معرفی و دانلود کتاب کارت دعوت

معرفی کتاب کارت دعوت

کتاب کارت دعوت نخستین بار در مراسم اختتامیه دوازدهمین دوره‌ی جایزه جلال آل احمد رونمایی شد و شامل 34 داستان کوتاه برگزیده از نویسندگان سایت نقد داستان است.

درباره‌ی کتاب کارت دعوت:

این اثر داستان‌هایی منتخب از مجله مجازی نقد داستان بنیاد شعر و ادبیات داستانی دربردارد که با کاربران اندکی شروع به کار کرد و اکنون بیش از 1500 کاربر دارد. نویسندگان کتاب حاضر فعالیت خود را از سایت نقد داستان آغاز کرده و حالا به این جا رسیده‌اند و امید است که در زمانی نه‌ چندان دور، در داستان‌نویسی ایران، به چهره بدل شوند.

ترتیب داستان‌های کتاب کارت دعوت به ترتیب حروف الفبای داستان‌هاست به دلیل اینکه هیچ داستانی به داستان دیگر برتری داده نشود؛ چرا که بازخورد شما از نویسندگان و داستان‌ها، ملاکی برای چاپ داستان‌های بلند، رمان و مجموعه داستان‌های انفرادی از هر کدام از نویسندگان این کتاب برای ناشر است.

پایگاه نقد داستان، پی‌اش روی «بومی‌گرایی در داستان» گذاشته شد؛ گرچه طبقه به طبقه با داستان مدرن بالا رفت. هر نویسنده‌ای، برای نوشتن، به انگیزه نیاز دارد. انگیزه پایگاه نقد داستان چه بود؟ بسیارند پارسی‌نگارانی که مشتاقِ «نویسنده حرفه‌ای شدن» هستند. انگیزه‌اش را دارند؛ امکاناتش را ندارند. برخی، در نقاطی از ایران یا جهان زندگی می‌کنند که کارگاه‌های داستان‌نویسی در آنجا دایر نیست؛ یا خرج این کارگاه‌ها، با دخل‌شان سازگاری ندارد؛ شاید هم داشته باشد؛ اما آن‌قدر از این استاد به آن منتقد، در کش‌وقوس‌های «این است و آن نیست» قرار می‌گیرند که یا بی‌خیالِ نوشتن می‌شوند، یا بی‌خیالِ «شاگردی»؛ کارِ خودشان را می‌کنند و در نهایت هم به نویسنده حرفه‌ای بدل نمی‌شوند.

برای همین، راه‌اندازی پایگاه نقد داستان، سه هدف داشت: یک: بی‌هزینه بودن یادگیری؛ دوم: پیش‌گیری از «سرگیجۀ ناشی از تضادِ آرای استادان و منتقدان» و سوم: توزیع عادلانه فرصت‌ها و فراهم کردن زمینۀ برابر آموزشی برای همۀ نویسندگان جوان و علاقه‌مند در سراسر ایران و جهان. از این رو بنا بر این گذاشته شد که خروجیِ پایگاه نقد داستان، نویسندۀ حرفه‌ای باشد؛ نه نویسندگانی که همانندِ هم می‌نویسند! یکی از ثمرات آن نیز، داستان‌هایی‌ست که در این مجموعه می‌خوانید.

کتاب کارت دعوت مناسب چه کسانی است؟

خواندن این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه فارسی لذت‌بخش خواهد بود؛ همچنین مطالعه‌ی این اثر به نویسندگان نوقلم نیز توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب کارت دعوت می‌خوانیم:

دوش می‌گیرم و مانتوی مشکی حاشیه‌دارم را می‌پوشم. مقنعۀ زرشکی‌ام را سرم می‌کنم. عطر می‌زنم. چادرم را می‌پوشم. در آینۀ کوچک روی طاقچه نگاهی می‌اندازم. از دیروز که از شر سبیل‌هایم راحت شدم، چقدر خوشگل‌تر شده‌ام! پدر و مادرم، یک طرف آینه، در چارچوب قاب عکس قدیم، جلوی حرم امام رضا، دست به سینه ایستاده‌اند و خیره به من لبخند می‌زنند. دستی روی قاب می‌کشم و لبخندی می‌زنم. تو هم طرف دیگر آینه، از میان قاب گردی که خودم با اکلیل طلایی تزیینش کرده‌ام، با همان متانت مشهورت، به من زل زده‌ای. چقدر با تو بودن آرامم می‌کند! عکست را می‌بوسم و سر جایش می‌گذارم. کیفم را برمی‌دارم.

با خودم محتوایش را مرور می‌کنم: سجاده، مفاتیح، تسبیح، شیشۀ گلاب... همه‌چیز، آن‌طور است که تو می‌خواهی. از اتاق می‌آیم بیرون. مثل گربه‌ای که تکه‌گوشتی را دزدیده و از روی دیوار باریکی رد می‌شود، بدون این‌که به چپ و راست نگاه کنم، سرعت می‌گیرم. نگاه سنگین نن‌جون را احساس می‌کنم. از جلوی نگاه‌های پرسشگرانه و بدبینانه‌اش رد می‌شوم. جَلدی کفشم را می‌پوشم و می‌زنم بیرون. به خاطر تو، پیه غرغرهای نن‌جون را به تنم مالیده‌ام. کیکی را که دیروز سفارش داده‌ام، می‌گیرم. عکس شیرین و دلچسبت را که روی کیک می‌بینم، ذوق می‌کنم؛ با خط نه‌چندان خوشی که زیرش نوشته: «تولدت مبارک! جان من! جانان من!».

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
اجل برگشته...
انگشتر
انگشتی، ابر را کنار زد
ایستگاه مه‌آلود
برفِ خیلی خیلی ریز، روی گرانیت سیاه
بعد از چند دقیقه
بوی سیب
به پای چیزهایی که می‌مانم
ته این رود به جایی نمی‌رسد!
چوپا
حالا همۀ گوشت‌ها به استخوان رسیده‌اند
خالد
روان‌نویسِ ارغوانیِ دلخواهِ آقای سخت
روزگار سخت
زن
زوزۀ گرگ‌ها
سنگ‌ریزه‌ها
شاکو
شیرین
طبیب بیمار
عدل مظفر
فیروزه‌ای رنگ پریده
کوچه امان
گاروت
گره‌گشا
گلی در مترو
لواشک زرشک
مرغ عشق
مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمی‌باشد
نفیری از آن‌سوی کوه خضر
نقطه
نیمۀ دیگر واقعه
واگویه
یک پاکت دوغ