نقد، بررسی و نظرات کتاب سقوط از خویش - مهرنوش صفایی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
مریم کشاورز
۱۳۹۸/۱۲/۲۲
شخصیت‌ها و روند داستان تا پایان طلاق رها بسیار عالی بودند اما بعد از اون چندین روایت و داستان جدید وارد میشن که همه اینها به اوج داستان لطمه وارد میکنه شخصیت‌هایی که پبش زمینه کاملی ازشون در داستان وجود نداره و غیر ملموس هستند ودیگه اینکه به طور طبیعی حق خواننده هست که در مورد زندگی پری و فرامرز هم بدونه که متاسفانه این توضیحات وجود نداره و حتی فرح که یکی از شخصیت‌های اصلی داستان هست هم تو روند داستان فراموش میشه ولی به طور کلی این کتاب رو دوست داشتم
arash so
۱۴۰۰/۶/۲۲
برام خیلی عجیبه، این هفتمین رمان خانم صفایی است که میخونم اما در نهایت تعجب به یکباره از وسط کتاب داستان نیمه تمام رها میشه و یک سری داستانهای دیگه شروع میشه که ربطی نداره و من اصلا دیگه حتی حاضر نشدم بخونم بقیه کتاب را، چون هیچ ربطی نداشت و بسیار متعجب شدم، حتی رفتم آخرای کتاب که ببینم شاید این داستانها به داستان اول ربط پیدا کنه اما دیگه هیچ اسم آشنایی ندیدم و کتاب را رها کردم‌نیمه‌کاره، کاش توضیح‌میدادن دلیل این‌کارشونو!!!!!!
کارن کارن
۱۳۹۸/۶/۱۱
قسم ب قلم و انچه می‌نگارد.... اولین باری بود ک تو زندگیم‌ی کتابی رو تا صفحه ۶۵ خوندم و معزرت می‌خوام از اینکه بکم فیت فیت نکردم تا جای ک حتی از سر جای ک نشسته بودم و جای مناسب و حتی ساعت مناسبی نبودش (ساعت02:31) بامداد.... این همه صفحه از‌ی کتابی رو خوندمش نمیدونم ک می‌تونم بقیش رو بخونم یا ن اما کارت بسیار عالی وستودنی هستش برات بهترینها رو خواستام... karen
ش محسني
۱۳۹۸/۶/۱۵
کتاب بد نبود
اما یه ضعفایی داشت
خیلی تو در تو بود و کلی شخصیتهای جدید میومد تو داستان با پایان نامعلوم، هر اتفاقی که میافتد، خودش یه داستان جدید و جدا بود که میشد ازش یه داستان دیگه ساخت، عاقبت شخصیتها رو نشون نمیداد، مثلا فرح و فرامرز و حتی رها که شخصیت اول داستان بود عاقبت گنگی داشتن
آخرش رو اصلا دوس نداشتم
حسن رومان در توصیفات و قلمش بود
در کل متوسط بود
فاطمه جلیلی مرندی
۱۴۰۰/۲/۸
کتاب بدی نبود اما به نظرم زیادی طولش داده بود و زیادی داستان‌های حاشیه‌ای اضافه شده بود... به جای اینهمه اضافه کردن داستان‌های جانبی بهتر بود آخر داستان قشنگ تر تموم میشد و حتی فرح که یکی از کاراکترهای تقریبا اصلی بود هیچ چیزی ازش گفته نشد و معلوم نشد چه اتفاقی افتاد.
نسرین الف
۱۳۹۹/۵/۲۱
داستان روند خوبی داشت بسیار ملموس ونزدیک به واقعیت. برای من بشخصه بسیاری از لحظات زندگی تداعی شد بخصوص واقعیت کوربودن عاشق وسنگین بودنش. داستان مانند عشقه کشش خوبی داشت وفرازونشیب داستان گاهی باعث طپش قلب خواننده میشه. من حتما به دوستانم معرفی میکنم.
بابک بوداغی
۱۳۹۸/۵/۶
رمان بسیار خوش خوانی بود با قلمی گیرا و جذاب و جمله‌هایی به شدت بکر و ستودنی. فقط در مورد شخصیت پردازی به نظر من کار نشده و اینکه تعدد شخصیت‌ها زیاد بود و ماجرا زیاد داشت و داستان پیچ و تاپ زیاد می‌خورد تا جائیکه گم می‌کردی خط داستان رو ولی درکل دوست داشتم.
کتاب دوست
۱۳۹۹/۶/۲۶
. من کتابهای زیادی از این نویسنده عزیز خواندم. این داستان هم داستان روان و جذابی بود تاازدواج مجدد فرامرز.. باخواندن این کتاب چیزهای زیادی یاد گرفتم... نظر نویسنده بسیار محترم است. ‌ای کاش طور دیگری رها و کامران با هم آشنا می‌شدند.. ممنون
مهشید فاضلی
۱۳۹۸/۴/۸
فوق العاده بود فقط‌ای کاش آخر کتاب از زندگیه فرامرز هم میگفت هر چند که یه جورایی رسوند زندگیه خوبی نداره در کل فوق العاده بود و بسیار آموزنده
Mina Borumand
۱۴۰۱/۷/۱۴
کتاب بدی نبود ولی اگه خانم صفایی اگه سعی که از زبان راوی نگه خیلی بهتره تا از یه نفر به یه نفر دیگه اینجوری رو هیچ نمی‌پسندم
مینا زندی
۱۴۰۱/۸/۱۳
جالب بود و سرگرم کننده... از اون داستان‌هایی که موقع خواندن توی دلت هی حرص میخوری و به بعضی شخصیتهای داستان فحش میدی
Neda Salmani
۱۴۰۱/۷/۳۰
کتاب‌های زیادی از خانم صفایی خوندم و قلم ایشون رو دوست داشتم اما این کتاب زیاد به دلم ننشست؛ برای من خسته کننده بود
فاطمه فرامرزی
۱۳۹۸/۱/۳۰
کتاب جالبی بود
آتنا جعفری
۱۳۹۸/۱/۲۷
خوب بود. ممنون