معرفی و دانلود کتاب قله‌ها و دره‌ها

معرفی کتاب قله‌ها و دره‌ها

به دیدارهای جادویی باور داشته باشید یا نه، کتاب قله‌ها و دره‌ها این قدرت را دارد که با داستان عجیب ملاقات پسری جوان و یک پیرمرد، زندگی شما را دگرگون کند. اسپنسر جانسون، نویسنده پرفروش نیویورک‌تایمز در این اثر از شما می‌خواهد در پیمودن جاده‌های سخت زندگی امیدتان را حفظ کنید و نوید می‌دهد که روزهای خوب، در پی تلاش شما از راه می‌‌رسند.

درباره کتاب قله‌ها و دره‌ها

بین یک قله بلند و زیبا و دره‌ای سرسبز کدام را برای ساختن خانه انتخاب می‌کنید؟ کتاب قله‌ها و دره‌ها (Peaks and valleys) روایت یک دیدار غیرمنتظره است که همه ما به آن نیاز داریم. شخصیت اول داستان پسر جوانی است که خسته از روزهای تکراری، تصمیم می‌گیرد برای ایجاد تغییر در زندگی‌اش به قله‌ای مرتفع سفر کند. او که سال‌ها کنار پدر و مادرش در دره‌ای حاصل‌خیز و آرام زندگی کرده بود با مخالفت‌های جدی روبه‌رو می‌شود. همه سعی می‌کنند او را از سفر ماجراجویانه‌اش منصرف کنند. او که تا امروز از هیچ کوهی بالا نرفته چطور می‌تواند چنین قله‌ای را فتح کند؟ اما پسر جوان، مصمم از دره خارج می‌شود و به این ترتیب داستان زیبای کتاب قله‌ها و دره‌ها، از اسپنسر جانسون شروع می‌شود.

پسر بعد از صعود با تماشای منظره ستارگان حیرت زده می‌شود اما این تنها غافلگیری فتح قله نیست. پیرمردی تنها در بالاترین قسمت کوه زندگی می‌کند که او را مانند فرزندش می‌پذیرد و با دیدن خستگی و افسردگی پسرجوان، خاطرات قله‌ها و دره‌هایی را که پشت سر گذاشته به یاد می‌آورد و تصمیم می‌گیرد رازی پنهان را با او در میان بگذارد...

کتاب قله‌ها و دره‌ها به شما یاد می‌دهد در چالش‌برانگیزترین شرایط آرامش خود را حفظ کنید و در مسیر موفقیت گام بردارید. همچنین به این نکته پی می‌برید که دره‌ها تمام می‌شوند و این شمایید که زمان پایان یافتن آن‌ها را با مدیریت درست تعیین می‌کنید. هدف اصلی نویسنده از نگارش این کتاب این بود که به شما کمک کند سطح کیفیت زندگی خود را بالا ببرید و در جهت رسیدن به خوشبختی پیش روید.

کتاب قله‌ها و دره‌ها مناسب چه کسانی است؟

اگر در فراز‌و‌نشیب‌های زندگی دچار ناامیدی شده‌اید و احساس می‌کنید هرگز از روزهای سخت عبور نمی‌کنید، مطالعه این اثر را به شما توصیه می‌کنیم.

جملات برگزیده کتاب قله‌ها و دره‌ها

- اگر خوبی‌هایی که در لحظات بد وجود دارند را پیدا کنی و از آن‌ها استفاده کنی، می‌توانی دره‌ات را به قله تبدیل کنی.
- راه خروج از دره را زمانی پیدا می‌کنی که متفاوت ببینی.
- همه‌ی مردم، در کار و زندگی فراز و نشیب‌هایی دارند.
- قله‌ی شخصی همان غلبه بر ترس است.

با اسپنسر جانسون بیشتر آشنا شویم

دکتر اسپنسر جانسون (Spencer Johnson) یکی از معروف‌ترین نویسندگان پرفروش نیویورک‌تایمز است. او که با انتشار کتاب «چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟» به شهرتی جهانی رسید، به دلیل مهارتش در بیان مسائل پیچیده به زبانی ساده شهرت دارد.

جانسون که فارغ‌التحصیل روانشناسی از دانشگاه کالیفرنیا است، سابقه فعالیت در مدرسه کسب و کار هاروارد را در کارنامه دارد و هم اکنون در مرکز مشاوره جان. اف. کندی فعالیت می‌کند. جالب است بدانید آثار او به بیش از چهل زبان دنیا از جمله فارسی ترجمه شده‌اند. برخی از معروف‌ترین کتاب‌های او عبارتند از: «پدر یک دقیقه‌ای»، «خارج از هزارتو»، «نقش پدر در تربیت کودک» و «هدیه حالن.

در بخشی از کتاب قله‌ها و دره‌ها می‌خوانیم

مرد جوان به سختی درحالیکه بارانِ تند همچون تازیانه به صورتش اصابت می‌کرد در دره‌ی ناآشنا حرکت می‌کرد و به دنبالِ پناهگاهی می‌گشت اما جایی را پیدا نکرد. سفر از آنچه که فکرش را می‌کرد سخت‌تر بود. وقتی که سفر خود را شروع کرده بود، دره تا این حد عمیق به نظر نرسیده بود.

زیر لب با خود می‌گفت: «چرا باید اینطور باشد؟ مگه قرار نبود در زندگی شاد باشیم؟ اصلا برای چه در زندگی باید دره‌ای وجود داشته باشد؟»

او درحالیکه پاهایش خیس و سرد شده بود و تا مغز استخوانش از سرما می‌سوخت، بسیار غمگین و درمانده شده بود و با دندان‌های به هم فشرده شده‌اش گفت: «یک روزی به عقب نگاه می‌کنم و به این مسیرِ سخت می‌خندم». او به چیزی که گفته بود فکر کرد و سپس اضافه کرد: «چرا تا آن موقع صبر کنم؟ چرا همین الان به آن نخندم؟»

او بلند بلند به سختیِ مسیر خندید و بعد از آن، کمی احساسِ بهتری داشت و جوابِ خنده‌هایش را هم با صدای بلندِ رعدوبرق که مانندِ تشویق بود گرفت. با نگرانی به بالا نگاه کرد و امیدوار بود که از این رعدوبرق‌ها جانِ سالم به در ببرد.

در حالیکه ساق پاهای او به دلیل گذر از صخره‌های تیز، درد گرفته بود و کف پاهایش صدمه دیده بود؛ حرف پیرمرد را به یاد آورد که گفته بود: نحوه‌ی مدیریت شما روی دره، تعیین کننده‌ی زمانِ رسیدنتان به قله است.

او احساس نمی‌کرد که این شرایط را به خوبی مدیریت کرده باشد و سرانجام به پایین‌ترین نقطه‌ی دره رسید و در آنجا توقف کرد. باران مسیر را کاملا شسته و پاک کرده‌ بود. پیشِ رویش چیزی به جز یک راهِ باریک، و رودخانه‌ی خروشانی که عبور از آن غیرممکن به نظر می‌رسید، دیده نمی‌شد.

فهرست مطالب کتاب

پیش داستان
فصل اول: احساس سرخوردگی و افسردگی در دره
فصل دوم: یافتن پاسخ ها
فصل سوم: فراموشی
فصل چهارم: استراحتگاه
فصل پنجم: یادگیری
فصل ششم: اکتشاف
فصل هفتم: سهیم شدن
فصل هشتم: بهره بردن از قله‌ها و دره‌ها
فصل نهم: لذت بردن از قله
بعد از گفتنِ داستان