معرفی و دانلود کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش)

عکس جلد کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش)
قیمت:
35000 تومان - 4.49€
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش)

کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش) اثر بهار برادران در ادامۀ کتاب مهرگان نوشته شده و رمان عاشقانه‌ای است که حوادث آخرین سال‌های ایران باستان را روایت می‌‌کند.

حوادث تاریخی داستان به نقل از منابع تاریخی به تصویر کشیده شده‌اند و تلاش شده، به صورت مستند و بر پایۀ تحقیقات تاریخی نوشته شوند. هر چند از آنجا که فضای سیاسی ارمنستان در این دورۀ تاریخی مبهم و منابع محدود است، برخی اتفاقات با رعایت آنچه در اغلب منابع ذکر شده، با تخیل ساخته و پرداخته شده‌اند. بخش عاشقانه‌ی داستان نیز که رابطه‌ی تنگاتنگی با بخش تاریخی دارد، بیشتر بر پایۀ تخیل نویسنده و با شناخت از جامعۀ ایرانی قرن ششم میلادی نگاشته شده است.

داستان در اوایل قرن ششم میلادی روایت می‌شود و محل وقایع سرزمین ارمنستان از قلمرو شاهان ساسانی است. دایانا نوۀ مرزبان ارمنستان که از تیسفون به وطنش بازگشته، از طریق ندیمه‌اش گیتی متوجه می‌شود که عمویش او را می‌خواهد ببیند. او که تنها بازماندۀ خاندان مرزبان قبلی ارمنستان است، باید با پسر عموی کوچکش هوان عروسی کند. اما دایانا عاشق شاهزادۀ ایرانی، پوریا است و آرزو می‌کند که شاه ایران شود و او را برگرداند.

در بخشی از کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش) می‌خوانیم:

دست چپم را مشت می‌کنم و لبم را محکم می‌گزم. طعم خون را در دهانم احساس می‌کنم. پدر گفت باید پاسخی برای نامه‌ی پوریا بنویسم. اما من چه پاسخی می‌توانم داشته باشم؟ چه باید به او بگویم؟ قلبم تیر می‌کشد. بهترین راه گفتن حقیقت است. اصلا برایش می‌نویسم که من می‌توانم از فرمانده کارن طلاق بگیرم و... نه. خدای من! من چه کرده‌ام؟ من با خودم، با پوریا، با فرمانده کارن چه کرده‌ام؟ به یاد جعبه‌ای که پدر همراه نامه روی میز گذاشت، می‌افتم. آنقدر محو نامه شدم که آن را به کلی فراموش کردم. از روی تخت بلند می‌شوم. سرم گیج می‌رود. لبه‌ی چوبی تخت را می‌گیرم تا نیفتم. سرم که کمی آرام می‌شود، به راه می‌افتم. خود را به میز می‌رسانم و جعبه را برمی‌دارم. نیازی به باز کردنش نیست. می‌دانم چه چیزی درون آن است.

قطره‌ای اشک روی گونه‌ام می‌افتد. در جعبه را به آرامی باز می‌کنم. گردنبند آب و آتش است. چند بار پلک می‌زنم تا اشک‌هایم فرو‌ بریزند و بتوانم راحت‌تر آن را ببینم. بر روی سنگ آبی‌ رنگش دست می‌کشم. سالم است! آری پوریا آن را تعمیر... نه. تعمیر نکرده است.

آن سنگ شکسته که تعمیر‌ شدنی نیست. پوریا آن را با سنگ دیگری عوض کرده است. تصویر بانو نازآفرین در ذهنم می‌نشیند. پدر گفت که نازآفرین باردار است. گردنبند را بر روی سینه‌ام می‌گذارم. بغض دوباره گلویم را می‌فشارد. در یک لحظه تصمیم خود را می‌گیرم. می‌دانم چه پاسخی باید برای پوریا بنویسم. بی‌درنگ کاغذی را از دفتری که روی میز است، برمی‌دارم. قلم را در دست می‌گیرم و شروع به نوشتن می‌کنم: پوریای عزیزم دوستت دارم. بسیار دوستت دارم. من تو را به اندازه‌ی آتش، به اندازه‌ی تیسفون، به اندازه‌ی تمام این دنیا، من تو را به اندازه‌ی تمام کسانی که می‌شناسم دوست دارم.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش)
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات پر
سال انتشار۱۳۹۷
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات568
زبانفارسی
شابک978-622-6041-11-9
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک
35000 ت - 4.49 یورو
خرید کتاب الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش)

بهار برادران
۱۳۹۷/۶/۱۹
سلام بر همگی!
امیدوارم همون قدر که مهرگان رو دوست داشتید، آبانگان رو هم دوست داشته باشید. گرچه آبانگان فضای متفاوتی داره و به نوعی مکمل مهرگانه. و هر دو مقدمه‌ای هستن برای کتاب آخر: آذرگان.
بی صبرانه منتظر شنیدن انتقادات و پیشنهادات شما هستم. 😊
درباره‌ی قیمت کتاب هم تلاش کردیم با توجه به این وضع اقتصادی، کم‌ترین قیمت ممکن باشه. امیدوارم راضی باشید. 😉
سپاس از توجه تون 🌹
علیرضا رجبی
۱۳۹۷/۷/۲
سلام خانم بهار برادران. الان نزدیک به یک هفته است که کتاب آبانگان رو تمام کردم ولی خیلی عجیب درگیر این کتاب شدم که روزی چندین بار به اپلیکیشن کتاب راه میام تا ببینم کتاب بعدی آمده است یا نه. واقع کتاب بخصوصی بود که منو اینقدر درگیر خودش کرده. کتاب تون فوق العاده هستش. نمیخوام تعریف کنم و فقط میخوام احساس خودمو در مورد این کتاب بگم. در طول هفته با توجه به وقت کمی که دارم ولی مطالعه‌ام را انجام میدم و باید بگم این کتاب از معدود کتابهایی بود که منو به اعماق تخیلاتم فرو برد بطوری که هنگام خوندن کتاب مثل دیدن یک فیلم اونو توی ذهنم تجسم میکردم انگار واقعا اونجا بودم و می‌دیدم و می‌شنیدم. عالی بود و بیصبرانه منتظر جلد بعدی هستم. این سومین بار هستش که من در مورد این کتاب نظر میدهم. بقدری برای من این کتاب جالب بود که نمیتوانم احساساتم را بیان نکنم.
👑Daiana👑 .
۱۳۹۸/۳/۳۰
سلام😊 ابتدا ممنونم از خانم برادران عزیز بخاطر آفریدن اثری که موجب شده تا برخی از افرادی که از کتابهای تاریخی بخاطر نثر خسته کننده فراری‌اند اینبار با علاقه و شوق بسیار با گوشه‌ای از تاریخ کشور پرافتخارمون آشنا بشن🙏
در آخر هم به عنوان یک منتقد واز نظر فنی که نه
اما از دید یک مخاطب دائمی کتابهای و
رمان
چندنکته رو دوست داشتم مطرح کنم:
اول اینکه تصویرسازی قوی در ذهن مخاطب درمورد مکانها چهره شخصیتها ایجاد نمیشه.. که علت اون توضیح مختصروناقصی است که دراین مورد گفته میشود
من به شخصه دوست دارم زمانی که رمان میخونم تمام داستان مثل یک فیلم از جلوی چشمم عبور کند و حس کنم که در آن لحظه آن جا قراردارم
اما متاسفانه یکی از نکاتی که من رو آزار دادن موقع خواندن کتاب این بود که این تصویر کاملا مبهم بود
کاملا مشهوده که ذهن خانم برادران بر روی بحث تاریخی کتاب است اما حیف است که قلم و تفکری این چنین زیبا و روان بیشتر به فکر سریع پیش بردن داستان باشد
دومین نکته که شاید فقط درنسخه پی دی اف کتاب باشد و در نسخه چاپی نباشد این است که گاهن شخصیتها به اشتباه نامبرده شده‌اند مثلا مکالمه بین دایانا و فرماندار مردانشاه است اما یکدفعه اسمی از فرماندار وسپار که فوت شده بجای مردانشاه قرارمیگیرد و مخاطب را سردرگم میکند

من هم مهرگان را مطالعه کردم و هم آبانگان اما تصویرسازی در جلداول این کتاب بسیاربهتر و داستان قابل لمس تر بود🌻پاینده باشید🌻
مرضیه صابری
۱۳۹۸/۳/۹
سلامی به گرمای آفتاب تیسفون خداقوت ودست مریزاد داری بهار خانم از خواندن کتاب لذت بردم سالیان دراز بود مطالعه نکرده بودم یعنی رمان نخونده بودم اونهم تاریخی وتقریبا آخرین باری که کتاب خوندم زمان دانشجوییم که به ده سال پیش ب میگرده با وجود دوتا بچه یکی چهار سال ودیگری یک سا چنان غرق خواندن کتاب شدمکه دوروزه آبانگانم تمام کردمشاید باورش سخت باشه ولی باشخصیت داستان همزاد پندارری کردم باشادیهاش خوشحال وخنده بر لب وبا ناراحتیش گریه وخودمم جای کارن وپوریا گذاشتم اطلاعات خوبی هم از اون عصر گرفتم در مورد پوشش ایرانیها واینکه با تفاسیر متعدد اوستا این دینم تحریف شده مثل تحریف انجیل... ممنون واقعا لذت بردم.... دایانا زنی مقتدر که خوب درسی داد با سیاست خودش اینکه نیازی نیست همه واقعیت را تعریف کرد در عین حال دروغ هم نگفت نجابت رو خوب بتصویر کشید میشه گفت میتونی برا درس زندگی تو چارچوب کوچکتر از ش سیاستهاش استفاده کرد جلد اول کتاب خوب بود ولی ابنگان رو بیشتر دوستداشتم البته زمانی که آذرگانم بخونم میتونم نظر قطعی رو بدم امیدوارم بخوبی این باشه وچه بسا قویتر غیر قابل پیشبینیتر
melika ahmadi
۱۳۹۷/۷/۲۶
خانم برادران عزیییییز.. خسته نباشید میگم به شما و قلم زیباتون❤️
آبانگان در مقایسه با مهرگان واقعا پختگی کافی و جذابیت غیر قابل انکاری داشت. البته که کتاب مهرگان هم ارزش و زیبایی خودش رو داره. ولی یکی از مسائلی که برای خود من مطرح بود و باعث شد این کتاب رو در زمان کمتری نسبت به مهرگان تموم کنم، و و
جدابیت کشش داستانی بود. در مهرگان مطمئن بودم که دو شخصیت اصلی داستان به هم نمیرسن در هر قسمتی ترس از ادامه داستان و جدایی که ممکن بود هر لحظه برسه باعث وقفه و طولانی شدن خواندن کتاب میشد. خصوصا که مهرگان بیشتر فضایی عاشقانه داشت و بیشتر یک خط داستانی رو دنبال میکرد. اما در آبانگان با اضافه شدن شخصیت‌های جدید و غیر قابل پیش بینی بودن داستان، من خواننده اونقدر کشش و هیجان حس میکردم که نمیتونستم کتاب رو کنار بذارم. مکالمه‌ها و گفتگو‌ها هم بسیار تغییر مثبتی داشتن و از اون حالت محاوره‌ای جلد یک خارج شده بود که به فضای داستان کمک زیادی میکرد. چندتا مورد هم در رابطه با نگارش داستان دلم میخواست مطرح کنم باهاتون.
مثل جلد اول که جای پی نوشت در پاورقی کتاب قطعا کمک کننده است در این جلد هم به دلیل اینکه قسمت اعظم کتاب در فضای ارمنستان هست و با اسامی ارمنی مواجهیم، شاید خوب باشه هر اسمی که بار اول در متن میاد تلفظش رو هم در پاورقی ذکر کنین چون قطعا ما مطالعات شما رو نداریم و ممکنه سهوا اسامی رو اشتباه بخونیم. مثلا فرمانده "ناتیل" به شکل natil تلفظ میشه یا nateil؟ البته که این موارد جزیی هستن و اثری در کلیت و زیبایی کتاب نداره. مورد بعدی هم اینکه متن زیر
"رنگ و نقش شنل پوریا را ندارد. بوی
عطر پوریا را هم نمی‌دهد. اما گرم به نظر می‌رسد. آن را در دست می‌فشارم. مشخص است که بارها از شنل پوریا گرم‌تر است. آن را باز می‌کنم و آرام بر روی شانه‌هایم می‌اندازم. شنل تا بالای زانوانم می‌رسد. بندش را جلوی گردنم گره می‌زنم. " اگر اشتباه نکنم دو بار در کتاب تکرار شدن. یکبار هنگامی که دایانا همراه با آندرانیک به ارمنستان میره و یکبار زمانی که دایانا همراه فرمانده کارنه.
اگر در بازبینی کتاب این مورد رو هم لحاظ کنین و هر حالت رو با نگارش متفاوتی تحریر کنین بسیار اثر بخش تر خواهد بود.
باز هم براتون آرزوی موفقیت دارم و منتظر آذرگان هستمو امیدوارم روند صعودیتون رو حفظ کنین..
شاد و پیروز باشین. 🌺
morteza jahantigh
۱۳۹۷/۷/۱۷
با درود و سپاس از شما سرکار خانم بخاطر قلم شیوا و روانتون من با خوندن کتاب شما سرفصل جدید‌ی تو زندگیم شروع شد
داستان شما از چندین جهت حائز اهمیت هستش از بعد تاریخی بسیار زیبا و دوست داشتنی روابط تاریخی ایران رو در دوره ساسانی توضیح دادید از بعد عاشقانه.. یک عاشقانه ناب جوری که تمام لحظات و احساسات
شخصیتها به انسان منتقل میشه و خیلی خوب با شخصیتها میشه ارتباط برقرا ر کرد و از بعد اجتماعی به عنوان یک رمان عاشقانه نقیب خوبی به مشکلات اون روز جامعه ایران زدید
فقط تنها موردی که به نظرم رسید که میشد کمی پخته تر باشه رفتارهای دایانا به عنوان یک مرزبان و یا والی یک بخش بزرگی از سرزمین ایران در اون دوره کمی ناپختگی توش بود و با مقام‌و منسبی که قرار بود متصدیش باشه در تضاد بود
ولی در کل واقعا زیبا و دوست داشتنی بود مخصوصا دیوانه روابط عاطفی بین دوشخصیت اصلی هستم
امیدوارم در قسمت پایانی اتفاقات و رخدادها زیاد غم انگیز نباشه چون به نظرم حیفه همچین احساس نابی غمش بمونه
بی صبرانه منتظرم
مویدباشید
Samira Abazari
۱۳۹۷/۶/۲۸
کاش فیلمسازای کشورمون با استفاده از چنین کتابایی فیلم می‌ساختن. هم تاریخیه هم عشقی. بجای اینکه فیلمای تاریخی کره و ترکیه رو برامون پخش بشه. مثلا فیلم زندگی خسرو انوشیروان ساسانی رو بسازن ک از بزرگترین پاشاهان ایران زمینه و چیزی از کوروش و داریوش کم نداره. مطمئنم خیلی هم ازش استقبال میشد چون صرفا تاریخی نیس و تو یه چارچوب عاشقانه قرار گرفته داستان
Yasi Yasi
۱۳۹۷/۶/۲۶
بهار خانم من واقها تبریک میگم، به نیمه داستان رسیدم، نه تنها قلم قوی دارید و خوب مینویسید، نه تنها ذهن داستان پرداز و قوه تخیل قوی دارید، نه تننها معلومات تاریخی بالایی دارید و موفق شدید در قالب داستان بیان کنید، نه تنها توانایی بالایی در بیان و ابراز احساسات دارید بلکه بسیار باهوش هستید که تونستید حتی سیاست و حکومت داری و بازی‌های سیاسی رو اینطور هوشمندانه و منسجم و دقیق بیان کنید. من امیدوارم که اذرگان اخرین فصل نباشه و حتی اگر راهی برای ادامه دادن این داستان نیست اما اخرین کتاب شما نباشه و کتاب‌های بعدی در همین موضوع رمان تاریخی قوی تر و بهتر از شما ببینیم و امر در همین سبک بنویسید من خیلی دوست دارم که پیگیر کارهای شما در اینده و حتی بعد از اذرگان باشم. فقط درخواستی که دارم در مورد پوشش و بناهای تاریخی اطلاعات بیشتری و توصیفات بیشتری در مورد دوره تاریخی مورد نظر ارایه بشه که از نظر من تنها نقطه ضعف مهرگان و ابانگان توصیف کم پوشش و بنا‌ها است.
با سپاس فراوان و شادباش بخاطر هنر و توانایی نویسندگیتون
علیرضا رجبی
۱۳۹۷/۶/۲۳
سلام. من مهرگان را خواندم ومیخواهم کتاب آبانگان را شروع کنم و کتاب مهرگان بسیار جذاب بود بدلیل اینکه تاریخ را در یک محتوای جدید ارائه میکنه، برای من که جالب و جذاب بود. من از کتابهایی که نویسندگانشان از قوه تخیل برای جذاب کردن داستان استفاده میکنند خوشم میاد البته نه اونقدر که خیلی تخیلی بنظر بیاد. با توجه به اینکه نویسنده اعلام میکند محتوای جلد دوم مهرگان، آبانگان ادامه مهرگان است ولی متفاوت با سبک نگارش مهرگان، میخواهم بگم که یکی از عواملی که باعث میشه جلد‌های دوم یا سوم برخی کتابها جذابتر شود و خواننده از یکنواختی سبک نگارش خسته نشود همین تغییرات در محتواها است. امیدوارم خانم بهار برادران همچنان موفق و پایدار و خوانندگان همیشه از خواندن کتابهای این نویسنده راضی و خرسند باشند. در ادامه به تمام خوانندگانی که قبل از خواندن کتابی اول نظرات دیگران را می‌خوانند و بعد تصمیم به خواندن میکنند میخواهم بگم که این کتاب را از دست ندهید و مطمئن باشید از خواندن آن پشیمان نخواهید شد و از وقتی و هزینه‌ای که برایش می‌گذارید ضرر نخواهید کرد.
مطهره شاکریان
۱۳۹۷/۶/۲۱
زیبا بود ولی بی‌نقص نه. از کتاب اول بسیار زیباتر بود خصوصا تا قبل از بازگشت دایانا به تیسفون. میشه امید داشت که کتاب سوم بسیار زیباتر هم باشه. خلاقیت نویسنده برای روایت یک داستان عاشقانه در زمینه‌ای تاریخی (خصوصا تاریخی به قدمت ساسانی) مذهبی، سیاسی و گاهی فرهنگی بوی تازگی داره و همین به تنهایی رو و داستان زیبا میکنه. گرچه کتاب اول خوب بود اما در من علاقه‌ای برای خوندن دو کتاب بعدی ایجاد نکرد اما به نظرم تلاش نویسنده ارزش حمایت داشت پس کتاب دوم رو هم خوندم البته زود فهمیدم که ارزشش رو داشت چون همونطور که گفتم بسیار بهتر از کتاب اول بود به حدی که حالا واقعا منتظر کتاب آخر هستم. بزرگ‌ترین نقد من که شاید فقط از نظر خودم وارد باشه بر اینه دایانا می‌تونست در زمینه‌ی تعهدات ازدواج کمی عاقل تر ظاهر بشه، رفتار او گاهی به شدت نسبت به همسرش نا امید کننده است. کاش بیشتر پایبند به تعهداتش به عنوان یک همسر می‌بود. اما درکل داستان زیباست. منتظر کتاب بعدی شما هستم سرکار خانم برادران، تلاشتون در نوشتن این کتاب رو تحسین میکنم و برای شما از صمیم قلب آرزوی موفقیت روز افزون دارم.
Mohsen sherek
۱۴۰۲/۶/۲۳
من فکر می‌کنم که نویسنده عزیز و گرامی علاقه‌ی بسیاری به شطرنج داشته باشند. یا شاید هم یک شطرنج باز حرفه باشند. در این کتاب چینش شخصیت‌ها و حرکت آن‌ها در داستان هوشمندانه و هدفمند است. احساسات بخوبی بیان شده است. و توصیفات زیادی تقریبا وجود ندارد. باینکه در طول داستان بارها و بارها و بارها شخصیت و و اصلی احساسات تفکرات تکراری‌اش را بیان می‌کند اما چون در زمان مکان درستی بیان می‌شوند آدم از شنیدن چند باره‌ی آن‌ها کسل نمی‌شود. شخصیت داستان در مواقع خشم شمشیر زنی می‌کند. هنگام هیجان و سرزندگی سوار کاری و به وقت ناراحتی آشپزی. سه راه برای کنترل عواطف که زن و مرد هر دو می‌تونن انجامش بدن. در مواقع سردرگمی، شخصیت داستان برای هر مشکلی که داره، با شخص متفاوتی صحبت می‌کند. این خیلی مهمه. آدم نباید جواب تمام سوالاتش را همیشه از یک نفر بگیرد. نکات بیسار مهمی در روانشناسی زن و مرد و خانواده ارائه دادند که بسیار مفید بود. اطلاعت تاریخی در کتاب هم ذهن خواننده رو بیشتر باز می‌کنه. تای به اینجای کار تبریک می‌گم. شما یک اثر فوق العاده رو خلق کردین.
Arg.1990
۱۴۰۲/۱/۶
سلام وقت بخیر
هر سه جلد کتاب رو خوندم اما چندتا سوال داشتم که در آخر می‌پرسم، ممنون میشم به سوالاتم پاسخ بدید، اول در مورد کتاب باید بگم روند داستان پویا بود، از نظر تاریخی انسان رو به دوره ساسانیان نزدیک می‌کرد و از نظر وجه عاشقانه داستان ابهت دختری از سرزمین ایران بود که پاکی و قداست عشق رو زیبا
همچون بلوری نمایان می‌ساخت، چهره پردازی شخصیت‌ها شیوا بیان شده بود به طوری که شخصیت‌ها قابل تصور بود و این هنر نویسندگی شماست، خسته نباشید.
اما سوال اول من توی دوره تاریخی جست و جو کردم، متأسفانه انوشیروان چنین همسری به این نام نداشته راهنمایی بفرمایید منبع شما چیست؟
سوال دوم در مورد بحث قرار دادن موی شخصیت اول خانم داستان بود که نوشته بودید روی سینه قرار می‌داد منظور قفسه سینه هست یا خود سینه چون از واژه سینه خیللی استفاده گردیده است؟
سوال سوم ادامه داستان به کجا ختم خواهد شد؟
پیشاپیش ممنونم از پاسخگویی شما
مبینا یوسفی
۱۳۹۹/۴/۱۶
داستان بسیار خوبی بود. مهرگان که تموم شد ناکاملی رو در داستان احساس میکردم و مشتاقانه در انتظار کتاب آبانگان بودم. اما در پایان آبانگان آرامش خاصی داشتم گویی وداع پوریا و دایانا به من هم آرامش بخشیده بود. امیدوارم آذرگان هم به همین قشنگی باشد. در طول داستان همش استرس داشتم که نکنه نویسنده برای و به رسیدن پوریا دایانا هم کارن رو بکشه😂که خب خوش بختانه همچین اتفاقی نیفتاد. بعضی از تعابیر رو واقعا دوست داشتم مثل زمانی که رابطه‌ی دایانا و پوریا رو به شربت بهار نارنج تشبیه کردین. این داستان واقعا روی من تاثیر گذاشت و به عنوان یه نوجوان همسن با دایانا یاد گرفتم که چه طور جسور باشم و یاد گرفتم که سمت روابطی مانند رابطه‌ی دایانا و پوریا نروم. در این داستان اونها واقعا به خاطر این رابطه رنج کشیدن و فکر میکنم هدف نویسنده هم این بود که ما رو از خطرات این گونه روابط آگاه کنه.
چیزی که این کتاب رو برام بسیار جالب کرده اینه که علاوه بر محتوای عاشقانه درس‌های بسیاری رو در قالب داستان به ما یاد میده و علاوه بر اون محتوای تاریخی هم داره.
امیدوارم باز هم از این گونه کتاب‌ها بنویسید و منتشر کنید😍
فیس نما کتابی
۱۳۹۷/۶/۱۹
سلام. مهرگان واقعا قشنگ و عالی و بی‌نقص بود ولی کتاب آبانگان خیلی جالب نبود اونهم وقتی که بوی خیانت تویه کتاب مشهوده. وقتی زنی به عقد مردی درمیاد دیگه نباید از عشق به مرد دیگه‌ای که در گذشته عاشقش بوده صحبتی باشه واقعا اخلاقی و انسانی نیست و روح و روان آدمی با خوندن اینجور مطالب عشقی منتهی به خیانت میشه واقعا آزرده میشه اصلا در مکتب عشق و عاشقی چیزی به نام خیانت معنا نداره. اون هم شما در کتاب مهرگان دم از عشق واقعی و آتیش زدین که اصلا به ذهن خواننده خطور نمیکنه که منتهی به خیانت بشه. شما اومدی در داستان از کارن یک فرمانده جنگ په په هالو و بی‌غیرت و بی‌دست و پاه و چلمنگ یاد کردین اونم از یک فرمانده‌ی جنگی خیلی مسخره است شما به فرمانده هان جنگی ارمنی واقعا توهین کردین و از دایانا یک شخص عاشق شکست خورده‌ی دیوانه‌ی سربه هوای ترسو که هیچ اعتماد به نفسی نداره و که خیلی راحت برای تنها نبودن تن به ازدواج میده اونم ازدواجی که همش خاطرات پوریا در ذهن و روح و روانش نقش بسته و حذف شدنی نیست واقعا مسخره است پس کجا رفت آن عشق آتشین دایانا به پوریا چرا مقاومتی برای تحمل سختی‌ها در ارمنستان انجام نداد چرت صبر نکرد چرا بعد 9ماه تسلیم سرنوشت شد او در یک جای داستان میگوید قدرت اهورامزدا را بر جادوگری برتر میداند و قدرت عشق ارزشمند و والاتر میداند بعد چطور میایید در برابر پیشگویی یک جادوگر تسلیم میشود و تسلیم حرفهای کیقباد و عمویش میشود واقعا جالب نبود از صمیم قلبم میگویم شما رمان مهرگان را هم خراب کردین با این رمان آبانگاه هاتان. به شخصه واقعا دلسرد و متنفرم شدم و دیگه علاقه‌ای ندارم کتاب آزرگان شما را بخوانم. واقعا حیف پولی که صرف خریدش کردگ واقعا حروم شد.
الهام برنا
۱۳۹۸/۸/۱۱
سلام برشماخانم برادران
تبریک فراوان برای کتابهای زیباتون.
هرچقدربخوام تعریف کنم حس میکنم کم گفتم
واقعا، نه تنهاقسمت عاشقانه فوق العاده بودومن همه رواحساس کردم وانگارحضورداشتم،
جنبه تاریخی کتاب بی‌نظیربود، بارهابرای اینکه اطلاعات بیشتری بدست بیارم درموردش تحقیق کردم وباکلی اطلاعات صحبت کردم.
تازه
وافتخاردرموردایرانمون من کلی مسائل مفیدبرای روابط خانوادگیمم حتی یادگرفتم.
بخاطراطلاعات فراوان ومفیدتون درهمه جوانب واینچنین زیباگنجاندن تویه کتاب بهتون افتخارمیکنم.
شایدنظرم طولانی باشه ولی درکل دلم برای دایانا، پوریا، گیتی واصلاهمه تنگ میشه.
راستی ممنونم بخاطراینکه نظرات رومیخونیدوپاسخ میدیداین حتماازفروتنی ومخاطب دوستی شماست خانم برادان.
موفق باشید.
مشاهده همه نظرات 503

راهنمای مطالعه کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش)

برای دریافت کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش) و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.