معرفی و دانلود کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل

معرفی کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل

اِولین هاردکسل هر شب ساعت 11 کشته می‌شود، تا زمانی که این چرخه را قطع کنند. استوارت تورتن در کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل ماجرای رازآلودی را روایت می‌کند که بی‌شباهت به رمان‌های آگاتا کریستی نیست. تورتن در جشنواره‌ی کاستابوک 2018 به‌خاطر این رمان جنایی برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب اولی شده است.

درباره‌ی کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل:

قوانین بلک‌هس چنین است:

اِولین هاردکسل در ساعت 11 شب به قتل می‌رسد؛
هشت روز وقت داری و هشت شاهد هستند که می‌توانی درونشان زندگی کنی؛
فقط زمانی اجازه‌ی فرار داری که نام قاتل را بگویی.
فهمیدی؟ حالا، شروع کن...

چکیده‌ی رمان جنایی هفت مرگ اولین هاردکسل (The 7 1/2 Deaths of Evelyn Hardcastle) چنین رازآلود و مخوف است.

آیدن بیشاپ باید هویت قاتل را افشا کند و چرخه را قطع کند، وگرنه اولین هاردکسل هر روز می‌میرد. اما ماجرا به همین سادگی‌ها نیست؛ گره دیگری نیز در داستان وجود دارد: آیدن هر روز که بیدار می‌شود در کالبد فردی دیگر است.

استوارت تورتن (Stuart Turton) در اولین رمان خود فضایی را خلق کرده که بی‌شباهت به داستان‌های آگاتا کریستی نیست. قهرمان داستان تورتن در نبردی بی‌امان با زمان است، نبردی که او را به این درک می‌رساند که چیزها آن‌طور که به نظر می‌رسند، نیستند.

کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل در 60 فصل تدوین شده است و برای مخاطب غافلگیری‌های زیادی در پی دارد، به‌طوری که کنار گذاشتن این رمان برای هیچ‌کس راحت نیست.

افتخارات کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل:

- برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب‌اولی در جشنواره‌ی کاستابوک 2018
- یکی از 20 کتاب سال 2018 که باید خواند به انتخاب مجله‌ی استایلیست
- یکی از 10 کتاب سال 2018 که باید خواند به انتخاب هارپر بازار
- یکی از بهترین کتاب‌های سال 2018 به انتخاب گاردین
- از نامزدهای دریافت جایزه‌ی گودریدز برای بهترین کتاب معمایی جنایی در سال 2018
- از نامزدهای دریافت جایزه‌ی گودریدز برای بهترین کتاب اول نویسنده در سال 2018
- از بهترین کتاب‌هایی معمایی، جنایی و رازآلود به انتخاب آمازون

نکوداشت‌های کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل:

- جسورانه، مبتکرانه، گیرا و اصیل. (لوئیس اونیل)
- دارم از حسادت می‌ترکم؛ آرزویم این است که این کتاب را من نوشته بودم. (جنی بلک هرست)
- اولین حضور تورتن در مقام نویسنده هوشمندانه و پر از ماجراهای داستان‌های معمایی کلاسیک است. (کیرکاس ریویو)
- به‌طرز شگفت‌انگیزی مبتکرانه، بازیگوشانه و هوشمندانه. خواندن رمان هفت مرگ اولین هاردکسل برای تمام طرفداران کتاب‌های رازآلود واجب است. ‌ای کاش، من نوشته بودمش. (رابین استیونز)

کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از طرفداران کتاب‌های معمایی و جنایی هستید، این کتاب شما را غافلگیر خواهد کرد.

با استوارت تورتن بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی بریتانیایی در رشته‌ی زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده است. او در شانگهای زبان انگلیسی تدریس کرده، برای یک مجله‌ی تکنولوژی در لندن کار کرده، در دبی مقالاتی درباره‌ی سفر نوشته‌، و اکنون روزنامه‌نگاری آزاد است.

رمان هفت مرگ اِولین هاردکسل اولین کتاب استوارت تورتن است و موفق شده افتخارات بسیاری را برای این نویسنده به ارمغان بیاورد.

در بخشی از کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل می‌خوانیم:

در نور شدیدی که از ورودی سالن می‌آید، غرق می‌شوم. غافلگیر به پله‌ها زل می‌زنم. شیبشان تیزتر به نظر می‌رسد. پله‌هایی را که در بدن دونالد دیویس، با سرعت بالا و پایین می‌کردم، حالا نیاز به تجهیزات کوهنوردی برای جابه‌جایی دارم. نمی‌دانم چرا لرد و بانو هارکسل، اتاق لرد راونکورت را در همکف قرار داده‌اند. بالا رفتن از این‌ها نیاز به یه چرخ، دو مرد و گذراندن یک روز کامل دارد تا به اتاق بل برسم.

این‌ که بین راه رفتن باید مدام بایستم تا استراحت کنم، مزیتی هم دارد. حداقل این امکان را می‌دهد تا مهمانانی که اطراف خانه می‌چرخند را زیر نظر بگیرم. خیلی زود می‌فهمم این جماعت خوشحال نیستند. زمزمه‌های مشاجره از هر کنجی به گوش می‌رسد. صدا‌ها از پله‌ها بالا می‌روند تا با کوبیده شدن درهای طبقه‌ی بالا، قطع بشوند. زن و شوهرها به یکدیگر سیخونک می‌زنند، محکم به نوشیدنی‌هایشان چنگ‌زده و صورت‌هایشان از خشم قرمز است.

یک اشاره کافی است تا منفجر شوند. هوا زبر و خطرناک است. شاید اعتصاب کرده‌اند یا در حال برنامه‌ریزی برای فاجعه‌ای هستند. فقط می‌فهمم بلک‌هس تبدیل به زمین مین شده. پاهایم تا رسیدن به کتابخانه می‌لرزد. کمرم از فرط تلاش برای صاف ماندن، تیر می‌کشد. اما اتاق برای خوش‌آمد گویی به همچین رنج کشیده‌ای، خالی است.

قفسه‌های خاکی پر از کتاب روی خط مستقیم دیوار پیش رفته و کف اتاق فرش کهنه‌ای پهن کرده‌اند. آتشی بی‌فروغ در شومینه می‌سوزد، رو به رویش میز تحریر قدیمی با صندلی چوبی ضمختی قرار گرفته است.

خدمتکار تمام احساساتم را در یک جمله جواب می‌دهد: «یک لحظه صبر کنید قربان، الان از اتاق پذیرایی براتون صندلی راحتی می‌ارم.»

عرق پیراهنم را خیس کرده و تمام بدنم می‌خارد. پاهایم زیر وزنم می‌لرزد. کف دستم، جایی که عصا را نگه می‌دارم، خراشیده شده و تاول زده است. راه رفتن در عمارت ضعیفم کرده. اگر بخواهم امشب قبل از رقیبانم به دریاچه برسم، به یک میزبان جدید احتیاج دارم. کسی که ترجیحاً بتواند از پله‌ها بالا برود.