معرفی و دانلود کتاب صوتی و چشم‌هایش کهربایی بود

معرفی کتاب صوتی و چشم‌هایش کهربایی بود

کتاب صوتی و چشم‌هایش کهربایی بود نوشته‌ی مهری بهرامی، در ستایش زنانگی و زندگی‌ست. این اثر تاثیرگذار و دلنشین از شخصیت‌ها و راوی‌های گوناگونی تشکیل شده و در طول کتاب زاویه روایت داستان از انسان به موجودات بی‌جان نیز تغییر می‌کند.

درباره کتاب صوتی و چشم‌هایش کهربایی بود:

کمتر کتابی را پیدا می‌کنید که از راوی‌های گوناگون و جدید استفاده کند و برای هر یک لحنی مخصوص به خود را به کار گیرد. کتاب صوتی و چشم‌هایش کهربایی بود، اثری تاثیرگذار و زنانه از مهری بهرامی‌ست که درباره مرگ، زندگی، ترس‌ها و شکست‌های انسان‌ها سخن گفته و همچون تکه‌های یک پازل، داستان‌ها و شخصیت‌های گوناگونی را خلق کرده است.

یکی از ویژگی‌های خاص کتاب و چشم‌هایش کهربایی بود آن است که از تکنیک جان بخشی به اشیا استفاده کرده و نویسنده از انواع اشیا کمک می‌گیرد تا قصه خود را پیش ببرد. شما گاهی داستان را از زبان یک موزاییک و تسبیح می‌شنوید و گاه از زبان یک جنین که درون رحم مادرش قرار دارد. فرقی نمی‌کند که چه چیزی روایتگر کتاب باشد، آنچه اهمیت دارد انتقال احساسات انسانی به بهترین شکل ممکن است.

کتاب صوتی و چشم‌هایش کهربایی بود برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان و رمان ایرانی علاقه داشته باشید و مسائل و نگاه زنانه برایتان جذابیت داشته باشد، این کتاب به شما پیشنهاد می‌شود.

مهری بهرامی را بیشتر بشناسیم:

او نویسنده‌ای ایرانی‌ست که در سال 1350 به دنیا آمد و از جوانی به نوشتن داستان‌های کوتاه مشغول بوده است. مهری بهرامی با انتشار مجموعه داستان «چه کسی گفت عاشقی از یادت می‌رود؟» در سال 1391، خود را به عنوان داستان نویسی حرفه‌ای معرفی کرد.

پس از آن بهرامی در سال 1396 رمان «بیرون از گذشته، میان ایوان» را نوشت و کتاب «و چشم‌هایش کهربایی بود» نیز آخرین اثر او به شمار می‌رود.

در بخشی از کتاب صوتی و چشم‌هایش کهربایی بود می‌شنویم:

بوی عطرش خیلی بیشتر از وقتی‌ست که پشت دیوار کشتارگاه نشسته و از زمین بلندم کرد. در قید و بند چادر روی سرش هم نیست. دولا که می‌شود تا هاشم چای را بردارد از سینی، بی‌قرارش می‌شوم. گردنش هنوز خالیست از گردنبند. بدشانسی از این بدتر نمی‌شود که آویزان آینه ماشین باشی یا میان انگشت‌های چرب مردی بچرخی توی هوا؛ آن وقت زنی گردنش خالی باشد از حرارت و تو صدای قلبش را نشنوی.

هر زنی صدای قلب و راز خودش را دارد اما مهم‌تر این است که اگر قسمت شد و رفتید دور گردن زنی، بدانید کی و کجا چه کاری باید بکنید؛ بفهمی که باید رازدارش باشی اما باید حالی‌اش کنی که مکنونات قلبی‌اش همه‌ی دار و ندار توست. باید بلد باشی قرار بی‌قراری‌هایش شوی؛ صدای نفس‌هایش را از بر شوی و قوت بدهی به نفسش؛ قوت بدهی به قلبش. آن وقت راز و نفس و شماره‌های قلبش جان بهت می‌دهد.

فهرست مطالب کتاب صوتی