نقد، بررسی و نظرات خلاصه کتاب صوتی پیامی به گارسیا - آلبرت هابرد

خیلی خوب بود هم خوب صداگذاری شده بود هم داستان جالبی بود دقیقا پیشرفت کشورها در همین یک مورد هست ینی فقط یک رهبر دارن و بقیه گوش میکنن ولی ایرانیا درسته به ظاهر یک فرمانده دارن (تو مشاغل مختلف) اما ما خودمون رو همکاره میدونیم وقتی فرمانده یک تدبیری میچینه و میگه فلان کار رو بکنین ما از نظر خودمون بررسی می‌کنیم و هرجور خودمون دوست داریم بهش عمل می‌کنیم... همین میشه که کار پیش نمیره... تصور کنید یک کارگر شهرداری دستور داده بشه که برگهای فلان جا رو جمع کنید و (اون بیاد برای خودش استدلال کنه) برگهای پاییزی خیلی زیبا هستند و صدای آرام بخشی دارند و در کل به وظیفش عمل نکنه؛ اون‌یکی یجور دیگه، خب اگه مدیر یکی دیگس این وسط این چی میگه 😐☹️ هرکس باید جایگاه خودش رو بدونه اگه یک نفر رو فرمانده خودش میدونه کاملا گوش بفرمان باشه اگه هم واقعا میبینه خیلی خوب فرماندش مدیریت نمیکنه و حرف بی منطق میزنه نباید پیرویش کنه، بیادبره دنبال یک فرمانده و رهبر دیگه که با ایده هاش موافق باشه نه اینکه بشینه همونجا هم اون مدیر بدبخت رو پیر کنه هم خودش اذیت شه... آدما باید از جون دل یک مدیر رو انتخاب و با جون و دل به حرفاش گوش کنن تا یک کار در یکسو حرکت کنه و درنهایت پیشرفت حاصل بشه😊... اینو به اونایی گفتم که فک میکنن این کتاب سلطه جویی رو زیاد میکنه و... خب وقتی میبینی زور میگه پسش بزن (همراهیش نکن) بقیه هم ولش میکنن و اون در آینده کسی رو نخواهد داشت که بهش دستور بده.... و از مدیریت برکنار خواهد شد (از اول مدیر درست رو انتخاب کن 😉)

🍁 کتاب خیلی خوبی بود. قهرمان همان کسی است که کاری را که به او محول شده به سرانجام می‌رساند. پیام را به گارسیا می‌رساند!
نبرد کوبا بطن داستان است. گارسیا رهبر انقلابیون بود و جایی در کوهستان پناه گرفته بود. مردی به نام روآن مامور می‌شود تا پیامی را به گارسیا برساند، اون بعد از ۳ هفته مشقت، با پای پیاده و عبور از کشور دشمن، گارسیا را پیدا کرد و پیام را به گارسیا رساند! بی معطلی و‌ پرسش درباره‌ی جای او و چگونگی پیدا مردن آن و غیره!
ما نیاز به کسانی داریم که دست به کار شوند و پیام را به گارسیا رسانند! درواقع هیچ کس، کاری از پیش نمی‌برد، مگر آنکه خداوند فرشته‌ای برای انجام کارهای او برایش بفرستد!
بر اساس قانون احتمالات آدمی که پیام را به گارسیا می‌رساند بسیار کم است. آن آدم آدمی است که حتما کار محول شده به او را به درستی تا پایان انجام می‌دهند. و باقی آدم‌ها باید زور بالای سرشان باشد! کسی که نویسنده‌ی خوبی نباشه، نمی‌تونه نامه‌ای برای گارسیا بنویسه! پس طرح اولیه ‌نداره! یا کسی که وقتی کاری به او محول می‌شود، می‌رود و‌یعد از چند ساعت درگیر خوش گذراند می‌شود و اصلا فراموش می‌کند که باید پیامی را به گارسیا برساند (استعاره از انجام کار محول شده بر او)!!! پس این آدم کفایت این را ندارد که به او کاری محول شود!!
باید قانون جنگل حکم‌فرما باشد! یعنی قانون بقای اصلح! یعنی کسانی باید در کار بمانند که می‌توانند پیامی را به گارسیا برسانند و افراد بی کفایت برای همیشه حذف می‌شوند!
جمله‌ی خوب کتاب؛ فقر فی نفسه هیچ فظیلتی ندارد و همه‌ی کارفرمایان مطلع و‌ خودخواه نیستند، همانطور که همه‌ی فقرا شریف نیستند!
جهان سخت خواستار چنین انسانی است، مردی که بتواند پیام را به گارسیا برساند☘️

این جمله کتاب که می‌گفت «به هنگام درماندگی و تنگنا، سر سوزنی وفاداری می‌ارزد به خروار خروار رندی» خیلی دوست داشتم. فکر می‌کنم شنیدنش برای هر کسی ضروری باشه

کتاب خوب بود، ولی دید بسیار بدی هم داشت.
نتیجه گیری درست و ارزشمند اینکه:
وقتی که می‌خواهید برای کسی کار کنید و یا به قولی کارمندی برای کارفرمایی باشید، بهتر است که آن کار را دوست داشته باشید در غیر این صورت بهتر است که منافع خودتان و کارفرما را مد نظر قرار دهید و بدانید که اگر برای کسی کار می‌کنید بهتر است کار خود را با عشق انجام داده و به اتمام برسانید.
اگر کاری را دوست ندارید و نمی‌خواهید برای کسی کارمند باشید و اصلاً آن کار را نیز دوست ندارید، یا کارفرما را دوست ندارید، واقعاً دل و عقل و خدا پیشنهاد میکنند بهتر است که این را با خود در میان بگذارید و بروید و استعفا دهید هم خودتان راحت شوید و هم کار کارفرما را ساده تر کنید.
وقتی که میدانید شما دوست ندارید در یک محیطی کار کنید بهتر است آن محیط را ببوسید و کنار بگذارید بیخودی وقت خودتان و کار کارفرما را خراب نکنید و هدر ندهید، بروید به دنبال کاری که دوست دارید انجام دهید.
همان هدفی که از ته وجودتان به آن علاقه مند هستید.

من نظرات دوستان رو خوندم راستیتش دو دسته بودن دسته‌ای از لحن تند نویسنده و طرز تفکر اون نسبت به یک کارمند خوب که باید سراپا گوش باشه و هرچی کارفرما میگه انجام بده اعتراض داشتن. تا حدی هم درست میگن چون نویسنده الفاظ توهین آمیزی هم به کار برده ولی خب اگر این قسمت رو کنار بگزاریم واقعن یک کارمند رو مثل یک برده توصیف کرده که از این نظر واقعن نمیشه گفت که درسته ولی درمورد دسته دوم که موافقن این روزا کارمند خوب هم کم پیدا میشه خب نمیشه مخالفت کرد در کل یک کارمند خوب باید که نسبت به کارفرمای خودش وفادار باشه و در انجام وظایف خودش کوتاهی نکنه و کارو به نحو احسنت به اتمام برسونه چون جامعه واقعن نیازمند انسان‌هایی هست که خالصانه خدمت کنن و چه بسا اونهام روزی به مقامی می‌رسن که انسان‌های دیگه خدمتگذار اونها باشند
خب اگر به کارمند و کارفرما از یک زاویه دیگه نگاه کنیم آدم خودش رو کارفرمای خودش درنظر بگیره که هرروز یک سری کار به اون سپرده و اون اصلا در به انجام رسوندن کارها تلاشی نمی‌کنه و در طول اون روز به وقت تلف کردن مشغوله و در واقع پیامی که خودش میدونه چقدر مهمه و جزو زندگی خودش هستش رو به گارسیا نمی‌رسونه. پس همچین آدمی که نمی‌تونه کار خودش رو انجام بده در آینده نمی‌تونه مسئولیت انجام کارهای دیگران رو به عهده بگیره و در نهایت قسمت آخر کتاب هم که بحث وفور نعمت بود نکات واقعن ساده و مهمی بودن که آدم واقعن باید توی زندگیش اجرا کردن اونها رو تمرین کنه چون لازمه یک زندگی آروم و خوبه و در نهایت باید بگم کتاب خوب و کوتاهیه که ارزش گوش دادن رو داره و چه بسا نکات خوبی رو هم آدم می‌تونه از اون برداشت کنه و توی زندگیش مورد استفاده قرار بده

یک چکیده کوتاه، قابل تامل وتاثیرگذار، هرچند کتاب کاملا به روابط بین فردی واجتماعی در محیط کسب وکار واجتماع اشاره داره اما برای من بشخصه تلنگری بود به تمام بهانه تراشیها، اهمالکاری وتنبلیهایی که کاملا درون ذهن خود فرد اتفاق میفته، تمام شکافهایی که بین تصمیم، تا اجرا میفته وحصول نتیجه رو به تعویق میندازه یا کلا انقدر شروع کار رو سخت جلوه میده که از شروع کار، خودمون رو منصرف میکنیم، وهمین خلقیات فردی که مانع‌های ذهنی برای کارها واهداف شخصیمون ایجاد میکنه چه بسا از ما افرادی با بهره وری پایین اجتماع میسازه، در واقع منظورم این هست که اگر کسی به تعهدات شخصی خودش در قبال پیشرفت وارتقای فردی وخصوصیش تااینحد بی توجه وبی مسیولیت هست که با بهانه‌ها اونها رو به تعویق میندازه قطعا در برابر تمام مسیولیتهای مدنی واجتماعیش هم از همین سبک بهانه تراشی واهمالکاری برای انجام کمترین فعالیت پیروی میکنه، در انتها به کتاب دیگری با عنوان یک سفرهزارفرسنگی با اولین گام آغاز میشود اشاره میشه که خوشبختانه نسخه pdfو صوتی در کتابراه موجود هست

این کتاب مخصوصا داستان پیامی برای گارسیا به سلطه مدیران بر کارمندهاشون دامن میزنه و یجوری صحبت میکنه انگار که هر کارمندی باید همیشه جفت پا و دولا به جلو روبروی رییسش بایسته و منتظر باشه هرچی گفت بی چون و چرا بره و انجام بده و البته این کتاب میگه که این آدما کمن و نیستن و همیشه باید زور بالای سر کارمندا باشه تا یکاریو انجام بدن وکرنه انجام نمیدن!
چه خوب که انجام نمیدن چون همین حالاشم تو کل دنیا انقدر مردن معمولی سرخم کردن و بخاطر نیازشون به پول دست به هر کاری میزنن و هرکاری که رییس شرکتشون ازشون میخواد و انجام میدن که شبیه برده‌داری شده همه چیزمون، همه چیز این دنیا...
و نویسنده بامزه این کتاب برمیگرده میگه این درستشه و بایدم همینطور باشه، تو باید هروقت رییست هرچی ازت خواست بی چون و چرا و بدون سوال پرسیدن حتی، بری فورا انجامش بدی... آره خب اونجوری پادوی خوبی میشیم که رییس هم ازمون راضیه...
انتخاب با شما

همتون چشماتونو بستید میگین چه کتابیه؟
اولا که داره به کارگر یا کارمند محترمانه توهین میکنه
دوم اینکه تو هر مکان چه کارگاه چه سازمان هرکی وظیفه خودش رو داره، اگر غیر وظیفه‌اش بهش بگی باید سوال بپرسه یا قبول نکنه چون وظیفه‌اش کاری دیگه اس. همون طور اگر خودش خارج از وظیفه، کاری را انجام بده هر چند برای پیشبرد اهداف سازمان یا محل کار باشه؛ بازم ممکنه صاحب کار یا مدیر بهش بگه این وظیفه تو نبود چرا دخالت کردی؟
دوباره خودش توو مثال گفته یه حسابدار نمیتونه پیام رو به گارسیا برسونه، یعنی باید آدمش باشه و شما حسابدار رو برای کار مشخص انتخاب کردید حق ندارید بهش بگید بره نامه برسونه.
توو کلیات مشخصه که منظور چیه و میگه اما خب از هر انسانی باید در جایگاه و توانش کار بخوایم.
بنظرم یه طورایی میخواد بگه زیر دستانتون باید برده شما باشن تا اهدافشون رو پیش ببرن

کتابی بسیار مختصر و بسیار مفید و پرفایده، حرف حساب و با وجود اندک بودن بسیار تاثیر گذار، به نظرم بعضی کتابها را باید قاب طلا گرفت و این نوع کتابها لازمه در ادارات و کارخانه‌ها بخصوص بخش دولتی در دسترس همه‌ی کارمندان قرار بگیرد و طی جلساتی این نوع کتابها خوانده شود. اینقدر ابن کتاب موجز و پر مفهوم را دوست داشتم که صوتی آنرا هم دانلود کردم تا بتوانم در موقعیتهای مختلف وویس آن را هم گوش کنم. از کتابراه بابت رایگان نمودن این نوع کتابها که فرهنگ کار و اصالت و پشتکار را افزایش میدهد تشکر میکنم، چه بسا با رایگان نمودن این نوع کتابها و در دسترس عموم قراردادن، باعث انتخاب بیشتر این نوع کتابها و مطالعه بیستر و افزایش روز به روز آگاهی اجتماعی می‌گردید. دستمریزاد و خدا قوت به همه‌ی دست اندرکاران پر تلاش مجموعه

بسیار عالی انقدر کتاب کامل جامع، آموزنده و بی نقصی بود. " اگر بتوانم به مردم کمک کنم، به آنان فرصتی خواهم داد خود به داد خود برسند. "
چقدر این جمله عمیق و خردمندانه ست.
یعنی براشون لقمه رو نمی جوم، بلکه هیچ کاری نمیکنم تا خودشون لقمه رو بجوند و قورت بدن تا هم جویدن یاد بگیرند و هم بلعیدن. چرا که نتیجه‌ی بدون تلاش در واقع اصلا نتیجه نیست، فقط باد آورده ایه که باد هم خواهد برد. انقدر مفید و نکته‌های کلیدی زیادی داشت که کاش می‌شد توی تمام ایران پخشش کرد و همه می‌تونستن این کتاب یا مقاله رو بخونن کاش این دستورالعمل تمام اداره جات‌های ایران می‌شد متاسفانه ما تو ایران خیلی خیلی نیاز به این کتاب داریم ممنونم از نویسنده ممنون از گوینده خیلی عالی بود لذت بردم‌. ممنون از کتابراه.

کتاب پیامی به گارسیا، کتابی بسیار مختصر و بسیار مفید و پرفایده، حرف حساب و با وجود اندک بودن بسیار تاثیر گذار، به نظرم بعضی کتابها را باید قاب طلا گرفت و این نوع کتاب‌ها لازمه در ادارات و کارخانه‌ها بخصوص بخش دولتی در دسترس همه‌ی کارمندان قرار بگیرد و طی جلساتی این نوع کتابها خوانده شود. اینقدر این کتاب معجز و پر مفهوم را دوست داشتم که صوتی آنرا هم دانلود کردم تا بتوانم در موقعیتهای مختلف وویس آن را هم گوش کنم. از کتابراه بابت رایگان نمودن این نوع کتابها که فرهنگ کار و اصالت و پشتکار را افزایش میدهد تشکر میکنم، چه بسا با رایگان نمودن این نوع کتابها و در دسترس عموم قراردادن، باعث انتخاب بیشتر این نوع کتابها و مطالعه بیستر و افزایش روز به روز آگاهی اجتماعی می‌گردید. از کتابراه متشکرم

تیراژ بالای این کتاب تنها بعلت حمایت از نظام‌های سلطه و مراکز قدرت بوده و نه کیفیت کتاب! این کتاب در مجموع انسان را به ربات یا برده بودن تشویق میکند یعنی انسانی که بدون توجه به چیستی و چرایی یک موضوع تنها به مانند یک ربات یا رایانه که برای کار خاصی برنامه نویسی شده، به دستور و وظیفه‌ی محوله عمل کند!
احنتمالا تمام جلادان و آدم کش‌ها و کسانیکه به دستور هیتلر یا دیگر جنایتکاران تاریخ دست به نسل کشی یا کودک کشی و دیگر جنایات می‌زدند از چنین ایدئولوژیی پیروی میکرده و میکنند و بدون نیاز دانستن حتی ذره‌ای تعقل و تفکر تنها به دستور مافوق خود به نحو احسن عمل می‌کنند.
جایگاهی برای تفکر و تعقل انسانی که مجری یک عمل است در این ایدئولوژی وجود ندارد و این تسهیل کننده‌ی تمام پلیدی‌های این دنیاست.

مطالعه این کتاب مناسب کسانی است که به آثار انگیزشی در زمینه تجارت، مدیریت و موقیت در کسب و کار علاقه دارند.
جملات برگزیده کتاب پیامی به گارسیا:
- آنچه مردان جوان نیاز دارند دانشِ کتابی، یا آموختن درباره این و آن نیست، بلکه ایجادِ اراده‌ای است در آنان که به اعتمادِ دیگران خیانت نکنند تا بی‌معطلی دست به کار شوند تا انرژی‌شان را متمرکز کنند.
- افراد بی‌کفایت و نالایق برای همیشه حذف می‌شوند. اینجا قانونِ جنگل حکم‌فرماست، یعنی بقای اصلح. منفعت شخصی، هر کارفرمایی را وامی‌دارد اصلح را در کنار خود نگاه دارد، یعنی کسانی که می‌توانند پیامی را به گارسیا برسانند.
- اگر فرصتی برای تعالی و الهام‌بخشی داشته باشم، بهتر است از طریق سرمشق، استنتاج و اشاره باشد تا اجبار و امرونهی

بی نظیر بود. رووآن شخصیت اصلی کتاب منو یاد اسکافیلد نقش اول فیلم 1917 انداخت.

محتوای کتاب درباره موفقیت بود. بخش جالبش اونجاست که میگه بدون سوال اضافی کاری که بهتون محول میشه رو فقط انجام بدید!
پیشنهاد میکنم هر کسی در هر زمینه مطالعاتی این کتاب گوش کنه

بنظرم در نگاه کلی کتاب خوبی است، اما اگر وارد جزئیات شیم نگرش ارائه شده جامع و مانع نیست.
جملات کلیدی خوبی داشت. آدم وقتی کاملا گوش به فرمان مدیر است که مدیر اعتماد کامل کارمندش را کسب کنه... و بخشی از ضعف عدم اعتماد و گوش بفرمان نبودن به مدیر برمی‌گردد... اما نکته‌ای که برداشت من است اینه که کتاب درست می‌گوید خیلی ار کارمندان بی ذوق، بی اشتیاق، غیرمتمرکز و بی هدف هستند و واقعا کار کردن با اونا مطمئنم سخته... (هرچند خودم الان کارمند هستم) بنابراین در کل کتاب خوبی است و موجب تامل در آدم میشه

عالیه و چون خودم کارمند بودم میگم که واقعا یا تو یه سازمان بمون و کاملا اطاعت کن یا برو بیرون و بهتره قبل از وارد شدن تصمیم بگیری که نه کارفرما اذیت شه نه خودت. بهتره اگه به قول بعضی دوستان میخوای اصلاح ایجاد کنی اول از خودت و خانوادت و دوستات شروع کنی نه همکاران یا کارفرما. بعدشم حقوق میگیری که اطاعت کنی نه سرپیچی و انجام کاری که خودت فک میکنی درسته. اگه اینجوری فک میکنی که خودت بهتر میدونی چی درسته برو کارفرما شو و اون وقت می‌بینی چقد بده که کارگرت سرپیچی کنه یا اعتراض. آرامش داشته باشیم...

در هر سیستمی احساس مسئولیت و با جان و دل کار کردن انسانی و ستودنی هست و همیشه سعیم در زندگی همین بود و این مسئله کاملا درونی هست.
از جامعه آن‌ها خبر ندارم که تا چه حد شایسته سالاری حاکم هست ولی در جامعه ما مدیران بر اساس لیاقت و درایت انتخاب نمی‌شوند که بتوانند کارهای عاقلانه از شما بخواهند و شما بدون سوال و جواب برید دنبال اون کار بعضا چیزی که از شما میخوان اونقدر غیر منطقی هست که واقعا ناشی از عدم وجود بصیرت کافی هست. و بعضا اجرای آن به خود سیستم هم آسیب وارد می‌کند.

از یک نگاه، کتاب بار مثبتی داره در اهمیت پشتکار و تعهد کاری. اما بنظر من بار منفی در ستودن پیگیری اوامر بدون چون و چرا خیلی سنگین تر هستش، طرز فکری که برای ۱۰۰ سال پیشه و بدرد دنیای امروز نمیخوره. دلیل چاپ بالای کتاب هم در اون دوره بخاطر طرفداری از تجدید چاپ با فرماندهان نظامی، روسای کارخانه‌ها و کسانی که به اطاعت بدون سوال احتیاج داشتند بوده و بار اندک مثبت کتاب هم کتاب رو همچنان زنده نگاه داشته.

خیلی زیبا و مفید بود برای هرکس قبل از شروع کار کردن لازمه و حتی اگر کارمند هم باشید خیلی کمک میکنه همیشه اول در ذهنتان برای تمام کارهای زندگی قوانین بزارین که به اونا پایبند باشین و حتی اگر هیچکس نبود باز هم به اونا پایبند باشین به خودتان اول متعهد باشین تا لازم نباشه تو زندگی به کسی متعهد باشین و برای انجام کاری حتما بگین چون اون خواست و چون مجبورم بگین چون خودم میخوام و این مسئولیت منه، من اینم و هرکاری رو به بهترین نحو به اتمام میرسونم.
موفق باشید.

اصلا اصلا خوشم نیومد غر غر‌های یه رئیس به زیر دستشه با وجود این که یه مشکلو مطرح میکنه به بدترین شکل ممکن مطرح شده و قسمت اخر که میگه منم زیر دست بودم رو باور نمیکنم چون لحن مثل یه ارباب به برده اشه توی۱۲ دقیقه نمیدونم دقیقشو ولی کلمه احمق پرتکرارترین لغتشه!! واقعا برای خودمون متاسفم که به جای خوندن۱۲ دقیقه نهج البلاغه که رفتار با زیر دستان و بالادستان رو به بهترین شکل نشون میده از زبان کسی که خودش عامله به اون به چنین چیزهای بیشتر اهمیت میدیم حتی برای۱۲ دقیقه حتی به صورت رایگان ارزش شنیدن نداشت متاسفم ولی حقیقت همینه

خیلی جذاب بود. کتاب روایت‌گر سربازی متعهد است که در نبرد بین اسپانیا و آمریکا مامور رسوندن پیامی از سمت رئیس جمهور آمریکا به ژنرال گارسیا رهبر انقلابیون بوده. پیشنهاد میکنم گوش کنید

"جهان، سخت خواهان چنین انسانی است. مردی که بتواند پیام را به گارسیا برساند. " حقیقت مطلب اینه که اگر هر یک از ما انسانها سعی کنیم در هر پست و مقامی که هستیم جزو افرادی باشیم که میتونند پیام را به گارسیا برسونند، اونوقت خیلی از اختلافات و مشکلات مجال بوجود اومدن نخواهند یافت. اما تا زمانی که ذهنیتمون این هستشکه، باید کلفتی نون را بچسبی و نازکیِ کار را و این را زرنگی می‌دونیم، اوضاع ایده آلی را نمیتونیم انتظار داشته باشیم.

چقدر جمله آخر مقدمش زیباست:
" اگر بتوانم به مردم کمکی کنم، به آن‌ها فرصتی خواهم داد خود به داد خود برسند، از طریق سرمشق، تا اجبار و امر ونهی "

" اگر بتوانم به مردم کمک کنم، به آنان فرصتی خواهم داد خود به داد خود برسند. "
چقدر این جمله عمیق و خردمندانه ست.
یعنی براشون لقمه رو نمیجوم، بلکه هیچ کاری نمیکنم تا خودشون لقمه رو بجوند و قورت بدن تا هم جویدن یاد بگیرند و هم بلعیدن. چرا که نتیجه‌ی بدون تلاش در واقع اصلن نتیجه نیست، فقط باد آورده ایه که باد هم خواهد برد.
هم کتاب هم گویندگی و هم موسیقی عالی بود.
از همه‌ی دست اندرکاران این نسخه ممنونم.

این کتاب برای تحریک انگیزه بسیار مفید است ادم با مطالعه زندگی انسانهای بزرگ و بی نظیر در مییابد که موفقیت چیزی جز تلاش فراوان جهت رسیدن به مقصود نیست در این کتاب آلبرت هابرد شخصیت افسر آمریکایی را به منصه میگذارد که با یک تلاش سرنوشت جنگ را به نفع وطنش آمریکا تغییر داد و یک تنه بدون هیج گونه بهانه گیری پیام رییس جمهور را به گارسیا نماینده استقلال طلبان کوبایی رساند و سرنوشت جنگ را عوض نمود

این کتاب هم میتونه خوب باشه هم بد. از این لحاظ خوبه که به ما میگه هر کاری رو به عهده میگیریم باید تا اتمام کار اون رو دنبال کنیم و مشکلات و سختیها رو پشت سر بذاریم. و از این لحاظ بد، چون انجام کار کورکورانه رو از ما میخواد. مثلا من میتونم یه کارمند خوب تو بخش خودم واسه کارفرما باشم ولی نمیتونم و نمیخوام هر چیزی که به من گفته یا امر میشه رو کورکورانه انجام بدم

این کتاب رو تا حدی درست و بیشتر غلط میدونم نقد‌های زیادی درکنار تعریف هاست اولین نقد من قسمتی بود که گفت اگر به کارمند بگی راجب شخصی تحقیق کنید باید بدون سوال پرسیدن مستقیم به سمت انجام کار بره درحالی که این کاملاً اشتباه و کورکورانه است اینکه کارمند بپرسه چرا و چطور و کجا کاملا منطقی هستش دلیلش هم اینه که این کارمند برای کار دیگه‌ای استخدام شده و این اطاعت بی قید و شرط اصلا درست نیست

این کتاب هم جنبه مثبت داره هم منفی جنبه مثبتش اینه که انسان تا حدی که میتونه و شرایطش پیش بیاد کسب مهارت کنه مثلا نمونه ای که تو کتاب بود نامه نگاری! یاد گرفتنش خالی از لطف نیست اما جنبه منفی ای که این کتاب داره اینه که میگه کورکورانه وقتی بالا سریت بهت چیزی میگه باید بگی چشم و انجامش بدی که این اصلا درست نیست این یه توهین برای کسانی هست که برای دیگران کار میکنن

ضمن عرض سلام و احترام خدمت تمام عوامل کتابراه. خیلی ممنونم برای معرفی این کتاب ارزشمند، خوانش عالی بود، نکته‌های خوبی داشت توصیه میکنم حتمن کتاب کاملش رو تهیه کنید برای هر کسی چه کارفرما باشه و چه کارمند واز نظر من برای اعضای خانواده هم خوبه به حرف کتاب گوش بدن وصادقانه هر کاری رو بهشون واگذار کردند از ته دل انجام بدن وکلا نصبت به همدیگه متعهد و وفادار باشیم 🌹🙏

بسیار بسیار عالی انقدر کتاب کامل جامع و بی نقصی بود انقدر مفید و نکته‌های کلیدی زیادی داشت که کاش می‌شد توی تمام ایران پخشش کرد و همه می‌تونستن این کتاب یا مقاله رو بخونن کاش این دستورالعمل تمام اداره جات‌های ایران می‌شد متاسفانه ما تو ایران خیلی خیلی خیلی نیاز به این کتاب داریم ممنونم از نویسنده ممنون از گوینده خیلی عالی بود لذت بردم

عالی‌ترین پیامی به کل انسانها که تو هر کاری باشن یا هر کاری که به آن‌ها محول میشه بدون چون و چرا انجام بشه دفتر خیلی سریع پیشرفت میکنه اصلا دنیا به کنار همین ایران خودمون هرکی کارشو مثل اون نامه رسون انجام بدن ایرانمون جای خیلی خوبو قشنگ و پیشرفته‌ای میشه تو این کتاب خیلی درس خوبی به آدم میده و من اینو به رفیقامم پیشنهاد دادم که بخونن

بخاطر صدا و لحن خوب گوینده امتیاز کامل دادم، کتاب نکات مفید هم داشت اما نکات منفی زیادی هم داره.
برای مثال توجهی به حق العمل و یا حقوق دوطرفه بین کارگر و کارفرما نداره
برای کارفرما دست بالا رو میگیره و کارگر رو بی ارزش و قدرنشناس جلوه میده
وقتی سخن از روسیه به میان میاد مشخص میشه که مقاله یک ماهنامه چرا اینقدر جذاب میشه

در کتاب یک حقیقت کارامد وزیبا رو بیان کرده؛ هر کجا هستی صادقانه و بهترین ان چه میتوانی باش. اگر در جایگاهی کارامد نیستی نباش.
این مساله بحران جامعه ماست به هر اداره‌ای مراجعه می‌کنی با بحران عدم پاسخ گویی درست مواجه هستیم به بازار ب کم فروشی... این که انسان از درون احساس غنا داشته باشه و برای خودش کار کنه قطعا به موفقیت خواهد رسید

برای انجام درست وظایف و از زیر بار مسئولیت در نرفتن کارمندان و کارگران نکات خوبی رو یادآوری کرده‌اند ولی از کلمه احمق برای زیر دستان زیاد استفاده شده که توهین آمیز هست. ولی در کل خوب بود و با این جمله‌اش که میگه اگر نگاهت رو یه لحظه از زیر دستان بگیری کار رو درست انجام نمیدن به غیر از بعضی افراد در اکثریت مواقع حقیقت داره

سلام. بنظرم اگر بتونیم افراد مسئولیت پذیری مثل روآن رو در مجموعه خودمون پیدا کنیم و ازشون بیشترین بهره برداری رو انجام بدیم باعث نجات و پیشرفت مجموعه شدیم.
پیدا کردن روآن‌ها در هر مجموعه و یا تبدیل آدم‌ها به روآن‌ها، هنر یک مدیره و مدیری که این توانایی رو داشته باشه که از آدم‌های معمولی روآن بسازه مدیر موفقی هست.

با سلام کتاب جالبیه مطمئنا همه ما هزاران پیام کوچک و بزرگ تو زندگیمان داریم اما مهم اینه که مثل سرباز جسور و شجاع داخل کتاب پیامها رو بی عیب و نقص، صحیح و سالم بدست فرمانده گارسیا برسانیم. در نهایت مسئول کامل زندگی و انسانیت خود باشیم و به قول نویسنده کتاب میخواهم متجلی باشم متجلی زندگی به تمام معنا.

نویسنده دیدگاهی تند نسبت به فقر داشت که همین باعث خوب بودنش هست زیرا اکسر نویسندگان جرعت نمی‌کند در باره نیمه بیشتری از افراد نا موفق جامعه که شاید خواننده او باشندهمچنان تند قضاوت کند ولی این قضاوت نیاز است زیرا تا تحلیل انتقادی نشود نقات قوت به دست نمی‌آیند. کتاب خیلی خوبی بود پیش نهاد می‌کنم

وظیفه شناسی، تعهد و وفاداری اصلی‌ترین موضوعاتی بود که در این کتاب بهش پرداخته شده. گوش کردن به این کتاب به همه پیشنهاد میدم

سلام ودرود
با این چکیده بسیار موافقم. حاوی پیام و مطلب خیلی خوب و درستی هست.
ما همیشه میگیم چرا فلانی اخراج شده، یا چرا فلانی ارتقا نمیگیره و همینجور قابته و...
اما باین که یک کارفرما چقدر برای پیشبرد اهداف و رسیدن به خواستش تلاش و هزینه کرده و زمان گذاشته دقت نمیکنیم.
ممنون از شما.

گارسیا در حقیقت هدف ماست. هدفی که ما باید مثل رووآن ماجرا، بدون اما و اگر بریم به دنبالش تا بهش برسیم. نویسنده سعی کرده با گفتن مثالهای کوتاه، ویژگی‌های کسی رو بگه که قراره پیام رو به گارسیا برسونه (انسان‌هایی که میخوان هرطور شده به هدفشون برسن)!
خوندنش رو برای همه پیشنهاد میکنم.

کتاب از دیدگاه کارفرماها نوشته شده حاوی نکات خوب و بدی هست.
نکات خوب:
مسوولیت پذیری و وظیفه شناسی، صادق بودن، کاربلد بودن، شکوه و ناله نکردن از شرایط و حرکت بسوی تعالى
نکات منفی:
در جایی از کتاب میگه کارمندی که بخاطر حقوق دست به اعتصاب میزنه بدرد نمیخوره، این ایده ۱% ثروتمندان جامعه هست.

رساندن پیام به گارسیا لازمه این است که او نیز رساننده پیام باشد.
یک کارمند حرف گوش کن، یک رئیس حرف گوش کن می‌خواهد. سخت گرفتن بر دیگران و راحت گرفتن بر خود نتیجه خوبی نمی‌دهد. باید با جان و دل کار کرد... قبول دارم.
با جان و دل برای هدفی که خودت می‌دانی صحیح است و نه هدف رئیس و سازمان.

به راحتی میشه با هر شخصیت و دیدگاهی با این اثر همزاد پنداری داشت و خود را درون این اثر در تخیلات خود به زیبایی نظاره کرد.
ممنون و سپاسگزارم از شما و تمام گردآورنده و کسانی که با عشق وقت و زمان خود را صرف ارائه اینچنین آثاری زیبا به دوست داران کتاب و کتاب خوانی میکنند و کرده‌اند.

نحوه بیان و صدای گوینده عالیه، اما راجع به محتوای کتاب که بسیار هم کوتاهه نویسنده از افراد جامعه انتظار پیروی بی قید و شرط از کارفرمارو داره که با این قسمتش موافق نیستم، اما مسئولیت پذیری و به پایان رسوندن کار از توصیه‌های خوب و مفیدیه که یکی از پیام‌های نویسندست.

خیلی فوق العاده بود من واقعا لذت بردم و چندین بار هم گوش کردم
خیلی آموزنده و جذابه به همه آدما در هر قشری و سنی که هستن پیشنهاد میکنم این کتاب رو گوش کنن
از شنیدنش سیر نمیشم ممنون از کتابراه که این کتاب در دسترس ما قرار داد واقعا عالیه

جالب بود. اگر هر کس سعی کند کارش را با وجدان و صداقت انجام دهد، چون و چراهای بیجا را رها کند مسلما نه تنها در کسب و کار خود بلکه در شهر و کشور و چه بسا در کل دنیا ابادانی و آرامش را ماندگار می‌کند. پس بخود قول دهیم که پیاممان را بی چون و چرا به گارسیا برسانیم.

متعجب شدم از جهانی شدن این نوشته به دلایلی خودم. من تقریبا مطمئنم که کسی که در هر سیستمی مانند پیام رسان گارسیا عمل کند خود ما همه به خود اجازه خواهیم داد او را احمق خطاب کنیم و از چنین شخصیتی سواری بگیریم. چرا نگیریم؟ کسی که بی چون و چرا و دلیلی هر چه میگویی میکند؟؟؟ برای پول؟؟؟

این کتاب منو یاد شازده کوچولو انداخت. یک شاهکار بود.

این کتاب بسیار خوب است.. کشورها همیشه در پی کسانی بودند که بتوانند پیام را به گارسیا برسانند..
خیلی از مردم خودشان را لایق چیز‌های زیادی مانند شغل آبرومند و اینجور چیز‌ها میدانند.. اما بعد از سنجیدن خود می‌توانند بفهمند که لایق این چیز‌ها نیستند..