه
گوشه پس‌گوشه‌های ذهن
به‌خصوص همه!
نگاهم کن نگاهم را
به احتمال
حتماً!
یک لقمه زندگی
تاشدم تا پاشدم
مختاری مخ داری
فارغ‌التّأثیر!
از خواست که برخاست
نوآوری
نوآرایی
ببخشید عرضی داشتم
با جایزه بزرگ‌ترها!
برنامه نداریم یا برنامه‌مداریم؟
دال لام «دل» شکست
ارزش عمر به عرضشه
متارکه مبارکه!
نقطه‌چین‌های خیس
خندیشه!
توقّع مطلقاً ممنوع!
زیانبار زیانکار
به قول معقول
پرونده پرنده
آخر، اول شدم!
گل‌های داوودی
اعلام نظر
اعمال نظر
با ندانم‌کاری ندارم کاری
محصول افکار مسئول رفتار
مصرف تاریخ تاریخ مصرف ندارد
بایستی بِایستی
نگاه‌های تازه، تازه‌های نگاه
نشنیده بگیر نتیجه بگیر
از هر چه بگذریم
آیینه‌نگر
پر باز کن، پرواز کن
فرد دیگر فردای دیگر
کو، چه‌های سکوت!؟