معرفی و دانلود کتاب راهزن: نمایشنامه نوول

معرفی کتاب راهزن: نمایشنامه نوول

 آلفرد نویس انگلیسی نویسنده نوول راهزن در دنیا به عنوان یک شاعر بزرگ و نویسنده انتقادی و داستانسرا شناخته شده است. نوول راهزن در ادبیات انگلستان شهرت زیادی دارد. داستان‌های معروف او گل‌های وحشی، گل‌های ژاپنی کهن، افسانه­‌های دختران دریایی و شاهکارهای پرارزشش چهل دریانورد آوازه‌خوان و ندای انگلستان به جهانیان معرفی شده. نوول‌ها و داستان‌های کوتاهی که در منتهای مهارت نوشته است عبارتند از: خورشید شفابخش، بازیگر نامرئی، سایه‌های سرگردان، تصاویری از شعر نو.

خلاصه نمایشنامه:

انقلاب سال 1789 فرانسه پایه‌های فئودالیته را در تمام کشورهای اروپا متزلزل ساخت ولی در همان موقع دربار فرانسه بی‌اعتنا به وقایعی که می‌گذشت و اساس حکومت را سست می‌کرد همچنان سرگرم عیش و بی‌خبری بود. کار خیانت، جنایت، آدم­کشی، بی­ناموسی، رشوه‌خواری و ظلم بی‌نهایت بالا گرفته بود.

هر کس که به علتی خود را به دربار نزدیک می‌دید تا آنجا که می‌توانست به مردم زور می‌گفت و به نحوی استفاده می‌برد. آلبرت ژوسه نیز یکی از کسانی بود که چون خواهرانش به وسیله درباریان راه ترقی را برای او باز و به مقام کنتی مفتخرش کرده بودند په چپاول اموال و املاک خرده مالکین تولون پرداخت. برای ارعاب مردم عده‌ای را به قتل رساند تا بهتر بتواند به اهالی تسلت داشته باشد. جوانی به نام ژان شالیه که پدرش نیز به دست کنت کشته شده بود به انتقام خون پدر و سایر مقتولین و ریشه کن کردن ظلم به مبارزه برخاست. مسلماً برای اجرای نقشه خود و مسلح کردن اهالی ضد شخصی که هستی آنها را به زور از چنگشان بیرون آورده باید اوضاع مالی را تقویت می‌کرد. برای این منظور هر شب مخفیانه به قصر کنت می‌رفت و آنچه دستبرد می‌زد به گابریل و دوستانش می‌داد تا بین افراد قسمت کنند و به موقع حمله را شروع کنند.

محل ملاقات ژان و دستیارانش قهوه‌خانه قدیمی ارباب بود. ژان و الیزابت دختر ارباب سخت به هم دلباخته بودند و ساعت ۱۲ هر شب به راز و نیاز عاشقانه می‌پرداختند. از طرف دیگر تیم پادوی قهوه‌خانه که مردی کریه‌المنظر بود الیزابت را به حد پرستش دوست می‌داشت. کنت در یکی از شب‌ها به وسیله دو نگهبان ژان را تعقیب کرده در قهوه‌خانه ارباب دستگیرش می‌کنند ولی ژان موفق به فرار می‌شود. دو شب بعد ژان می‌خواهد اسناد و اوراقی که حقانیت مردم تولون را ثابت می‌کند به دست آورده به اتفاق الیزابت و پدرش به پاریس رفته به نمایندگان طبقه سوم که در مقابل نمایندگان اشراف و روحانیون و لوئی شانزدهم قدرتی به دست آورده بودند تسلیم نماید تا آنها را وادار کند حق را به حق­دار داده و ظلم و بیدادگری اعمال خود را متوقف سازند. تیم جریان را به کنت اطلاع می‌دهد، الیزابت برای اطلاع ژان با وجود خطر تلاش می‌کند هدف گلوله قرار می‌گیرد ولی ژان چون می‌فهمد که معشوقه‌اش در حال مرگ است به طرف قهوه‌خانه می‌شتابد گلوله ­باران می‌شود اما با نیمه جانی که دارد کنت و طرفدارانش را از بین برده در حالی که اوراق و اسناد را در دست دارد در کنار معشوقه جان می‌دهد. ارباب پدر الیزابت که ناظر اوضاع بوده مشاعر خود را از دست می‌دهد. گابریل و دوستانش بعد از چند لحظه فرا رسیده به زندگی تیم خاتمه می‌دهند و دو دلداده را به خاک می‌سپارند.