معرفی و دانلود کتاب مرد ولگرد

معرفی کتاب مرد ولگرد

یوسف آتیلگان در کتاب مرد ولگرد پرسه زنی‌های یک جوان نوگرا در افکار و آرمان‌هایش را روایت می‌کند. آرمان‌هایی که سال‌ها برای تحقق آن‌ها تلاش کرده اما اکنون به پوچی و بن بست دنیای مدرن گرفتار آمده است. او شهر را زیر پا می‌گذارد، به سالن‌های سینما پناه می‌برد و جامعه ترکیه نیمه قرن بیستم را به چالش می‌کشد.

درباره کتاب مرد ولگرد:

داستان کتاب مرد ولگرد (Aylak adam) روایت زندگی مرد تنهایی‌ست که در جامعه‌ای یکسان‌ساز که مدام ما را به همرنگی با خودش سوق می‌دهد، متفاوت بودن را برگزیده است و البته برای چنین انتخابی بهای سنگین طردشدگی را می‌پردازد.

شخصیت اصلی رمان، در مسیر داستان با موقعیت‌ها و شخصیت‌های مختلف برخورد می‌کند، با آدم‌ها وارد گفت‌وگو می‌شود اما ماوایی جز سالن‌های سینما نمی‌یابد.

این کتاب داستان همه کسانی ست که بعد از سال‌ها آرمان‌گرایی، دچار احساس بیگانگی با جامعه می‌شوند و خود را در میان دیگران تنها، منحصربه فرد و البته طرد شده می‌بینند اما این تفاوت، آن‌ها را گرفتار نوعی پوچی از جنس اگزیستانسیالیسم می‌گرداند.

رویکرد آتیلگان در کتاب مرد ولگرد روانشناختی است و او در داستان به دنبال پاسخ معنای زندگی با نگاهی فلسفی-روانکاوانه می‌گردد و مخاطب را با خود همراه می‌کند. شهر به عنوان اصلی‌ترین نماد جامعه مدرن در این کتاب نقش پررنگ و اساسی دارد و ولگردی با آن در تضاد است. در واقع یک شهر پرجنب‌وجوش برای یک مرد ولگرد جایی ندارد. همین تضاد معنادار، از تفاوت شخصیت اصلی داستان حکایت می‌کند. مرد ولگرد در این جامعه وصله‌ای ناجور است و حتی نامی از خود ندارد. یک بی‌نامی تعمدی که نویسنده به نشانه غریبگی و نمادی از تکانه‌های زندگی در شهرهای بزرگ، به آن تاکید دارد.

انسان امروزی با قهرمان این داستان همزادپنداری عجیبی می‌کند. از طرفی با جهان واقعیت‌ها سر وکار دارد و از طرفی آرمان‌هایی طلایی در سر می‌پروراند تا جهان را به جایی بهتر تبدیل کند. آتیلگان به کمک این اثر، در مسیر این آرمان‌خواهی دخیل خواهد شد.

کتاب مرد ولگرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم:

کتاب مرد ولگرد به علاقمندان به رمان‌های اجتماعی و فلسفی پیشنهاد می‌شود. کسانی که در فراسوی اندیشه خود به دنبال معنای زندگی و درک تنش‌ها و چالش‌های انسان مدرن هستند. این کتاب التیامی‌ست بر دردهای مشترک انسان امروزی و راهی برای گفت‌وگو برای همه کسانی که در خود شکلی از تنهایی و طردشدگی از جامعه را احساس می‌کنند و برای برون رفت از وضعیت‌های یکنوانخت و کجروی‌های بشری به دنبال راهی می‌گردند.

با یوسف آتیلگان بیشتر آشنا شویم:

یوسف آتیلگان (Yusuf Atılgan) متولد 27 ژوئن 1921 در استانبول رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس مطرح ترک بود که او را با رمان‌های مرد ولگرد و هتل آنایورت (هتل مادری) می‌شناسند. آتیلگان از پیشگامان رمان مدرن ترکی است که در برخورد با بحران‌های وجودی انسان، به کاوش در اعماق روان‌شناسی انسان می‌پردازد.

وی پس از فارغ التحصیلی از گروه زبان و ادبیات ترکی دانشگاه استانبول، به شهر مانیسا بازگشت و در آن جا به نوشتن پرداخت. رمان او مرد ولگرد در سال 1959 منتشر شد و پس از آن در سال 1973 هتل آنایورت به چاپ رسید که با ساخت فیلمی بر اساس این رمان در سال 1986 به شهرت بیشتری دست یافت. او در سال 1989 در حالی که در میانه نوشتن یک رمان بود، بر اثر حمله قلبی درگذشت. آتیلگان همچنین نویسنده کتاب محبوب کودکان و مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است.

در بخشی از کتاب مرد ولگرد می‌خوانیم:

یک روز که تاب تحمل درد را نداشت، به داروخانۀ کوچکی رفت تا آسپرین بخرد. دختر پشت پیشخان وقتی فهمید که شقیقه‌هایش درد می‌کند گفت: «ماساژ خوبه، می‌خواین انجام بدم؟» با ترس و انبساطی ناشی از احساس انسانیتی که مدت‌ها بود فراموشش کرده بود، بی‌آنکه به چشمان دختر نگاه کند، چشم دوخت به دکمۀ شکستۀ روی روپوش سفیدش و خود را به دست او سپرد. انگشتان خنک دختر با حرکت روی شقیقه‌ها احساس راحتی به او می‌دادند، دختر مدتی بعد گفت: «اینجا از زیاد فکر کردن درد می‌گیره. احتمالاً شغل شما ذهنتون رو خسته می‌کنه. شغلتون چیه؟». «من کار نمی‌کنم. بیکارم.» «اِاِاِ!» انگشت‌ها از سرش جدا شدند؛ انگار مرد اگر بیکار باشد آدم نیست. بیرون که می‌رفت، برگشت سمت دختر و گفت: «من با پول دزدی زندگی می‌کنم.» دختر چشمان درشتی داشت.

در بیرون را کوبید و رفت، خیابان خلوت بود. خیلی از مردم شهر حالا یا در تختخواب و یا نزدیک تختخوابشان بودند. به‌سمت خیابان اصلی به راه افتاد. زنی که از روبه‌رو می‌آمد زیرچشمی او را پایید. دنبالش نرفت. می‌دانست. به یک تاکسی که با سرعت از کنارش رد شد نگاه کرد. زن و مردی توی تاکسی گویی دو مجسمه بودند. «چرا؟ چرا این‌جوری هستین؟» در این دنیا تنها بود، دنیایی که آفریده شده بود تا با بسنده کردن به هرآنچه هست، بی‌ جست‌وجو، بی تفکر در آن زندگی کنند.