معرفی و دانلود کتاب صوتی هندرسون شاه باران

معرفی کتاب صوتی هندرسون شاه باران

کتاب صوتی هندرسون شاه باران نوشته‌ی سال بلو، داستان مرد میانسال و آشفته حالی را به تصویر می‌کشد که یک خلأ معنوی درون خود احساس می‌کند و با وجود آنکه ثروت و جایگاه اجتماعی بالایی دارد، برای یافتن آرامش درونی به آفریقا سفر می‌کند. این رمان در سال 1960 فینالیست جایزه کتاب ملی آمریکا شد.

درباره کتاب صوتی هندرسون شاه باران:

سال بلو در سال 1959 رمانی را نوشت که به گفته خودش در میان تمام شخصیت‌هایی که در طول حیاتش خلق کرده، بیشترین شباهت را به شخصیت اول کتاب صوتی هندرسون شاه باران (Henderson the Rain King) دارد. این رمان جذاب که تلفیقی از گفت‌وگوهای فلسفی و ماجراجویی‌های کمیک و طنز است، یکی از محبوب‌ترین آثار این نویسنده به شمار می‌آید و حتی در سال 1960 کمیته داستان جایزه پولیتزر پیشنهاد داد که جایزه به این کتاب تعلق بگیرد اما درنهایت این موضوع به تصویب نرسید. همچنین کتاب حاضر براساس انتخاب مجله کتابخانه، از میان 100 کتاب برتر مدرن انگلیسی زبان رتبه 21 را از آن خود کرده است.

داستان کتاب هندرسون شاه باران درباره یک مرد میانسال پولدار آمریکایی‌ به نام یوجین هندرسون است که علی رغم داشتن موقعیت اجتماعی بالا و ثروت فراوان، احساس پوچی و بی‌قراری می‌کند و مدام به دنبال راه حلی‌ست که خود را از این وضعیت پرتنش روحی نجات بدهد.

هندرسون برای این کار به یاد گرفتن موسیقی روی می‌آورد، محیطی برای پرورش خوک ایجاد می‌کند و حتی به فکر خودکشی نیز می‌افتد اما در نهایت تصمیم می‌گیرد به سرزمین‌های دور آفریقا سفر کند؛ مکانی با آداب و رسوم‌های عجیب و غریب که از تمدن دور بوده و طبیعت نقش پررنگی در آن ایفا می‌کند.

سرانجام ماجرای رمان هندرسون شاه باران زمانی اوج می‌گیرد که او با یک قبیله آفریقایی آشنا می‌شود و در طی بروز اتفاقاتی قدرت‌های جالب و جذابی از خود نشان می‌دهد؛ نتیجه این کار نیز تبدیل شدن این مرد آمریکایی به یک مسیح و پادشاه برای قبیله است.

نکوداشت‌های کتاب صوتی هندرسون شاه باران:

- این کتاب باعث شد که من به رقص دربیایم! (هنری میلر، نویسنده آمریکایی)
- این رمان شبیه به یک رویای هذیان گونه است که با قلم قوی و صریح سال بلو نوشته شده است. (شیکاگو تریبون)

کتاب صوتی هندرسون شاه باران برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از داستان‌هایی لذت می‌برید که رنگ و بویی فلسفی دارند و البته با زبان و لحنی شوخ طبعانه و طنز نوشته‌ شده‌اند، این کتاب به شما پیشنهاد می‌شود.

سال بلو را بیشتر بشناسیم:

یکی از برجسته‌ترین نویسندگان کانادایی - آمریکایی، سال بلو (Saul Bellow) نام دارد که در سال 1976 موفق شد برنده جایزه نوبل ادبیات شود. همچنین او به خاطر دستاوردهای ارزشمند ادبی‌اش تاکنون سه بار برنده جایزه کتاب ملی شده است؛ جایگاهی که هیچ نویسنده‌ای نتوانسته به آن دست پیدا کند.

کمیته تصمیم گیری جایزه نوبل درباره سبک نویسندگی او می‌گوید: سال بلو توانسته تحلیلی دقیق و غنی از فرهنگ امروز ما ارائه بدهد و ماجراجویی‌های سرگرم کننده و تراژیک را با همدیگر مخلوط کند. همچنین او با شوخ طبعی بالا گفت‌وگوهایی فلسفی را در دل داستان‌هایش می‌گنجاند و مشکلات درونی و بیرونی انسان‌های عصر جدید را به خوبی موشکافی می‌کند.

از بلو به عنوان یکی از مهم‌ترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا یاد می‌کنند که برخی از آثار پرطرفدار او عبارتند از: «رولشتاین، هدیه هومبولت، ماجراهای اوگی ماچ، هرتزوگ، سیاره آقای زاملر و...»

این نویسنده آمریکایی تا دوران پیری نیز به تدریس در دانشگاه‌های مختلف همچون شیکاگو، پرینستون، بوستون، ییل، نیویورک و... مشغول بود و سرانجام در سال 2005 دار فانی را وداع گفت.

جوایز و افتخارات سال بلو:

- برنده جایزه او. هنری در سال 1980
- دریافت مدال ملی هنر در سال 1988
- برنده جایزه گوگنهایم در سال 1948
- برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1976
- برنده جایزه ادبی سنت لوئیس در سال 1986
- عضویت در تالار مشاهیر ادبی شیکاگو در سال 2010
- برنده جایزه پولیتزر برای بخش داستان نویسی در سال 1976
- برنده جایزه کتاب ملی آمریکا در سال‌‌های 1954، 1965 و 1971

در بخشی از کتاب صوتی هندرسون شاه باران می‌شنویم:

صبح که شد و از خواب بیدار شدم، هنوز غرق این خیالات شیرین بودم. خورشید مثل گلوله‌ی آتشینی از افق درآمده بود و فضای داخل کلبه در مقابل آن مثل سرداب تاریک می‌زد. یک سیب زمینی پخته از سبد برداشتم و مثل موز پوست کندم تا صبحانه بخورم. در هوای خنک بیرون از کلبه نشستم روی زمین و بنا کردم به خوردن سیب زمینی.

از لای در رومیلایو را می‌دیدم که با پیشانی پرچین به پهلو دراز کشیده و هنوز خواب است؛ مثل عروسک. با خودم گفتم امروز برای من روز بزرگیه چون هنوز غرق خیالات شیرین شب قبل بودم که سابقه نداشت و مهم‌تر از آن معتقد بودم و هنوز هم معتقدم که دنیا داشت روی خوش بهم نشان می‌داد. موقع گفت‌وگو با ویلاتالی برخلاف آنچه که تصور می‌کردم، خبری از این روی خوش نبود. به نظرم گفته‌ام و اگر یادتان رفته تکرار می‌کنم که خیال می‌کردم ویلاتالی می‌تواند هروقت اراده کند، سرچشمه را نشانم بدهد؛ مشتش را باز کند و کلید همه‌ی رازهای دنیا را کف دستم بگذارد.

فهرست مطالب کتاب صوتی