معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی پاچه خیزک

عکس جلد کتاب صوتی پاچه خیزک
قیمت:
رایگان - 0€
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی پاچه خیزک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی پاچه خیزک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی پاچه خیزک

کتاب صوتی پاچه خیزک نوشته صادق چوبک، داستان موشی است که در دکان مش‌حیدر پنهان شده و مش‌حیدر پس از مدت‌ها تلاش موش را به‌دام انداخته است.

او با به‌دام انداختن موش و راه انداختن سر و صدا که ناشی از خوشحالی است نگاه‌ها و مردم را به‌دور خود جمع می‌کند تا با کشتن موش تفریحی برای خود بسازند.

در قسمتی از کتاب صوتی پاچه خیزک می‌شنویم:

بازارچه دهکده آب و جارو شده بود و هوای خنکی زیر چنار تناوری که بالای سر آب انبار چرد زده بود موج می‌زد، شتک‌های گل آب نمناک روی قلوه سنگ‌های میدان کوچک زیر چنار نشسته بود. دکان‌های کوتوله غوزی دور میدان چیده شده بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
16 دقیقه
داستان پاچه خیزک

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی پاچه خیزک
نویسنده
راویمهدی رضایی، علی شمسی
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابMP3
مدت۱۶ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب صوتی داستان و رمان ایرانی، کتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه صوتی
رایگان - 0 یورو
افزودن به کتابخانه

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی پاچه خیزک

betWeen دامنی
۱۴۰۲/۹/۶
به نام خدا یک داستان کوتاه دیگر از این نویسنده خوب کشورمان آقای صادق چوبک داستانی شگرف و پر از خروار‌ها پندی که نیاز به مطالعه دارد همانطور که در ابتدای داستان گفته شد چوبک در عصر خاصی زندگی میکرد عصری که طبقه‌ی فرودست زندگانیه بسیار بدی داشتند و باز طبق اول داستان در گل و لای فرو میرفتند و چوبک که نیژ گویی رسالتش نوشتن و ثبت کردن این دوران تلخ بود مینوشت شاید که نشل بعد اندکی عبرت کنند و اشتباه گذشتگان را مرتکب نشوند نشلی که خرافات دور تا دورشان رو همچون دوده‌ای سیاه گرفته بود که اجازه نمیداد هوای پاک به ریه‌های اندیشه‌ی شان برسد و اما خب بپردازیم به داستان جالبی که در مورد موشیست که در ابتدا توسط مش حیدر و یا بهتر است بگوییم تله گرفتار میشود مسعله‌ای که در نوع. خود بسیار شگفت انگیز است حیرت آور بودن گرفتاری موش در تله است گویی که چنین چیزی در آن روزگاران غیر ممکنه بود و اما بهد از آن گفتگوی‌های حول موش که حیرت انگیز است و همگی چنان نظر میدهند که انگار مسعله مرگ و زندگیست و این تعمل بر انگیزست و نویسنده اصلا میخواهد که در این بخش تعمل ویژه‌ای بکنیم چناتچه هرکدام نظری در باب کشتن آن میکنند و.... و ما آن جا که میرسد به شاگر شوفر که تهرانیست و گویی همگی از او حساب میبرند انگار این تبعضی‌ها ریشه‌اش از همان دوران آغاز شده و درنهایت موش آتش زده‌ای که فرار میکند میرود به سمت نفت دان و آنرا منفجر میکند و کل دهکده را نابود میکند...
Ismail Faghihi
۱۴۰۰/۱۲/۲۱
صادق چوبک از ناتورالیستهای مورد علاقه من هسش که توی این داستان هر چند به نحوی قابل حدس بود اما جریان داستان و شخصیتهای دخیل در داستان همان آدم‌های قابل درکی هستند که توی فضای واقعی میتونیم باهاشون مواجه بشیم.
اتفاقات و توصیفات و لحن بیان اون میتونه یه کلاس آموزشی برای داستان نویسانی که از فرهنگ و
عامه می‌نویسن سبکشون طبیعی گرا هسش، باشه.
توصیه می‌کنم توی کتاب‌های چوبک دنبال سمبل‌ها نباشین چون نویسنده هیچ وقت چیزی رو در لفافه نمی‌زاره و اگر شمای خواننده همچین چیزی به ذهنتون رسید (که معمولا میرسه اگه دنبالش باشین) بدونین دارین یه کتاب اشتباه یا یک کتاب خوب رو با خوانش اشتباه میخونین.
mohammad reza
۱۳۹۸/۳/۱
کتاب‌های صادق چوبک از خصوصیت منحصر به فرد پرده دار بودن سخن برخوردار است؛آقای صادق چوبک با داستانی که درحالت ظاهری هیچ ارتباطی به مفهوم اصلی ندارد مفاهیم بسیار مهم و اساسی را بیان می‌کند. در همین داستان درباره این بود که وقتی حتی یک کار کوچک رو هم به دست نالایق‌ها بسپاریم خسارت و زیان عظیمی دامن گیر ما خواهد بود. همین مفهوم اگر پرده دار نباشد، حکومت (نالایقان) با نویسنده برخورد می‌کنند.
S Dawood moaSser
۱۳۹۷/۱۲/۲۶
دقیقا چنین اتفاقی رو من به چشم دیدم
با این تفاوت که انبار بنزین نبود و انبار یه سوپری بود
و چنین سوخت که طرف رو از گرفتن موش منصرف کرده بود 🤩
داستان جالبی بود و روایت حکم انسان‌های نادان رو بیان میکنه
اینکه بدون فهم و دانش یک موضوع حکم اون رو جاری میکنن و این میشه که جز بی‌بند و باری چیزی به در
همراه نداره
البته قضیه‌ی چشم دید خودم از واقعه من زمانی که از اون منطقه رد میشدم دیدم موش داره میسوزه و کار از کار گذشته بود 😍
سارا سلیمی
۱۳۹۷/۲/۳۱
این اجتماع کوچیک نماد اجتماع بزرگتریه که توش زندگی میکنیم. هرکدوم از اون افراد کسایی هستن که در عین بی‌دانشی خودشون رو عقل کل میدونن و واسه خودشون اجازه‌ی دخالت تو هر چیزی رو صادر میکنن. یه ضرب المثل انگلیسی هست که میگه: دانش اندک چیز خطرناکی ه.
Z
۱۴۰۱/۸/۱۸
چوبک و سبک سهل و ممتنعش با اونهمه استعاره و اصطلاح و ضرب المثل و یک لشگر از ادمای معمولی از هر قشر و طبقه خصوصا زحمتکش ولی کم سواد و عوام، میتونه داستانی ازین نوع خلق کنه که درش هزاران حرف و اشاره داره.
اولش یاد داستان لینچ کردن سیاها توی امریکا میفتی
ولی در نهایت با یاد مثَل "آتشی که روشن میکنی
اول دامن خودتو میگیره"
تموم میشه.. بهرحال خوی وحشیگری و لذت از شکنجهء موجودات حتی اگر همنوع نباشه بسیار زشت و نفرت انگیزه
mohaddeseh kamali
۱۴۰۰/۱۰/۸
خوشحال شدم ک اینجوری تموم شد چون اموزنده بود میشه‌ی جورایی برای بچه‌ها هم تعریفش کرد. حتی اگر‌ی سری از افراد نادون باشن و نالایق برای اداره‌ی زندگی و اجتماع، اگر رحم داشته باشن عواقب این چنین سختی در انتظارشون نیس. من فکر میکنم این داستان علاوه بر اینکه میگه ادم متخصص و کاردان باید مسئول انجام کارها و تصمیم گیرنده باشه، باید رحم داشته باشیم
Alireza Shariat
۱۳۹۸/۱/۲۶
کاملا مشخصه وقتی کنترل اوضاع دست انسان نالایقی که در این داستان شاگرد شوفر بود بیوفتد میتونه خسارات جبران ناپذیری رو به جامعه وارد کنه. ترس سرباز از لهجه شاگرد شوفر نکته فوق العاده‌ای بود که تو این داستان گنجانده شده؛منظور اینه که گول زبان و ظاهر افراد نالایقو نخوریم. عالی بود این کتاب
Sara Asadpour
۱۴۰۲/۵/۱
این کتابرو پیشنهاد میدهم. در مورد یک موش است که به تله افتاده و هر کس برای کشتنش یک نظر میدهد. تا اینکه بدون در نظر گرفتن موقعیت تصمیم میگیرند اتشش بزنن. در همان نزدیکی ماشین برای تخلیه بنزین ایستاده است، با اتش زدن موش، موش مانند گلوله اتش به زیر ماشین میرود و به یک چشم به هم زدن منفجر میشود. و انفجار تا انبار بنزین میرسد.
خالد بارانی
۱۴۰۲/۱۱/۵
در این داستان هم نویسنده قشنگ نشان داد یک موضوع پیش پا افتاده چه طور میتواند باعث یک فاجعه بزرگ شود و نظر گرفتن از آدم‌های ساده و بی عقل چه پیامد‌های دارد و انسان‌ها چقدر زود کینه‌ای و عقده‌ای میشوند و در هنگام عقده و کینه چقدر بد تصمیم میگیرند صدای راوی هم خیلی خوب بود
ستاره
۱۴۰۲/۶/۱۲
آدمهای که از روی نادانی اقدام میکنند و جماعتی رو به خطر انداختن و موش بیچاره که انگار دشمن ناموس و مالشون بود مردمی که قلبی از سنگ داشتن و برای ازبین بردنش به بدترین شکل نقشه کشیدن و سرانجام به علت نادانی و جهل همه جا را به آتش کشیدن به امید روزی که جهل و نادانی و سنگدلی نباشه.
محمود اژدری
۱۴۰۱/۱/۲۵
با سلام و احترام
نوشته دیگری از صادق چوبک که با همه کوتاهی از نثری شیوا و پر اثر پیروی می‌کند نوشته‌ای که که می‌تواند راهنمایی باشد برای هر آن تفکری که برای ما شاید خیلی خوب نیست و آرامشی که در جامعه هر فردی می‌تواند به دیوی بدل کند.
با تشکر از همه
Fereshte Akbari
۱۴۰۲/۴/۲۰
داستان آموزنده و شنیدنی بود. آخرش خوب تموم شد. داستان افراد نادونی که با دادن نظرات بی جا و دخالت هاشون به زندگی همه گند میزنن. و چوب خدا صدا نداره. با اینکه داستان کوتاه بود اما ارزش شنیدن داشت‌. صداگذاری هم عالی بود. با تشکر از کتابراه
Roshana Ferdosi
۱۴۰۲/۱/۲
قسمت جالبش این بود چون اون پسر لهجه یک شهر بزرگ رو داشت همه در مقابلش سکوت کردن. ظاهر بینی جماعت نمونه ظاهر بینی و بی فکری مثل اون اختر شناس ترک در کتاب شازده کوچولو که لباس دهاتی به تن داشت و وقتی لباس فرنگی پوشید نگاهها بهش تغییر کرد.
A J
۱۴۰۱/۴/۲۶
داستان کوتاه ناتورالیستی جالب و درعین حال عمیق و تفکر برانگیز از برخورد انسان با حیوان و تستبه آن باربرخورد انسان با سایر انیانهاست چوبک با شیوه روایت منحصربفردش و صحنه پردازیهای جالب به خوبی این صفت انسانها را نمایانده است
مشاهده همه نظرات 142

راهنمای مطالعه کتاب صوتی پاچه خیزک

برای دریافت کتاب صوتی پاچه خیزک و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.