معرفی و دانلود کتاب عروس‌های جنگ

معرفی کتاب عروس‌های جنگ

کتاب عروس‌های جنگ نوشته هلن برایان، داستان پنج دختر را روایت می‌کند که پنجاه سال بعد از پایان جنگ به دهکده خود برمی‌گردند.

حدود 50 سال از جنگ گذشته و مراسم یادبود روز پیروزی در کرومارش پرایزر برگزار می‌شود. دوربین‌های تلویزیون روی چهار زن متمرکز شده‌اند، چهار نفری که در آن سال‌ها تازه‌عروس بوده‌اند و حالا پیر شده‌اند. آنچه که دوربین‌ها نشان می‌دهند حضور گرم آن‌هاست. دوربین‌ها نمی‌توانند حجم و عمق کینه‌ای که در سینه این زنان نهفته و همچنین انگیزه انتقامی که آن‌ها را بعد از سالیان دراز به دهکده برگردانده نشان دهند.

وقتی جنگ به انگلستان هم نزدیک می‌شود. زندگی در دهکده سرشار از آرامش کرومارش پرایزر بهم می‌ریزد. در خانه‌های محلی تعدادی از پناهندگان لندنی ساکن می‌شوند. حملات در شب به صورت امری عادی درمی‌آید. جیره‌بندی آسایش را از همه مردم می‌گیرد. مردان به جبهه‌های جنگ می‌روند و زنده برنمی‌گردند.

در میانه این جنگ، زندگی پنج دختر جوان به طرز غریبی به یکدیگر پیوند می‌خورد. بمباران، گرسنگی، حمله نیروهای نازی و یک جاسوس که میان مردم زندگی می‌کند، باعث قدرتمندی زنان می‌شود تا بتوانند هر لحظه برای کمک به دیگران آماده باشند.

آلیس آزبورن که دختری آرام و سربه‌زیر و فرزند یک کشیش است، روزی مطلع می‌شود که نامزدش دیگر قصد ازدواج با او را ندارد بلکه می‌خواهد با یک دختر آمریکایی به نام ایوانجلین فونتان ازدواج کند. حضور این دختر آمریکایی در دهکده و علت آمدنش به آن جا و قصدش از این ازدواج موضوعی است که موجب کنجکاوی تمامی اهالی شده.

السی پیجن، دختری ژولیده و فقیر است که می‌خواهد با ترک لندن از فقری که با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند رهایی یابد. تانی زیمان دختری یهودی است که از مدت‌ها قبل از شهر خود فرار کرده. او که منتظر به دنیا آمدن فرزندش است، روزهای بسیار سختی را گذرانده. پنجمین دختر فرانسیس فالکون لی دختری جسور و بی‌پرواست که به خواست پدرش به این دهکده آمده است.

وقتی جنگ و سختی‌هایش افزایش می‌یابد این پنج نفر به یکدیگر نزدیک شده و دوستی‌ای بینشان شکل می‌گیرد که سالیان دراز ادامه پیدا می‌کند. حالا بعد از پنجاه سال چهار دختر از آن پنج نفر به دهکده‌شان بازمی‌گردند.

هلن برایان (Helen Bryan) در کتاب عروس‌های جنگ (War brides) با نثر جذاب و خیره‌کننده خود از جنگ و تبعات آن و سرنوشت افرادی که درگیر جنگ می‌شوند می‌گوید. خواندن تنها چند صفحه از این کتاب کافی است تا دیگر آن را کنار نگذارید و تا پایان ادامه دهید.

در بخشی از کتاب عروس‌های جنگ می‌خوانیم:

آژیر خطر به‌ صدا درنیامده بود، اما ناگهان غرش جنگنده‌ای در آسمان کرومارش طنین‌انداز شد. ظهر شنبه بود و کودکان دهکده تازه ناهار خورده و در چمنزار مشغول بازی بودند. بمب‌افکن هنکل 111 آلمانی تک‌وتنها در ارتفاعی پایین بر فراز کرومارش پرایرز می‌غرید. وقتی مادرهای نگران ظرف‌ها را کنار انداخته، پیش‌بند به‌کمر و شتابان بیرون دویدند تا کودکان خود را به جای امنی ببرند، بمب‌افکن دیگر بالای تپه‌ها رسیده بود و چرخ‌زنان دور خود می‌غلتید و تقلا می‌کرد از دست جنگنده‌های نیروی هوایی بریتانیا بگریزد.

آلبرت هاثورن فکر کرد آن‌ها حتماً پرندۀ آلمانی را از دهکده بیرون می‌رانند و پیش ‌از‌ آنکه به‌سویش شلیک کنند، به‌سمت کانال هدایتش می‌کنند، اما در کمال تعجب دید هنکل آلمانی ناگهان با حرکتی تند چرخید و برای مخفی شدن به انبوهی از ابرهای تیره هجوم برد که از سوی دریا به ساحل می‌آمدند - خیلی دیر شده بود.

شکاری‌های نیروی دریایی آتش گشودند. آلبرت با مشت‌های گره‌کرده فریاد زد: «بگیریدش پسرا! گیرش بندازین!» مردم دهکده مات‌ومبهوت رد هنکل را دنبال می‌کردند. هنکل از ساحل فاصله گرفت. دود غلیظ و سیاهی از آن بیرون می‌زد. جنگنده داشت سقوط می‌کرد؛ می‌لرزید، کج شده بود و با دماغۀ روبه‌پایین و سرعت زیاد از میان ابرها به‌سمت دهکده سرازیر شده بود. چند لحظه بعد جایی در دوردست‌ها سقوط کرد و سپس صدای انفجار مهیبی از میان تپه‌ها شنیده شد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
پیش‌گفتار، بهار 1995
کرومارش پرایرز، عید هدیه
نیواورلئان، مارس 1938
کرومارش پرایرز، ساسکس شرقی، اکتبر 1938
اتریش، نوامبر 1938
کرومارش پرایرز، مارس 1939
لندن، اوت 1939
شرق لندن، اواخر اوت 1939
کرومارش پرایرز، نوامبر 1939
کرومارش پرایرز، اواخر نوامبر 1939
کرومارش پرایرز، اوت 1940
کرومارش پرایرز، اکتبر 1940
لندن، فوریهٔ 1941
کرومارش پرایرز، مارس 1941
ساسکس، اوت 1941
کرومارش پرایرز، سپتامبر 1941
کرومارش پرایرز، نوامبر 1941
کرومارش پرایرز، جشن ‌تولد فرانسیس
جشن‌ تولد فرانسیس: اوایل نیمه‌شب
لندن، نوامبر 1941
کرومارش پرایرز، دسامبر 1941
کرومارش پرایرز و سوئد، ژانویهٔ 1942
اردوگاه آموزشی، ژانویه‌ 1942
آشویتس، مارس 1942
کرومارش پرایرز، ژانویه - مه 1942
لندن و کرومارش پرایرز، مه 1942
آشویتس، اواخر بهار 1942
بتنال‌گرین، شرق لندن، ژوئن 1942
کرومارش پرایرز، ژوئیه 1942
کرومارش پرایرز، اوت 1942
کرومارش پرایرز، سپتامبر 1942 و پس ‌از آن
کرومارش پرایرز، نوامبر - دسامبر 1942
غرب لندن، اوت 1944
کرومارش پرایرز، 8 مه 1995
کرومارش پرایرز، نیمروز، 8 مه 1995
غروب روز پیروزی، 1995
پسگفتار، لندن، 12 مه 1995، مرکز گم‌شدگان