معرفی و دانلود کتاب صوتی شرایط تبخیر لب

معرفی کتاب صوتی شرایط تبخیر لب

کتاب صوتی شرایط تبخیر لب دربردارنده اشعار دلنشین و تاثیرگذار محسن بوالحسنی است که در قالب شعر نو سروده شده و به مضامین متفاوتی می‌پردازد. این مجموعه شعر عاشقانه با صدای گرم و پراحساس شاعر خوانده شده است.

درباره کتاب صوتی شرایط تبخیر لب:

شاعران و نویسندگان برای خلق اثر ادبی خود، از ذوق، مهارت و روحیاتی خاص برخوردار هستند و به همین خاطر می‌توانند دیدگاه‌ها و روحیات شخصی‌شان را دل اثر بگنجانند. کتاب صوتی شرایط تبخیر لب، از این قاعده مستثنی نیست و هر قطعه شعر نشان دهنده‌ی روحیات شاعرش است.

این کتاب شعر در سال 1399 به چاپ رسید و هفتمین اثر محسن بوالحسنی به شمار می‌رود که در قالب اشعار کوتاه و بلند سروده و هر کدام حس و حالی روح انگیز و غریبی را به شما منتقل می‌کنند.

این شاعر جوان و خوش قریحه در مورد کتاب خود می‌گوید: «عاشقانه‌های یک پسر جنگ‌زده است که اگر خواب نبیند، دیگر نمی‌نویسد و گاهی به خودش می‌گوید کاش دیگر ننویسم؛ که یعنی کاش دیگر خواب نبینم؛ اما به‌خواست و اراده او نیست. مثل همان ‌گنگ خواب‌دیده…»

کتاب صوتی شرایط تبخیر لب برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به شعر و ادبیات فارسی علاقه‌مند باشید و از شنیدن شعر نو لذت می‌برید، این کتاب به شما پیشنهاد می‌شود.

محسن بوالحسنی را بیشتر بشناسیم:

او شاعر، مترجم و روزنامه‌نگار معاصر است که در سال 1360 در شهر اهواز به دنیا آمد و در دانشگاه مدرک زبان و ادبیات فارسی خود را دریافت کرد. محسن بوالحسنی فعالیت‌های حرفه‌ای خود را از دهه 80 آغاز نمود و سال‌ها در مطبوعات قلم زد، اما اولین کتاب شعر او به نام «از من بعید» در سال 1394 منتشر شد.

بوالحسنی در کارنامه کاری خود، علاوه بر سرودن چندین مجموعه شعر همچون «کجا میشه تو رو ندید، ایشان قاتل من است، شمس از قونیه با قطار برگشت، مفاجا و ...» چند کتاب نیز به فارسی ترجمه کرده است که نام برخی از آن‌ها عبارتند از: «آن‌ها مشغول مردنند، خانه‌ای جدید در آمریکا، لطفا این کتاب را بکارید»

در بخشی از کتاب صوتی شرایط تبخیر لب می‌شنویم:

چگونه است خون گُر گرفته‌ی تو بر پیاده‌رو
وقتی از هر طرف گرما کار خودش را می‌کند
و آن دست‌های عریضه نویس، تو را به خانه نمی‌رساند
چگونه است حال همسرت که تعریف می‌کند از رنگین کمان‌های شانه‌ات
که اریب بر خانه می‌نشست و مویه‌های بختیاری تو
کشان کشان تا خانه از در و دیوار مدد می‌گرفت
مرا برسانید به خانه
با این موی سوخته، با این عینک تار، با این ایستایی خورشید بر خاک وطنم
که حالا جز چند دوست نادیده و چند جرعه از اشک‌های مادرم
چیزی به خاطرم نمی‌آید

فهرست مطالب کتاب صوتی