معرفی و دانلود کتاب رویای یک صوفی

معرفی کتاب رویای یک صوفی

بهمن شکوهی در کتاب رویای یک صوفی، از دریچه‌ای جدید زندگی یکی از جنجالی‌ترین و برجسته‌ترین متکلمان و فلاسفه‌ی ایرانی یعنی محمد غزالی را روایت می‌کند. اثری داستانی که به زیبایی فرازونشیب‌های زندگی این شخصیت تاریخی را به تصویر کشیده است.

درباره‌ی کتاب رویای یک صوفی:

ابوحامد محمد غزالی از جمله چهره‌های بحث‌برانگیز تاریخ است که همچنان نیز منتقدان زیادی دارد. هر متفکری با هر طیف تفکر، از روحانی اصولگرا و یا روشنفکری مترقی او را مورد محاکمه قرار می‌دهند. او که فرصت دفاع از خود و اندیشه‌های به جا مانده‌اش را ندارد، در اغلب این دادگاه‌های یک طرفه محکوم می‌شود.

اما اگر اندکی از شخصیت و زندگی پرتلاطمی که او در دوران حیاتش تجربه کرد، آگاه شویم شاید فرصتی برای درک و یا دفاع از او بدهیم تا بتواند بخشی از خطاهایش را توجیه کرده و همچنین از ستمی که در حق او شده کاسته شود. امام محمد غزالی کتابی به نام بازگشت از گواهی دارد که در آن به بسیاری از اشتباهات خود را اعتراف کرده است.

دوران پرآشوبی که محمد غزالی در آن می‌زیست منجر به اتخاذ تصمیمی از سوی او شد که در کتاب رویای یک صوفی به چند و چون آن اشاره شده که می‌تواند روی دیدگاه ما نسبت به او تاثیرگذار باشد. بهمن شکوهی با قلمی قدرتمند رشد فکری و روحی ابوحامد محمد غزالی را در شرایطی که آشفتگی هولناک زندگی او را احاطه کرده بود، روایت کرده است. تجربیات تلخ و وحشتناک این سخنور بزرگ ایران در قالب داستانی جذاب و پرکشش در کتاب رویای یک صوفی به تصویر کشیده است.

اتفاقات تلخ زندگی و تطور فکری و روحی این فقیه برجسته در قالبی شیرین بر اساس منابع اهل سنت در کتاب حاضر به رشته تحریر درآمده است. کتابی سرشار از آرامش و عشق که دیدگاه‌ها را نسبت به محمد غزالی تغییر خواهد داد. با اینکه محمد غزالی عالمی دینی و مجتهدی متشرع است اما تلاشی که برای احیا تفکر دینی داشته ناموفق و مهجور مانده است.

کتاب رویای یک صوفی مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی و عرفانی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. همچنین رمان رویای یک صوفی به کسانی که در مورد تفکر و زندگی محمد غزالی کنجکاو هستند، پیشنهاد می‌شود.

محمد غزالی را بیشتر بشناسیم:

محمد غزالی با نام کامل ابی حامد محمد بن محمد الغزالی الشافعی ملقب به امام محمد غزالی از بزرگترین بزرگان تصوف قرن پنجم است که به عنوان فیلسوف، فقیه و متکلم نیز شناخته می‌شود. او در نوجوانی به تحصیل در فقه اسلامی مشغول شد و پس از آن نزد فقیهانی چون امام‌الحرمین جوینی، شافعی و... به کسب دانش پرداخت.

وی از جمله افرادی بود که به دوری مسلمانان از خردگرایی و نفی فلسفه بسیار تأثیرگذار بود. او با وجود اینکه با ماهیت فلسفه مشکل نداشت، اما پرداختن به آن را نشانه‌ای از ضعف مسلمانان تلقی می‌کرد. غزالی که بیشتر به عرفان و تصوف گرایش داشت، افراد بزرگی چون ابوعلی سینا را تکفیر می‌کرد. او در سال 505 قمری، در 55 سالگی از دنیا رفت.

در بخشی از کتاب رویای یک صوفی می‌خوانیم:

جلال‌الدین همیشه می‌بایست در کنار خواجه‌نظام‌الملک باشد و اگر پادشاه خواجه را با خود به اردوگاه سپاه می‌برد پسرش جلال‌الدین هم باید با خواجه به اردوگاه یا سفر می‌رفت. من جلا‌ل‌الدین را تا هنگامی که نظام‌الملک از سفرش به نیشابور بازگشت ندیدم امّا وقتی برای اولین بار جلال‌الدین را دیدم فهمیدم چرا علی‌بیک به او حسادت می‌کند. جلال‌الدین مانند بقیۀ ترکمن‌ها ورزیده بود و لباس‌هایش داد می‌زد که از اعیان و اشراف است و اینکه همیشه چند نفر دوروبرش راه می‌رفتند، نشان می‌داد امیرزاده است یا فرزند صاحب ‌منصبی که به کوچه و بازار آمده است.

جلا‌ل‌الدین از همان نوجوانی رویی گشاده داشت و با همراهانش گرم می‌گرفت. اگر کسی را برای مصاحبت و شوخی نمی‌یافت، رهگذران سر راهش را به حرف می‌کشید و می‌خندید. لباس‌ها و اطرافیانش او را از مردم جدا نمی‌کرد و هرجا می‌خواست می‌ایستاد و با دوره‌گردان و کاسبان کوچه و بازار مراوده می‌کرد. حتی حقه‌ای کوچک داشت که بین مردم رایج شده بود. جلال‌الدین سهواً سکه‌ای در دخل و دامان دوره‌گردان، بی‌آن که حرفی بگوید رها می‌کرد و از آنان جدا می‌شد و اگر کسی سکه را بر می‌گرداند با خنده وانمود می‌کرد که آن فرد اشتباه کرده و با خنده می‌گفت، کجا دیده‌ای متمولی از دارایی خود بگذرد! البته من جلال‌الدین را بعد از ملاقات با نظام‌الملک دیدم و از آنچه علی‌بیک به من گفته بود در عجب آمدم و جلال‌الدین را فردی دلپذیر یافتم. اینکه او پولدار بود و پدرش پادشاه تقصیر او نبود، همانطور که من مقصر نبودم پدرم فقیر و درویش بود.

دو ماه بود که ما در نظامیه بودیم که علی‌بیک را همراه یکی از دبیران که به ‌نظر می‌رسید از افراد حکومت است دیدم، ولی وقتی متوجه شدم، دیگران هنگام عبور او احترام و تعظیم می‌کنند فهمیدم او پدر علی‌بیک، نظام‌الملک است.