معرفی و دانلود کتاب صوتی یک باغ برای موش خرما

معرفی کتاب صوتی یک باغ برای موش خرما

کتاب صوتی یک باغ برای موش خرما نوشتۀ لورنا بالیان، داستان یک زوج پیر روستایی را به تصویر می‌کشد که در اسطبل خانه‌شان از حیوانات مختلفی نگهداری می‌کنند و باغی پر از سبزیجات و درختان گوناگون دارند.

موضوع کتاب صوتی یک باغ برای موش خرما چیست؟

آقا و خانم اولیری که سال‌ها بود در خانه‌ای کوچک زندگی می‌کردند، صاحب زمینی بودند که آن را به یک باغ زیبا تبدیل کردند و انواع درخت و سبزیجات را در آن کاشتند. آن‌ها اسطبل کوچکی داشتند که در آن از حیواناتی مثل چندین مرغ و خروس، یک بز و یک سگ نگهداری می‌کردند.

در تابستان خانم اولیری صبح‌ها تخم‌مرغ‌ها را جمع می‌کرد و آقای اولیری هم به باغ رسیدگی و آن را آبیاری می‌کرد. با فرارسیدن زمستان زن و شوهر بیشتر اوقاتشان را داخل خانه سپری می‌کردند. خانم اولیری چیزی می‌بافت و همسرش هم به تعمیر وسایل باغبانی می‌پرداخت. یک موجود دیگر هم در فصل زمستان در خانۀ آن‌ها می‌ماند و آن موش خرمایی بود که در زیر زمین زندگی می‌کرد. او تمام فصل سرما را در خواب زمستانی می‌گذراند.

هوا که گرم می‌شد خانم و آقای اولیری زمین را برای کاشت محصول آماده می‌کردند. این بار آقای اولیری فکری به سرش زد، او تصمیم گرفت برای موش خرما یک باغچۀ کوچک مخصوص به خودش بسازد تا او دیگر محصولات باغش را نخورد. به همین خاطر برای موش خرما گوجه‌های آبدار، کدوهای سبز، نخودفرنگی و سیب‌زمینی کاشت تا او از این محصولات برای خوردن استفاده کند.

کتاب صوتی یک باغ برای موش خرما برای چه کسانی مناسب است؟

این داستان بامزه برای کودکان 3 تا 7 ساله بسیار سرگرم‌کننده و جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی یک باغ برای موش خرما می‌شنویم:

فردا که روز موش خرما بود، آقا و خانم اولیری از صبح با هم پیش درخت سیب رفتن و همون جا ایستادن.

موش خرما تکونی به خودش داد، بدنش رو جمع کرد، از سوراخ لونه‌ش بیرون خزید و نور خورشید رو روی بدنش حس کرد. اون به اطراف سرک کشید تا ببینه توی باغ اولیری چیزی کاشته شده یا نه.

وقتی متوجه شد که هنوز توی باغ چیزی کاشته نشده، فوری به داخل لونه‌ش دویید و به خواب فرو رفت. (درست همون طوری که انتظار می‌رفت)

زمستون ادامه پیدا کرد و همه در انتظار بودن. بعد از مدتی، بالاخره همون طور که انتظار می‌رفت بهار از راه رسید.

فهرست مطالب کتاب صوتی