معرفی و دانلود کتاب همین حوالی

معرفی کتاب همین حوالی

ترسیم شوق و وحشت، دلبستگی و بیگانگی. کتاب همین حوالی اثری پرفروش از نویسنده‌ی نام آشنا، جومپا لاهیری است که دغدغه‌های یک زن ایتالیایی در نیمه‌ی دوم زندگی‌اش را به تصویر می‌کشد. روایتی دل‌نشین از تنهایی، شور و معنا.

درباره کتاب همین حوالی:

دیدن چیزها از چشم یک نفر دیگر همیشه لذت‌بخش است. این که در کوچه‌ها و خیابان‌ها، فروشگاه‌ها، کافه‌ها و میدان‌ها با یک غریبه همراه شوی و بگذاری این‌بار او راوی داستان‌ باشد. جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri) در کتاب همین حوالی (Whereabouts) ما را در کوچه‌های ایتالیا با زنی ناشناس همراه و در 46 قطعه‌ی کوتاه با پیچیدگی‌های گوناگون ذهن او آشنا می‌کند. راوی که وارد مرحله‌ای تازه از زندگی خود شده، جایگاه خود را در جهان زیر سوال می‌برد و بین ایستایی و سکون متزلزل است؛ در عین نیاز به تعلق از ایجاد روابط پایدار امتناع می‌ورزد و تلاش می‌کند تا در این جهان پهناور، از تنهایی بیرون بیاید و خانه‌ای از آن خود بیابد. او سفر تازه‌ای را برای جست‌وجوی معنا آغاز می‌‌کند و نوعی تپش آهسته‌ی ناامیدی و تنهایی در سرتاسر داستان تداعی می‌شود.

همین حوالی شبیه به لنز دوربین یک عکاس است. عکاسی ماهر که لحظه به لحظه تصاویر را ثبت می‌کند و چشم‌های ما، حساس و با دقت، به فریم‌ها می‌نگرد. روایت‌کننده‌ی داستان همین حوالی فردی‌ست شبیه به همه‌ی ما. همین می‌شود که تا این حد می‌توانیم با او احساس نزدیکی کنیم. زنی که گاهی اوقات ایتالیایی به نظر می‌رسد و گاهی نه، ریشه‌دار و در عین حال در تلاش برای گریز از تمام تعلقات پیشین خود. کلیسایی و در عین حال بسیار این جهانی.

در پیاده‌رو، در پیشخوان فروش بلیط و در کنار دریا. راوی تجربیات خود را از مکان‌های مختلف شهر و افرادی که با آن‌ها برخورد می‌کند، در این اثر شگفت‌انگیز با ما به اشتراک می‌گذارد. کتاب با ریتمی سریع پیش می‌رود و شما نمی‌توانید در برابر ورق زدن و مطالعه‌ی کتاب همین حوالی مقاومت کنید. بنابراین، دست در دست روایت‌کننده بگذارید و از دیدگاه او به جهان بنگرید.

جومپا لاهیری این کتاب را در سال 2018 منتشر کرد و این اثر از زمان انتشار توانست نظر معتبرترین رسانه‌های دنیا را به خود جلب کند. همین حوالی روایت داستان آدم‌هایی در همین نزدیکی‌ست. آن‌هایی که سرگشتگی، حیرت و گیجی بیش از هر کلمه‌ی دیگری وصف حالشان است. این اولین رمانی‌ست که لاهیری به زبان ایتالیایی نوشته و به انگلیسی ترجمه کرده است. مخاطب ویژگی‌هایی در این اثر می‌یابد که آن را بسیار دوست‌داشتنی می‌کند: نثر هوشمندانه، بافت غنی و احساساتی عمیق.

جوایز و افتخارات کتاب همین حوالی:

- پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز
- موردانتظارترین کتاب Buzzfeed، O, The Oprah Magazine و Time.

نکوداشت‌های کتاب همین حوالی:

- زیبا، ظریف و غم‌انگیز. (Kirkus)
- نثر شاعرانه‌ای که شما را به تأمل بر کلمات دعوت می‌کند. (Real Simple, Best Books of 2021)
- همین حوالی حالتی جدید برای لاهیری و تحولی جسورانه را نشان می‌دهد. (لس آنجلس تایم)
- تکان‌دهنده...لاهیری یک نویسنده‌ی معمولی نیست. (یو. اس. اس. تودی)
- جومپا لاهیری باظرافت می‌نویسد. (NPR)

کتاب همین حوالی مناسب چه کسانی است؟

اگر به مطالعه‌ی داستان‌های اجتماعی و روان‌شناختی علاقه دارید و قصد دارید رمانی کم‌حجم و خوش‌خوان بخوانید، از کتاب همین حوالی غافل نشوید.

با جومپا لاهیری بیشتر آشنا شویم:

او یکی از پرافتخارترین نویسندگان جهان است و توانسته جوایز متعددی را از آن خود کند. جایزه‌ی ادبی پولیتز در سال 2000 به جومپا لاهیری برای کتاب مترجم دردها اهدا شد. جایزه‌ی بین‌المللی داستان کوتاه فرانک اوکانر، مدال ملی علوم انسانی و جایزه همینگوی از جمله جوایزی‌ست که به این نویسنده‌ی توانا اهدا شده است. از دیگر آثار این نویسنده‌ی آمریکایی هندی‌تبار می‌توان به جایی که هستم، هم‌نام و خاک غریب اشاره کرد.

در بخشی از کتاب همین حوالی می‌خوانیم:

نوشت‌افزارفروشی محبوبم در مرکز شهر است، در ساختمان قدیمی زیبایی نبش دو خیابان شلوغ. آخر هر سال سری به آن‌جا می‌زنم و تقویمم را می‌خرم. دست برقضا خرید محبوبم است و بدل به نوعی آیین شده. از این‌که بگذریم، تقریباً هفته‌ای یک‌بار به این مغازه می‌روم و چیزی می‌خرم، حالا هرچه که شد، پوشه‌ای شفاف، برچسب نشانگر صفحات و یا پاک‌کنی نو که هنوز چیزی را پاک نکرده. با دفترچه‌های رنگی ور می‌روم و جوهر خودکارهای مختلف را روی تکه‌کاغذی لگدکوب‌شده از امضاهای ناشناس بی‌شمار و خط‌خطی‌های شتابزدۀ درهم و برهم امتحان می‌کنم. برای چاپگر خانگی‌ام کاغذ می‌گیرم و نیز جعبه‌هایی برای سروسامان‌دادن به ردپای کاغذی زندگی‌ام: نامه‌ها، قبض‌ها، یادداشت‌ها. حتی وقتی چیز خاصی نیاز ندارم هم پشت شیشه می‌ایستم و از تماشای اجناس داخل ویترین لذت می‌برم، ویترینِ همیشه‌رنگارنگِ آراسته با کوله‌پشتی‌ها، قیچی‌ها، پونزها، چسب مایع، نوارچسب، کپه‌هایی از دفترچه‌های بی‌خط و خط‌دار. دلم می‌خواهد همۀ آن دفترها را سیاه کنم، حتی دفترهای حسابداری بدقواره را. با این‌که طراحی بلد نیستم، دلم می‌خواهد یکی از آن دفترهای طراحی مال من باشد، دفتری با عطف دست‌دوز و کاغذهای کاهی ضخیم.

به‌علاوه، از پشت شیشه می‌توانم خانوادۀ صاحب مغازه را زیر نظر بگیرم. مادر پشت صندوق می‌نشیند، زنی گرد و قلنبه با موی زبر تیره. پدر طوری چهارچشمی محفظۀ شیشه‌ای خودنویس‌ها را می‌پاید که انگار جواهراتی قیمتی‌اند. شیشه‌های جوهر همچون عطرهای گرانبها کنار هم چیده شده‌اند. زن و مرد همیشه مشغول حرف‌زدن با پسر دیلاقشان هستند که لباس سیاه می‌پوشد و دوثانیه‌ای از نردبان بالا می‌رود و چیزی را از قفسه‌ها پایین می‌آورد. آن‌ها با بحث‌هایی هوشمندانه و پرشور با هم ارتباط برقرار می‌کنند. مادر همیشه سرش توی روزنامه است. آن‌ها دربارۀ مقالات روزنامه اظهارنظر می‌کنند، اتفاقات عجیبی که هرروز در شهر می‌افتد و مشکلات بزرگ کشورهایی که هرگز نخواهند دید.

فهرست مطالب کتاب

در پیاده‌رو
در خیابان
در دفتر کار
در تراتوریا
در بهار
در پیاتزا
در اتاق انتظار
در کتابفروشی
در سرم
در موزه
روی کاناپه
در بالکن
در استخر
در خیابان
در آرایشگاه
در هتل
در باجۀ بلیت‌فروشی
زیر آفتاب
در خانه
در اوت
پای صندوق
در سرم
سر میز شام
در تعطیلات
در سوپرمارکت
کنار دریا
در کافه
در ویلا
در حومۀ شهر
در تخت
پشت تلفن
در سایه
در زمستان
در نوشت‌افزارفروشی
در سپیده‌دم
در سرم
در خانۀ او
در کافه
وقت بیداری
در خانۀ مادرم
در ایستگاه
در آینه
در سرداب
پیش‌رو
هیچ‌جا
در قطار