نمایش رادیویی

معرفی کامل کتاب و دانلود رایگان یا خرید کتاب‌های صوتی یا PDF مرتبط با موضوع نمایش رادیویی

کتاب صوتی سپاه گمشده کمبوجیه

معرفی و دانلود کتاب صوتی سپاه گمشده کمبوجیه کتاب صوتی سپاه گمشده کمبوجیه نوشته‌ی محمدامین پورحسینقلی، درباره‌ی مردی است که از طرف دانشگاه برای پژوهشی علمی راهی قاهره می‌شود. او در این شهر تاریخی با دکتر شریفِ مصری وارد گفت‌وگویی درباره‌ی خاورمیانه می‌شود و صحبت‌ها به ماجرای ناپدید شدن سپاه 50 هزار نفره‌ی کمبوجیه می‌رسد. در بخشی از کتاب صوتی سپاه گمشده کمبوجیه می‌شنویم: من گفتم: «البته رومی‌ها همیشه با عقد و عروسی کارشون رو پیش نمی‌بردن تو... ادامه

کتاب صوتی حسن کچل

معرفی و دانلود کتاب صوتی حسن کچل کتاب صوتی حسن کچل، نوشته محمدعلی جمالزاده، داستان پسر تنبلی است بنام حسن کچل که بلاخره یک روزی توسط مادر‌بزرگش قرار است تغییر کند. در کتاب صوتی حسن کچل می‌شنویم: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچکس نبود. پیرزنی بود که یک پسر کچل داشت به اسم حسن. این حسن کچل ما که از تنبلی شهره عام و خاص بود از صبح تا شب کنار تنور دراز می‌کشید و می‌خورد و می‌خوابید. ننه‌اش دیگه از دستش خسته شده بود... ادامه

کتاب صوتی غروب

معرفی و دانلود کتاب صوتی غروب کتاب صوتی غروب نوشته هکتور هیو مونرو داستان مردی است به نام نورمن گرتسبی که هر روز برای تماشای غروب به پارک نزدیک خانه‌اش می‌رود. غروب از نگاه او، زمان شکست خورده‌ها بود. مردها و زن‌هایی که در پیکار زندگی، شرکت کرده بودند و بازنده بودند. غروب زمان بیرون آمدن آدم‌هایی بود که امیدهای مرده‌شان را از نگاه‌های کنجکاو، پنهان می‌کردند، زمان خوبی که چشم کسی به لباس‌های کهنه و شانه‌های خمیده و نگاه‌های... ادامه

کتاب صوتی مرگ

معرفی و دانلود کتاب صوتی مرگ کتاب صوتی مرگ اثر یونیس چوآ درباره‌ی دختری به نام سارا است که می‌توانست با ارواح سخن گوید. دختری که زمان مرگ انسان‌ها را می‌دانست. در این داستان سارا جسد دختری را که خودکشی کرده، در خیابان می‌بیند و با روح او صحبت می‌کند. او می‌فهمد که دختر از این کار خود بسیار پشیمان است و می‌خواهد به زندگی برگردد اما... در قسمتی از کتاب صوتی مرگ‌ می‌شنویم: وقت آن رسیده که بروی. او آمده که تو را ببرد. او کیست؟... ادامه

کتاب صوتی کوچکترین چیزها را می‌دیدم

معرفی و دانلود کتاب صوتی کوچکترین چیزها را می‌دیدم کتاب صوتی کوچکترین چیزها را می‌دیدم اثر ریموند کارور داستان زنی به نام نانسی است که صدای در و نرده‌های حیاط، خواب را از چشمان او می‌گیرد و او در پاسی از شب به دنبال علل صدا می‌گردد. در قسمتی از کتاب صوتی کوچکترین چیزها را می‌دیدم می‌شنویم: از طرف نرده‌های بین حیاط ما و حیاط «سام لاتون» صدایی آمد. فوراً برگشتم و نگاه کردم. سام روی دست‌هایش به نرده‌ی خودش تکیه داده بود. آخر آن‌جا دو ردیف نرده بود.... ادامه