معرفی و دانلود کتاب ساداکو

معرفی کتاب ساداکو

چند جوان هم‌زمان در یک ساعت و یک روز به طرز مشکوکی می‌میرند! آیا جنایتی پشت این ماجراست؟ چه کسی معمای این ماجرای رمزآلود و دلهره‌آور را حل می‌کند؟ سوزوکی کوجی در کتاب ساداکو به این سؤال پاسخ می‌دهد و پرده از راز مرگ عجیب و دردناک این جوانان برمی‌دارد.

درباره کتاب ساداکو:

شخصیت اصلی رمان معروف ساداکو (Sadako) - یکی از رمان‌های مجموعه حلقه - پسری به نام آندوست که در یک شرکت تولیدی کوچک کار می‌کند و امیدوار است با وجود مخالفت والدینش که هر دو پزشک هستند، روزی به یک فیلمساز تبدیل شود.

او از سوی رئیسش مأموریت می‌یابد که درباره یک فیلم تحریک‌آمیز خودکشی که به طور گسترده در اینترنت پخش شده است تحقیق کند. آندو که بسیار کنجکاو شده تصمیم می‌گیرد در این زمینه بیشتر از وظیفه‌اش عمل کند تا به راز این معما پی ببرد.

طبق شایعات، هر کسی که این کلیپ را ببیند، می‌میرد! او این موضوع را با دختری که دوستش دارد در میان می‌گذارد. آکان که باردار است، در یک پرورشگاه بزرگ شده و اکنون معلم تازه‌وارد یک دبیرستان محسوب می‌شود. یکی از دانش‌آموزان او به نام نوریکو موریساکی نیز بعد از دیدن این فیلم جانش را از دست می‌دهد. سرانجام پلیس وارد ماجرا می‌شود و تلاش می‌کند سرنخی درباره توالی مرگ‌ها بیابد.

کتاب ساداکو به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به رمان‌های ترسناک و معمایی علاقه‌مند هستید، این کتاب را هرگز از دست ندهید.

با سوزوکی کوجی بیشتر آشنا شویم:

او در 13 مه سال 1957 در هاماماتسو در جنوب غربی توکیو متولد شد. سوزوکی کوجی (Kōji Suzuki) در دانشگاه کیو به تحصیل پرداخت و سپس به یکی از دانشگاه‌های فرانسه رفت. او بعد از فارغ‌التحصیلی، شغل‌های متفاوتی از جمله تدریس در یک مدرسه را تجربه کرد.

اولین رمانش در سال 1990 منتشر و برنده جایزه The Little Sod Diaries شد. کوجی در حوزه کودک و نوجوان نیز داستان‌هایی را نوشته است که سبب شهرتش شدند. از آنجایی که سوزوکی نقش مهمی در اعتبار بخشیدن به رمان‌های ژانر ترسناک ایفا کرده است لقب «استفان پادشاه ژاپن» را به وی داده‌اند. از مجموعه رمان‌های «حلقه» او به صورت فیلم، مانگا، سریال تلویزیونی و بازی‌های ویدئویی اقتباس شده است.

در بخشی از کتاب ساداکو می‌خوانیم:

آساکاوا از اتاق ژاپنی بیرون خزید، نگاهی به پله‌ها انداخت و وارد اتاق ساتوکو شد. از اینکه به این شکل وارد حریم خصوصی یک فرد مُرده می‌شد حس آزاردهنده‌ای به او دست داد. کاری بود که همیشه خودش را از آن برحذر داشته بود؛ اما با خودش گفت برای هدفی بزرگ، برای رسوا‌کردن یک پلیدی چاره‌ای جز انجام این کار ندارد. از خودش که آسمان‌ریسمان می‌بافت تا اصول اخلاقی‌اش را تغییر دهد خجالت کشید. او فقط داشت کارش را توجیه می‌کرد. با خود گفت: «برای مقاله‌نوشتن که این کار را نمی‌کنم، فقط می‌خواهم زمان و مکان مشترکی را میان این چهار نفر پیدا کنم، همین. با اجازه!» و وارد شد.

کشوی میز را باز کرد. درون آن نوشت‌افزار و وسایلی که یک دختر دبیرستانی معمولی از آن‌ها استفاده می‌کند به‌طرز بسیار تمیز و مرتبی گذاشته شده بودند: سه عکس، جعبه‌های کوچک، نامه، دفترچه‌یادداشت و لوازم خیاطی. آساکاوا با خود گفت: «یعنی پدرومادرش پس‌از مرگش به وسایلش دست زده‌اند؟ نه، این‌طور به‌نظر نمی‌رسد. کلاً بچۀ تمیز و مرتبی بوده است. اگر دفتر خاطراتی از او پیدا کنم، خیلی سریع به نتیجه می‌رسم؛ دفتر خاطراتی که مثلاً داخلش نوشته باشد در ماه فلان، روز فلان با تسوجی هاروکو، نومی تاکِهیکو و ایواتا شینئیچی چهار نفری... » آساکاوا دفترهایی را که داخل قفسه بودند برداشت و ورق زد. در انتهای کشو، یک دفترچه‌خاطرات را یافت که کاملاً به آن می‌خورد مال یک دختر باشد، اما فقط در چند صفحۀ ابتدایی آن جهت خالی‌نبودن عریضه چیزی نوشته شده بود و تاریخ آن‌ها به مدت‌ها قبل مربوط می‌شد.

در قفسۀ کنار میز کتابی نبود و به‌جای آن یک سرویس آرایش کوچک و قرمزرنگ با طرح گل قرار داشت. کشوی آن را باز کرد. تعدادی زیورآلات ارزان‌قیمت در آن بود. ظاهراً خیلی زود آن‌ها را گم‌وگور ‌کرده بود و تقریباً همۀ گوشواره‌ها یک لنگه کم داشتند. چند تار موی نازک هم به یک شانۀ جیبی پیچیده بودند.

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: اوایل پاییز
فصل دوم: در کوهستان
فصل سوم: تندباد
فصل چهارم: ارتعاش بر سطح آب
گفتار پایانی؛ از بازگردان اثر
تصاویر