نقد، بررسی و نظرات کتاب برادر - امیر نصرآزادانی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
آیلار میرزازاده
۱۳۹۹/۶/۱۰
خیلی کتاب خوبی بود و ارزش خوندن داشت بعضی جاها واقعا اشکم در اومد تا کی باید اینقدر تبعیض و تعصب احمقانه باعث بشه تا افراد از هم فاصله بگیرن و سر خورده شن و به ایستگاه افسردگی برسن من هم برادر کوچکتری دارم ودر شهرستان زندگی میکنیم شهر ما هم کم و بیش فرهنگی رو که راوی روایت کرده رو داره و این همیشه باعث سرخوردگی افسردگی خیلیا‌ها شده کاش تلاش کنیم تا این فرهنگ‌های غلط پاک شه و فرهنگ‌های زیبامون بهتر دیده شه به نظرم شخصیت داستان از اونجایی که متوجه استعدادش شد دنبالش میرفت شاید دیگه اینقدر افسرده نمیشد و یا پدر کمتر بین بچه هاش فرق میذاشت شرایط بهتر میشد با این جمله هم که میگفت که دختر باعث حفظ یا نابودی ابرو میشه مخالفم چه دختر و چه پسر اگه حدودی رو رعایت نکنن باعث رفتن ابروی خانوادگی میشه و فقط به یک جنس ربط نداره کتاب خوبیه مطالعه کنید و نظرتون رو در موردش بگین با تشکر.
میثم جاهدیم
۱۴۰۲/۴/۵
سلام اگه اشتباه نکنم نویسنده از دهه۵۰یا۶۰ می‌نویسه من و هم سن وسالهام خیلی بیشتر از بقیه نوشته ایشون رو درک می‌کنیم چون واقعاً این تفاوتها، تعصبات الکی وخشک، نبودن امکانات، حتی تصمیم گیری برای هرچیز کوچک مثل انتخاب رشته، یاانتخاب بزرگترازدواج چه دختروچه پسر با بزرگترهابود، فرق‌ها بین برادر، خواهر، پسر و دختر، حتی بین فرزند بزرگ و کوچیک وغیره.... بود خصوصاً این آخری از همه بدتر بودواینارو نویسنده واقعاً خیلی زیباروی کاغذ آورده ونوشته اینا برای سن سال‌های ما خاطره وبرای نسل بعدمافقط یه کتاب برای مطالعه واما بخشی که این کتابرو زیباتر کرده در مورد بیماری خصوصا بیماری یکی از اعضای خانواده بود که راهنمایی می‌کرد چطوری با بیماری و بیمار کنار بیایم و روحیه بیمار و خودمون رو حفظ کنیم باتشکر از نصرآزادانی و کتابراه عزیز واسه زحمتاشون
آمین
۱۴۰۲/۱۱/۱۵
قلم نویسنده شیوا است ترسیم جایگاه دختر و پسر در خانواده ۳دهه پیش از این روحیات، جانب داری‌ها و حمایت‌هایی که از لنزِ نگاه دختر دور نمی‌ماند. تمام این تبعیض‌ها یک ذره از محبت خواهر نسبت به برادر نورچشمی نمی‌کاست، هرگز. و بناگاه فرو ریختن آوار بیماری عزیزی بر سقف خوشبختی این خانه. شمع ۴ وجود از این غصه و درد می‌سوزند هر یک به سوزی، بیماری، افسوس، حسرت و فغان. ای کاش تمام ثانیه‌های ملاطفت پدر با متین بر می‌گشت و سارا کنار بالین متین نمی‌بود. تلفیق دو داستان با هم خیلی زیبا بود و کوتاهی قصه هم به اندازه دفتر عمر متین. سارا و دیدگاهش درباره ازدواج عالی توصیف شده، موضوعی که درکی عمیق می طلبد و توضیح آن جوانی را به میانسالی می‌رساند. ممنون کتابراه عزیز
مهدی عزتی
۱۴۰۱/۱۰/۱۹
کتابی بسیار تاثیر گذار و جذاب و درگیر کننده بود داستان هرچند که غمگین بود ولی بهترین پایان رو انتخاب کرده بود در مسئله تبعیض هم که بخواهم بگم واقعا ما انسان‌ها چرا نوع خودمان را دسته بندی کرده ایم چرا به زن به عنوان انسان نگاه نمی‌کنیم خیلی عذاب آور هست که با عقاید و رسومات پوسیده در چنین روزگاری و عصری زندگی کنیم امیدوارم روزی در همین نزدیکی‌ها برسد که زنان سرزمینم دیگر غم و اندوه وحس درس نداشته باشندو درآرامش زندگی کنند به امید روزی که بتوانیم بازنان دوست شویم برای روح بزرگ آن‌ها نه برای جسم 💚🤍❤️
Maryam
۱۳۹۹/۳/۸
کتابی با داستان تقریبا کوتاه متن روان گیرا وداستان با توجه به وقایع تقریبا واقعی که نمونه‌اش در جامعه ایرانی کم نیست مناسبت دارد وکتابی که گرچه پایانش رو اون جور که دوست نداری ولی با زیبایی وتلخی که حامل وگویای عشقی ست پیوند می‌دهد وخواننده گیج وسرگردان در انتظار پایانی مورد دلخواهش نمیماند، قدر دان یگدیگر باشیم با هر شرایطی هرچند سخت زندگی سرشار از عشق ودوست داشتن عزیزانمان زیباتر خواهد بود
Mina Tabar
۱۳۹۹/۳/۲۳
در مقایسه با زندگی خودم باعث شد با خوندن این کتاب وحشت و ترس بزرگی در درونم شکل بگیره.
میشه گفت کتابی هست که خوندنش میتونه هشدار و تلنگری باشه برای افرادی مثل من که عشق ورزیدن به خانواده و ساختن لحاظت دلنشین کنار اونا رو فراموش کردن و مدام درگیر غر زدن و گلایه از عزیزانمون به خاطر کارهاشون شدیم. عمر زندگی خیلی کوتاهه قدر لحظه‌هایی که در کنار خانواده هستید بدونید.
مریم جودت
۱۴۰۲/۱۱/۳
ضمن عرض تشکر از نویسنده گرامی و کتابراه عزیز به نظر من کتاب خوبی بود و ارزش خوندن رو داشت من یک نفس خوندمش و تا تموم نشد گوشیم رو زمین نگذاشتم. بعضی از توضیحات کش دار و بعضی هایش ناقص مونده بود. من خواندن داستان خارجی رو دوست نداشتم ولی بسیار هنرمندانه دو داستان به هم پیوند خورده بودند و نکته‌ای که این کتاب داشت این بود که قدر داشته هایمان رو بدونیم چون در دنیا هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.
M
۱۴۰۲/۶/۲۶
کلیات این کتاب خوب و قابل فهم بود
و راوی، درمورداتفاق‌هایی براش افتاده بودرو به شکل جالبی به زبون میاورد و خیلی از حرف‌ها و جملاتی که من داشتم تو این کتاب میخوندم قابل درک و البته تاثیرگذارهم بود این کتاب به دیدگاه من یک رمان کوچیک به نظر رسید البته از نظر من پایان بندی‌اش یک مقدار ضعیف بود یا میتونست یکم ادامه داشته باشه ولی درکل کتابی بود که تمایل داشتم تا آخرش بخونم
Sama ‌
۱۴۰۲/۴/۱۳
داستان در مورد تعصباتی بود که از ذهن‌های پوسیده نشات می‌گرفتند و بسیار غم انگیز و تلخ بود
روایت خوانواده‌ای سنتی که کودکان ان از بدو تولد تا نوجوانی و بزرگسالی شاهد تبعیض‌ها از سوی خوانواده بوده‌اند.
در تک تک کلمات و جملات کتاب غم عظیمی نهفته بود و هر آنکه این کتاب را میخواند متوجه این غم می‌شد.
آشکار است که نویسنده قلمی قدرتمند داشته تا توانسته این شاهکار را بیافریند👏
شبنم خلاقی
۱۴۰۲/۲/۱۲
واقعا جای تاسف دارد که در قرن ۲۱هنوز شاهد تبعیض جنسیتی در برخی خانواده‌ها هستیم. اینکه حق انتخاب رشته تحصیلی، محل تحصیل، انتخاب شغل مناسب، انتخاب همسر و... نداریم. امید به روزی که تساوی واقعی حقوق زن و مرد داشته باشیم و زنان در هر جای دنیا آرامش و امنیت داشته باشند. در کل کتاب خوبی بود در برخی جاها خیلی به جزییات پرداخته بود که بنظرم حوصله خواننده را سر میبرد
Mohammad Bagheri
۱۴۰۱/۳/۲۱
اوایل داستان بدلیل رفتارهای تبعیض آمیز والدین نسبت به فرزندانشون و همینطور تکرار اون بوسیله راوی داستان برام کمی آزاردهنده بود ولی رفته رفته از جایی که خواهر داستانی از دو برادر آلمانی رو برای برادر می‌خوند داستان این کتاب وارد فاز جدیدی شد که احساسات نهفته خواهر رو نسبت به برادر بازگو می‌کرد، ولی در آخر داستان با نوعی افسردگی و رسیدن به بن بست به اتمام رسید.
رها زند
۱۴۰۰/۱۱/۷
زندگی خانواده چهارنفره سنتی‌ای است که در آغاز مردسالاری حاکم است.
خواهر و برادر در سنین کودکی شاهد تبعیض‌های متعددی هستند و این وضع تا بزرگسالی ادامه دارد. این دو به دانشگاه راه می‌یابند و باز هم تبعیض در جشن قبولی دانشگاه ادامه دارد. تا اینکه برادر دجار بیماری میشود که درمانی ندارد و مرگ تدریجی و دردناکی را سبب می‌شود. پدر خانواده در تصادفی از دست می‌رود و...
منیر تیموری
۱۴۰۰/۸/۴
خسته نباشیدخدمت نویسنده گرامی بینظیر وغم انگیز بود وسنتهایی که مقداری از اون هم توی زندگی من وجود داشت برعکس داستان قصه من که دختربودم بربرادرانم ارجهیت داشتم ومحبت زیاد خانواده همیشه نصیب من بود فقط یک چیزی که فرق داشت تعصبات که دراون دوره بود الان نه ولییی چیزی که خیلی ناراحتم کرد قصه پرغصه پسرقصه بود نویسنده گرامی امیدوارم توی زندگی شخصیتون هم همیشه بدرخشین
سامان معینی
۱۳۹۹/۳/۸
به اون دسته از افراد که فکر میکنن رمان ایرانی ارزش خواندن ندارد توصیه میکنم این کتاب رو بخونم و منصفانه نظر بدن. من لیسانس ادبیات هستم. این رمان هیچی از بهترین و پرفروشترین کتابای روز دنیا کم نداره. من لذت بردم و خوشحالم که نویسنده ایرانی در این سطح داریم.
سمیه صفری
۱۴۰۲/۴/۱۳
کتاب ساده و روان نوشته شده
تبعیض بین دختر و پسر در خانواده‌های ایرانی البته در اون برهه زمانی که خوب و درست بهش اشاره شده
و بنظرم فاقد سیاه نمایی است.
قصه علی رغم مشکل حاد برادر و مرگ پدر فراز و فرود کمی داره و جا داشت جزییات و فضاهارو بهتر وبیشتر ترسیم کنن‌
بنظرم نتونسته اوج احساسش رو تو متن منتقل کنه‌
ارزش یکبار مطالعه رو داره‌
ممنون از کتابراه
Kimia Omidvar
۱۴۰۲/۹/۲۴
کتاب خوبی بود، داستان تبعیض جنسیتی بین خانواده‌ها رو به خوبی به تصویر کشیده بود، فقط نمیدونم با وجود اینهمه تبعیض دختر داستان دلش نمیخواست ازدواج کنه واز ا ون محیط دور بشه، وقتی قصه به داستان دوتا برادر آلمانی رسید جذابترهم شد، هرچند تصویری که از مرگ به نمایش گذاشتن خیلی بد بود، باتشکر از نویسنده‌ی توانا وهمچنین کتابراه عزیز🌻🌻🌻🌻
Z M
۱۴۰۱/۶/۶
مکالماتی که بین فِردی و هاینریش رد و بدل میشد خیلی تاثیر گذار بود، هاینریش دقیقا جملاتی رو میگفت که متین از بیانشون عاجز بود و فِردریش هم مثل خواهر متین دلسوز و صمیمانه از برادرش مراقبت میکرد، در آخر هم داستانها موازی هم پیش رفتن و خواهر متین میدونست که کتابی که داره میخونه آینده‌اش رو داره پیش بینی میکنه.
Ygn Mrd
۱۳۹۹/۳/۱۳
کتاب خیلی زیبا و تاثیرگذار بود، عادت ندارم با کتاب اشک بریزم ولی برای این یکی واقعا بغضم گرفت و گریه کردم. اقای نصر کتابتون محشره توصیف‌ها بسیار عمیق و عالی و داستان تاثیرگذار و غیر کلیشه‌ای بود. لذت بردم و یقین دارم در اینده نویسنده برجسته و بزرگی خواهید شد.
امیر نصر
۱۴۰۱/۱۱/۱۶
سلام و درود بر همه عزیزان.
از همه شما که نظرات خود را پس از مطالعه کتاب ابراز کردید ممنونم، همچنین از دوستی که قصد مطالعه کتاب را دارد دعوت میکنم پس از مطالعه حتما نظر خودش را درباره کتاب صادقانه در اینجا بنویسد. این نظرات بسیار برای من ارزشمند، کارا و مشوق هستند.
امیر نصر.
کتاب دوست
۱۳۹۹/۶/۱۴
نویسنده موضوع خوبی را انتخاب کرده و تلنگری برای همه ما است تاشاکر باشیم. اخر داستانرا باز گذاشتند و من بامرخص شدن پدر خانواده وگشوده شدن در خوشبختی در زندگی خواهرآنرا به پایان بردم. ان قسمت از کتاب خارجی برادر هم در متن جالب بود.. به امید بهبودی کامل همه مریضها. امین
محمد مهدی مظفری
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
این کتاب رمانی اجتماعی، روانشناسی و فلسفی است که در قالب داستان سعی میکنه آموزشها و مهارتهای مختلف رو عرضه کنه. داستان این کتاب در مورد دختریه که باید از برادر بیمار خودش مواظبت کند اما در حین این کار در افکار خودش غرق می‌شه و به گذشته سفر می‌کنه
فریبا امینی امینه
۱۳۹۹/۳/۱۲
مگه می‌شه یه کتاب اینقدر زیبا و احساسی و قابل درک نوشته بشه اونم توسط یه داستان نویس ایرانی؟؟ هنوز باوزم نمی‌شه، خیلی عالی بود. آقای نصر! امیدوارم و حتم دارم بزودی کتابی می‌نویسید که در سطح جهانی مطرح میشه.
فرشته فلاحی
۱۳۹۹/۳/۱۰
کتاب خوبی است خواننده میتونه به راحتی اتفاقای کتابو تجسم کنه به نظر من مهمترین قسمت داستان اونجایی ست که راوی از غرور معروف خانوادگی صحبت میکنه که بیانگر اینه که هممون در بیان کردن احساساتمون ضعیف عمل میکنیم
sogand aeini
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
این کتاب خیلی منو تحت تاثیر قرار داد اینکه چطور تونست آنقدر عمیق در روزهای آخر با برادرش ارتباط بگیرد و چطور در ابتدای زندگی مورد بی توجهی خانواده قرار گرفته اما خودش از این خانواده دلسرد نشد
ممنون از نویسنده خوب
و با تشکر از دوست قدیمی من کتابراه
منیژه پورمحمدی
۱۴۰۱/۱۱/۲۶
از اینکه دوداستان را خیلی حرفه‌ای درهم تنیده بود خوشم آمد. جملات ونحوه نویسندگی خیلی زیبا وعالی بود، درحد حرفه‌ای. وداستان انگار زندگی واقعی کسی را بیان می‌کرد با تجربه‌های قابل تصور ودستو پنجه نرم کردن با مشکلات به شکل حقیقی
حمید انواری
۱۴۰۱/۶/۲
کتاب بسیار جالبی است با موضوعی درام، نویسنده در این کتاب خواسته علاوه بر اظهار علاقه به برادرش، تجاربی در مورد زندگی را در اختیار خواننده قرار دهد، این کتاب دارای نثری ساده و روان میباشد و من، مطالعه این کتاب رابه همه کتاب دوستان توصیه مینمایم.
Tayebe Ahmadi
۱۴۰۱/۵/۳۱
با تشکر از آقای نصر آزادانی کتاب بسیار زیبایی بود بی پرده تمام‌واقعیتهای زندگی در او ایل کتاب بازگو شده بود ومن تا کتاب را تمام نکردم گوشیمو زمین نذاشتم من مطمئن‌هستم با این قلم‌شیوا نویسنده محترم آینده درخشانی دارند براشون آرزوی موفقیت میکنم 🤲
کارچانی
۱۴۰۱/۳/۱۸
کتاب خوبی بود یه کتاب رمان که همیشه نباید یه پسر خوشتیپ پولدار داشته باشد با یه دختر زیبا و مغرور یه کتاب باید مثل این کتاب دارای یه داستان واقعی باشد با قلم زیبا و روان و عشق از جنس دیگر و زیباتر
به نویسنده محترم خسته نباشید میگم کتاب عالی بود👍
Homa Moghaddam
۱۳۹۹/۳/۸
من صبح دانلودش کردم و دو سه ساعته خوندمش.
روانه و راحت میشه تجسمش کرد. ده شصتیا میتونن باهاش راحت همزاد پنداری کنن و برن تو خاطراتشون. برای مغز و رفتار و روح آموزه‌های خوبی داره. تشکر از آقای نصر
Reza Kalhor
۱۴۰۱/۱۰/۹
با اینکه کوتاه و غم انگیز بود ولی واقعا داستان زیبا و خلاقانه روایت شده بود و نسبت به خیلی از رمان‌هایی که بی جهت ازشون تعریف میشه چه ایرانی وچه خارجی خیلی بهتر و گیراتر بود... خسته نباشید آقای نصرآزادانی...
Somayeh Mahmoodabadi
۱۳۹۹/۳/۱۴
در کل کتابی با نثر روان و واقعی بود، نداشتن سواد عاطفی بین افراد خانواده و خیلی از مسئله‌هایی که توی جامعه هست که نهایت باعث سرخوردگی میشه رو خیلی خوب بیان کرده
میترا @rasa
۱۳۹۹/۳/۸
کتاب رو قبل رایگان شدن خریدم و خوندم. داستان جذاب و قلم روان، کشش و تعلیق بالا، در کل کتاب خاص و با کیفیتیه، تجربه لذتبخشی برام رقم‌زد. خوندنش رو توصیه میکنم.
کاربر mbfd
۱۴۰۰/۱۰/۷
داستان جالبی بود و اینکه‌ی داستان دیگه رو ادغام کرده بود قشنگ بود ولی پایان اینجوری رو اصلا دوست ندارم و نمیشه قبول کرد چون اون دوتا برادر اونجوری رفتار کردن داستان هم کپی اونا تموم بشه
شیرین خطیبی
۱۳۹۹/۳/۲۲
اصلاتوصیه نمیکنم، ریتم داستان بسیار کند،، راوی داستان انگار درس اخلاق میده، آخرای داستانم که دیگه داستان خودشون نیست ویه کتاب دیگه رومیخونه، کل این داستانومیشدتوی۲۰صفحه خلاصه کرد، من نپسندیدم
Nazanin Zareei
۱۳۹۹/۳/۱۲
به نظر من کتاب خوبی بود
ولی نوبسنده خیلی از نا امیدی صحبت میکرد🌿
فعلا ۴۰ صفحه از کتاب باقی مونده ولی این کتاب رو به بقیه هم معرفی کردم
نگار عشوری
۱۴۰۲/۴/۲۷
این کتاب جوری نوشته شده که واقعا با قلب خواننده بازی می‌کنه و باعث میشه احساسات به طور کامل منتقل بشه و هر لحظه امکان گریه کردن رو به فرد میده
صبا باوفای حقیقی
۱۴۰۲/۱/۱۵
نویسنده واقعیتهای جامعه مرد سالار رو به سادگی به تصویر کشیده بود و در کنارش محبت بی واسطه و بدون تاثیر گرفتن از این خصوصیت جامعه. کتاب زیبایی بود
Mana
۱۴۰۲/۱/۱۰
کتاب خوبی بود کلماتشم قشنگ بودن ولی نفهمیدم آخرشو چرا دختره برادرش رو کشت چرا توی داستان اون مرده برادرش رو با دست خودش کشت چرا نذاشت خودش بمیره: (
کوشا کلهری
۱۴۰۲/۵/۱۹
به نظرم نویسنده از تمام احساس پاک و نابش استفاده کرده تا کتابی با متون زیبا خلق کند. تبریک میگم به آقای نصر آزادانی برای خلق این اثر جاودان
Nouri
۱۴۰۲/۳/۲۱
لحن کتاب خیلی پر کشش بود. دو داستان رو هم بخوبی درهم ادغام شده بود. ولی بنظرم میشد کتاب مفصل تر نوشته میشد. یکم خلاصه بود
فائقه
۱۴۰۲/۲/۲۵
کتاب خوبیه در مورد فرق گذاشتن بین دختر وپسر وکمی غم انگیز ولی ارزش خواندن داره بعضی کتابها واقعا باید صوتی باشه تا باهاش حرص بخوری گریه کنی
F.Namazi
۱۴۰۱/۹/۳
کتاب برادر واقعا کتابی آرام و زیباست و حتما ارزش خواندن را دارد کلماتی که از اعماق وجود نویسنده طغیان کرده بود بسیار عالی بودند
تیمور مرادیان
۱۴۰۰/۸/۲
برای کسایی که نظرات رو میخونن عالیه ارزش خوندنو داره یاد میگیری قدر داشته هاتو بدونی خلاصه من که لذت کردم و باتمام وجودم حسش کردم
farnaz Afshari
۱۴۰۰/۷/۱۸
کتاب غمگینی بود و قسمت آخرش بنظرم خیلی اغراق آمیز. بعید میدونم کسی خانواده‌اش را دوست داشته باشد و راحت مرگش را امضا کند🤔
zohre ahmadi
۱۴۰۰/۲/۷
کتاب رئالیستی با پایان باز
تعدادی از کاراکتر‌ها رها شده بودن و پایان نداشتند مادر کمرنگ‌ترین نقش رو داشت
در کل خواندنش توصیه میشه
سهیل عنایت پور
۱۳۹۹/۳/۱۳
سرگرم کننده بودولی جالب نبودکه یک داستان خارجی توی داستان روایت میشد وبعضی توصیفات اول داستان خسته کننده بودوزیادی
سعید کاظمی
۱۳۹۹/۳/۸
کتاب بسیار خوبیه. من نویسنده‌ی این کتاب رو هم میشناسم. انسان بسیار مطلع و کار بلدی هستند. موفق و مؤید باشند
urban planning
۱۳۹۹/۳/۸
من اومدم نظرات ببینم که کتاب رو شروع کنم یا نه مثل اینکه هنو کسی نخونده 😂
M.Mohammadi
۱۴۰۲/۹/۱۲
داستان روان و ساده بیان شده و داستان زندگی و روزمرگی هر کسی است و گذشتی که اعضای خانواده بهم دارن پیشنهاد خواندن میدم
پرنیان رحمانی فرد
۱۴۰۲/۴/۱۱
کتاب زیبایی بود بعضی از قسمت‌های کتاب واقعا اشکمو در اورد پایان خوبی داشت و نیمه تمام نموند
1 2 >>