معرفی و دانلود کتاب گیتار نابینا

معرفی کتاب گیتار نابینا

کتاب گیتار نابینا به قلم مهرزاد جبه‌دار نمایشنامه‌ای در سبک ابزورد است و قصه‌ی مرد نابینایی به نام ویکتور را به تصویر می‌کشد که در خیابان صنوبر نوازندگی می‌کند.

موضوع کتاب گیتار نابینا چیست؟

در این نمایشنامه هر کس به نوبه خودش مشکلات و رنج‌هایی را بر دوش می‌کشد، رنج‌هایی که در تن و ریشه‌های انسان دمیده است و از طرفی فرد می‌خواهد امیدی را دنبال کند که از بطن زندگی خارج شده است.

ویکتور با تمام ناتوانی‌هایش دلش می‌خواهد دوست و یار دیگران باشد. او انسانی با وقار و اصیل است که در هر جامعه‌ای به ندرت یافت می‌شود.

مهرزاد جبه دار در نمایشنامه گیتار نابینا به چالش ثروت و فقر می‌پردازد که در آن افراد ثروتمند با تمام دارایی‌شان از فطرت و باطنی غنی و درستکار برخوردار نیستند و حسادت و پستی‌هایی را در وجودشان پرورش می‌دهند و یک سوال در ذهن افراد ایجاد می‌کند که چرا دغدغه جامعه فقط پول شده است؟ پس ارزش‌های انسانی چه می‌شود؟

می‌توان گفت انگیزه و امید در جامعه به نوعی در حال از دست رفتن است، اما با این وجود همه به نوعی آن را دنبال می‌کنند، حتی افرادی که در آسایشگاه سالمندان روزگار می‌گذرانند با کاشتن درخت توت فرنگی در آسایشگاه، امید را در خود پرورش می‌دهند و در هر روز معنا‌ی عشق و محبت را به خوبی احساس می‌کنند.

در نمایشنامه گیتار نابینا، ویکتور پس از سال‌ها نابینایی و رنج‌های فروان هنوز عطشش برای رسیدن به معشوق کم نشده و قدرت و عظمت عشقش حفظ شده است. عشقی که برای هر کسی ملموس نیست و معنایش را درک نمی‌کند.

سرانجام در بازی زندگی، یک نفر می‌رود، یک نفر می‌میرد، یک نفر سرگردان می‌شود، یک نفر زندگی می‌کند اما نمی‌خواهد، یک نفر متولد می‌شود، یک نفر عاشق می‌شود، یک نفر عشقش را از دست می‌دهد، یک نفر منتظر می‌ماند...

در بخشی از کتاب گیتار نابینا می‌خوانیم:

هنری: این چیه؟
ویکتور: توت فرنگی...
هنری: چی کارش کنم؟
ارنست: این دارو برای داشتن امیده...
هنری: من که با امید کاری ندارم.
ویکتور: اگه این و بخوری از این به بعد با امید دوست میشی دوست من...
هنری چشمانش آرام بسته شدند و توت فرنگی دیگری را در دهانش گذاشت.
ویکتور: چه طوری بود؟
هنری: شاید من حالم خوب نباشه، مریض باشم، اما هنوز زنده‌ام و می‌خوام زندگی کنم.
ارنست: الان چه صدایی رو می‌شنوی؟
هنری این که مرغ دریایی خودش و نکشت... اون زندگی رو کشت. از کجا انقدر می‌تونی توت زندگی پیدا کنی؟