معرفی و دانلود کتاب محکوم

معرفی کتاب محکوم

کتاب محکوم نوشته‌ی علیرضا محمدی، در قالب داستانی آموزنده به یکی از مهم‌ترین مسائل زندگی بشر یعنی قبول اشتباهات خود و برداشتن گامی جهت اصلاح آن‌ها می‌پردازد.

درباره‌ی کتاب محکوم:

ما همگی به جرم کشتن کسی در درون خود محکوم هستیم. ما مرتکب اشتباهات، جرم و جنایات زیادی در برابر خود و دیگران شده‌ایم. پس من و تو متهم هستیم و برای بازخواست باید آماده شویم. بزرگترین اشتباهمان در زندگی، متهم و محکوم کردن دیگران به جای خود و فرار از بار گناهان و خطاهایمان است.

همه‌ی ما مرتکب جرم و اشتباهاتی هستیم که آن‌ها را نادیده می‌گیریم. مشکل اینجاست که اگر هم از آن‌ها با خبر شویم به خاطر ترس از رویارویی با واقعیت و حقایق تلخ از آن گریزان و در حال فراریم و به راحتی و سادگی آن را نخواهیم پذیرفت.

آنقدر خودمان را اسیر محدودیات و مادیات کرده‌ایم که حتی برای جبران اشتباهات، حاضر به برداشتن گامی نیستیم و از تلاش برای اصلاح آن‌ها خود را منع می‌کنیم. کارمان به جایی کشیده شده که برای آزادی خود، حاضریم دیگران و اطرافیانمان را به هیچ بفروشیم و آنان را به خصوص در مواقع سختی‌ها رها کنیم و تنها به فکر خود باشیم. به سمت منافع و سودها، همواره حتی با چشمان بسته می‌دویم و جز رسیدن به آن‌ها به فکر هیچ چیز دیگری نیستیم؛ در حالی که از گناهان و اشتباهات خود آشکارا فرار می‌کنیم. همین پشت خالی کردن‌ها و ترس و فرارهاست که پرونده اعمالمان را سنگین‌تر و پر بار‌تر می‌کند و پرونده هولناکی را برایمان به دنبال می‌آورد. امروزه دیگر نه دوستی درستی به جا مانده و نه رفیق واقعی!

همه چیز یک طرفه شده و همه از هم انتظارات بی‌جا داریم. به هم تهمت می‌زنیم، به هم دروغ می‌گوییم، پشت سر یکدیگر حرف می‌زنیم و از کاه کوه می‌سازیم و در پایان خود ما هستیم که دست پیش را می‌گیریم تا پس نیفتیم اما باز راه فراری نیست ما همگی محکومیم! این که فقط دیگران را محکوم کنیم و آن‌ها را متهم بدانیم از هر چیزی بدتر است؛ چون با این کار به دیگران نگاهی منفی و بدی پیدا می‌کنیم و از خود بیش از حد راضی و خوش‌بین خواهیم شد که همین موضوع هم باعث می‌شود بیش از اشتباهات دیگران، خود مرتکب اشتباه شویم و محکوم واقعی به حساب بیاییم.

علیرضا محمدی در این کتاب به شما نشان می‌دهد که چگونه اشتباهات خود را بپذیرید و به جای اینکه با مقصر کردن دیگران خود را تبرئه کنید اشتباهات گذشته‌ی خود را اصلاح نمایید.

کتاب محکوم برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن این اثر به افرادی توصیه می‌شود که علاقه دارند با خواندن داستان‌ علاوه بر سرگرمی نکاتی آموزنده‌ای یاد بگیرند و آنان را در زندگی خود پیاده کنند.

در بخشی از کتاب محکوم می‌خوانیم:

چه عرصه‌ی وسیعی بود و چه روزگار عجیبی؛ دوست جایش را به دشمن، خوبی جایش را به بدی و عشق جایش را به نفرت می‌داد! همه چیز بر ضد و عیله من رقم می‌خورد، دوستانم تبدیل به دشمنانم و نزدیکان تبدیل به غریبان شدند. دیگر به هیچ‌کس نمی‌توانستم اعتماد کنم زیرا جای زخم‌های زیادی ناشی از اعتماد و توقع بیجا روی تنم باقی بود و از هر کس و ناکسی لطمه خورده بودم؛ تمامم شده بود آه و درد و گزند دیگران و دیگر این جانِ بی‌جان به غایت رسید و سخت ادامه می‌داد.

دوست داشتم دوستانم همانطور که من با آن‌ها خوب بودم و هیچ خصمی با آن‌ها نداشتم با من خوب باشند و بخاطر جنس مخالف، پول و هر منفعتی دیگر در مواقع کمک و بی‌کسی مرا به حال خود رهایم نکنند و نروند اما کاملا بر خلاف انتظارم پیش آمد؛ شاید مقصر خود من بوده‌ام که از ابتدا جواب بدی را با خوبی می‌دادم، اگر من هم همانند خودشان رفتار می‌کردم شاید اکنون آن‌ها بیشتر به من نیاز داشتند. به هر حال من به عنوان قاتلی آن‌ها را در باور و افکار خود کشتم دیگر شخصی به عنوان دوست و رفیق نداشتم و بخاطر همین باید از همان اول از هیچکس هیچ انتظاری نمی‌داشتم تا به اینجا و این وضع نمی‌رسیدم، اگر این نقاب زیبای روی صورتشان را بر می‌داشتند شاید هیچ وقت سمتشان نمی‌رفتم.

مانند قبل مدتی زیاد اسیر و محبوس خود بودم، تنها خانه می‌ماندم و خود را در اتاق زندانی می‌کردم، به حرف کسی اهمیتی نمی‌دادم و مسیر خود را پیش می‌رفتم. دائما از پنجره و ارتفاع بالای اتاق بیرون را نگاه می‌کردم؛ آدم‌ها، باغ و درخت‌ها، خانه‌ها و ساختمان‌ها، خیابان‌ها و کوچه‌ها و... همه‌ی آن‌ها از دور زیبا بودند و جالب و جذاب به نظرم می‌رسیدند، ولی همین که به آن‌ها نزدیک می‌شدم و با آن‌ها برخوردی مستقیم داشتم، به ضدِ زیبایی و خوبی ظاهری از دورِ خود واقع می‌شدند و به من می‌فهماندند که بسیاری چیزها از دور زیبا به نظر می‌رسند و آدم را مجذوب خود می‌کنند بر خلاف نزدیکیشان.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
من محکوم به خود
من محکوم به او
زندگی در تخیل
بازگشتی خوب
من در نقش
پیر سرگشته
مرگ‌خواه