معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی کمربند صاعقه

عکس جلد کتاب صوتی کمربند صاعقه
قیمت:
رایگان - 0€
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی کمربند صاعقه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی کمربند صاعقه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی کمربند صاعقه

کتاب صوتی کمربند صاعقه اثر پرویز دوایی، درباره‌ مردی است که از خواهرش می‌خواهد با پارچه‌ای سیاه کمربندی پهن برایش درست کند تا...

در قسمتی از کتاب صوتی کمربند صاعقه می‌شنویم:

در خلوت نیمه‌تاریک معبد صندوق خانه، کتِ خانه‌ام را درآوردم. کمربند را که زیر کت پنهان کرده بودم باز کردم. با تمام طول قامتِ سیاهِ نویِ قشنگش آویخته شد. در میان دو بازو، در طول دو بازوی از هم گشوده نگاهش کردم. پشت و پیشش را نگاه کردم. حلقه‌ی سفتِ سفید و در وسط آن علامت پاکیزه‌ی صاعقه، درست همان چیزی بود که آرزو کرده بودم (و امید نداشتم) که از کار دربیاید. کمربند را با آهستگی و ملایمتی که در خور آداب عزیز است به دور کمر پیچیدم. دو انتهایش را با دو سگک سیاه که به اندازه‌ی کمرم نشان شده بود، محکم کردم. کمربند بر پیکرم، دور کمرم محکم ماند. من حالا نه فقط صاحب کمربند که لایق کمربند بودم و تمامی بدنم از نژاد کمربند بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی

14 دقیقه
کمربند صاعقه

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی کمربند صاعقه
نویسنده
راویمیلاد تمدن
ناشر صوتینشر ماه آوا
سال انتشار۱۳۹۷
فرمت کتابMP3
مدت۱۳ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب صوتی داستان و رمان ایرانی، کتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه صوتی
رایگان - 0 یورو
افزودن به کتابخانه

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کمربند صاعقه

🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۶/۱۳
داستان جالبی بود انگاری داستان منو برادرم بود یاد آتیش سوزوندن‌های بچگی مون افتادم که این نشون دهنده‌ی قلم خوب نویسنده ست که تونسته این احساس رو در مخاطبش زنده کنه فقط اسم داستان رو دوست ندارم باعث شده مخاطب نتونه قبل اینکه کتاب رو بخونه یه پیش زمینه‌ای تو ذهنش داشته باشه من اول با دیدن اسم کتاب به فکر کردم راجع صاعقه و ویرانی‌هایی که ببار میاره نویسنده داستانی نوشته یا شاید کسی از برخورد صاعقه کشته شده!!! اصلا توقع نداشته راجع به پسربچه‌ای رویاپرداز باشه به هرحال خوب بود صدای راوی هم که عااالی ممنون از کتابراه
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۳/۲۲
داستان پسرکی کوچک که از خواهرش میخواهد برای او کمربندی با نقش صاعقه درست کند که اسم داستان نیز برگرفته از همین خواسته‌ی کودک است. کمربندی که او را به اوج خیال پردازی‌های خود میبرد و در ذهن خود با تلفیق تخیل و واقعیت انچه در صندوق خانه میبیند لحظاتی چند خود را انچنان میابد که ارزو و میلش را دارد. و کوتاهی لحظات شیرین عمر زندگی که با صدای واقعیت به پایان میرسد. صدا گذاری و فضا سازی و استعاره‌های بکار برده شده همراه با توصیفات شنیدن داستان را دو چندان لذت بخش میسازد.
همایون شیوایی
۱۴۰۰/۱۱/۵
کوتاه، سرگرم کننده، ‌و سرشار از استعاره‌های جالب. خاطرات پسر بچه ایکه برای اولین بار به آرزویی که داشته رسیده ولی فرصت بسیار کوتاهی دارد که اکامیاب باشد. شاید همین کمبود وقت نشانه کوتاه بودن آرزو یا خود زندگی باشد، که پرویز خان دوایی با جملات ساده و طولانی که سبک مخصوص خودش هست مارا بیاد خاطرات و دوره کودکی نو جوانی میاندازد! صدای گرم جناب میلاد را قبلا هم شنیده بودم، ولی برای این داستان ایکاش از صدای یک نو جوان استفاده میشد.
امیر ایرانگرد
۱۳۹۹/۳/۲
داستان قشنگی بود. رویا پردازی کودکانه از داشتن کمربندی جادویی و تلفیق رویا و واقعیت از تجسم صندوق خانه و داستان شیخ صنعان و دختر ترسا هم جالب بود. حتی تخیل از داستانهای سینما و سالن و بازارچه و عید و داستانهای شنیده شده از مادربزرگها و بعد با صدایی به حال برگشتن و خداحافظی از رویاها. راستی که کودکی و رویابافی هایش چقدر شیرین و دلنشین بود. باید خودت این رویا پردازیها و خیالبافی‌ها را کرده باشی تا داستان برایت جداب و شنیدنی شود.
ریحانه حق شناس
۱۳۹۹/۹/۱۰
توصیفات جالبی بود از حس و حال یه نوجوان و میلش به خاص بودن
این دوستانی که میگین از یک دو سه می‌ترسین
چه تصوری ازش تو ذهنتون میاد که می‌ترسین؟
به نظرم مثل صدای یه موجود فضایی که از ماه با ما حرف میزنه خیلی خیال انگیز و جالب!
با ادمای معمولی از ماه که صداشون اینجوری پخش میشه
هر تصور و ترس غیر منطقی که دارین برین تو دلش! صورت مسئله رو پاک نکنید فرار نکنید ازش
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۸/۳
توصیف حس و حال یه پسر بچه که فکر میکنه میتونه با ابر قدرت بودن دنیا رو از ظلم و ستم پاک کنه، هم خوبه هم بد، خوبه چون روحیه‌ی مبارزه طلبی شو قوی میکنه، بده چون سنش که بالاتر رفت متوجه میشه ابر قدرتا آدمای سیاس هر کشورن که برای منفعت مردمشون کاری انجام نمیدن، این باعث سرخوردگی میشه چون نتونسته ابرقهرمان بشه و تبدیل میشه به یه ادم عقده‌ای و افسرده
خالد بارانی
۱۴۰۲/۱۱/۵
جلد کتاب و نام داستان با خود داستان همخونی نداشت کلا جلد کتابی آدم رو از اصل داستان پرت میکرد
پسری که میپنداشت با تقلید کردن از ظاهر هنر پیشه خودشم بتونه مثل هنرپیشه‌ها باشه و بعد از پیدا کردن لباس و شلوتر و کفش دنبال کمر بند بود و... خیال بافی میکرد
متاسفانه اصلا با داستان ارتباط برقرار نکردم
Kimia Omidvar
۱۴۰۱/۶/۱۳
کتاب خوبی بود، تخیلات وافکار بچگانه‌ای که همه‌ی ما روزی باتمام وجود احساسش میکردیم را با جزئیات کامل بیان کرده ولی ایرادی که به این نوشته میتوان گرفت اینکه ادبیات گفتاری از زبان یک پسربچه‌ی ۱۱ساله نبود بلکه تصور میشد نویسنده‌ای بسیار چیره دست سعی میکند به زبان یک کودک حرف بزند.
محمدرضا
۱۴۰۰/۳/۲۵
تناسب اصلا قابل قبول نبود، هر عقل سلیمی می‌فهمد که مفهوم داستان با عقل جور در نمی‌آید، برای مثال: دارد از سینما صحبت می‌کند بعد یکدفعه میره سراغ دختر و شیخ و اینجور چیزا!
اما بعضی قسمتاش خنده دار بود.
سه تا ستاره هم به خاطر گویندگی و قسمت‌های خنده دار داستان دادم.
null null
۱۳۹۹/۹/۲۱
داستانش قشنگ بود ادما هیچ وقت از داشتن رویا سیر نمیشن وقتی هم به ارزوهاشون میرسن بازم دلشون چیزای بیشتری میخواد مثلا همون ک رویاهاش کمربند بود و وقتی هم رسید بهش دلش میخواست قهمرمان هم باشه و به نظر من تموم نشدن رویا ارزو قشنگ‌ترین چیز تو زندگیه
هدیه محمدی
۱۳۹۹/۸/۷
منم با نظر سپیده موافقم. آقا شما نمیگید ما می‌ترسیم. تروخدا اون صدایی که میگه ۳ ۲ ۱ رو یه کمتر ترسناکش کنید یا اصلا اون ۳ ۲ ۱ رو نگید. من خودم همینجوریش از همه چیز بی خودی میترسم حالا چه برسه به باخودیش که دیگه سکته میزنم.
سارا شاکری
۱۳۹۹/۱/۷
از کلمات زیبا و پر معنایی استفاده شده بود و خانه‌های قدیمی را با اینکه من تا به حال تو عمرم ندیده بودند آنچنان خوب توصیف کرده بود که برایم قابل تصور بود؛ ولی داستان اصلا بنی نداشت و گی در سینه‌ام نکاشت. می‌توانست قشنگتر از این باشد.
شهرام کرمی
۱۳۹۸/۶/۱۷
یک داستان نیاز به تشبیه قابل هضم و دم دستی داره نه یه تشبیهی که باز نیاز به تفسیر، داستان پر شده بود از کلمات دور، باشه خواستی یه رویای آرتیستی رو با یک زندگی که ریشه در سنت داشت گره بزنی ولی چرا انقدر صغری و کبری
A.asgari
۱۴۰۱/۹/۱۰
کوتاه و جالب بود منو یاد خاطرات کودکی انداخت پسری با هزار ارزو و اینکه میخواد مثله هنرپیشه‌ها باشه قوی باشه و همه براش دست بزنن
به خواهر بزرگترش میگه برام کمربند مشکی درست کن که روش صاعقه باشه و اسم کتابم از همین کمربند امده جالب بود مرسی
حکیمه بابایی
۱۴۰۱/۵/۵
دنیای حریرگونه و لطیف کودکانه با رویاهایی به سبکی پر. یک صاعقه بر روی کمربند. به همین سادگی اما او را در اعماق رویاهایش می‌برد. وقتی می‌گویم رویاهایشان به سبکی پر است، همین است که به ناگه پرت می‌شوی در زمان حال و برمی گردی و می‌گویی خدافظ
مشاهده همه نظرات 96

راهنمای مطالعه کتاب صوتی کمربند صاعقه

برای دریافت کتاب صوتی کمربند صاعقه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.