معرفی و دانلود کتاب خودتان را اخراج کنید

معرفی کتاب خودتان را اخراج کنید

کتاب خودتان را اخراج کنید اثر رابرت کیوساکی شما را با راهکارهایی عملی برای دستیابی به استقلال و پیشرفت مالی در زندگی آشنا خواهد کرد.

در سال‌های اخیر تغییر شگرفی در وضعیت اقتصادی بشر رخ داده و بدون تردید شما در این شرایط بر سر یک دو راهی قرار گرفته‌اید که آیا به زندگی نباتی در قالب زندگی حقوق بگیری ادامه دهید و یا با اختیار کامل خود را اخراج کنید و به دنیای کارآفرینی وارد شوید. باید فقط باور داشته باشید و بدانید که موفقیت یک کسب و کار، قبل از شروع آن کسب و کار آغاز می‌شود.

به عقیده رابرت کیوساکی (Robert Kiyosaki) به‌ عنوان کارآفرین، به ‌منظور پیاده‌سازی ایده و طرح برای کسب‌ و کاری کاملاً مفید، چالش‌های زیاد اما قابل پیش‌بینی وجود دارد. هدف او تعلیم کارآفرینان آینده است چرا که این افراد ظرفیت و توانایی تغییر و تحول در دنیا را دارند.

این تعلیمات نکاتی فوق‌العاده هستند که کیوساکی در خودتان را اخراج کنید (Fire Yourself) به شما پیشنهاد می‌کند. او این کتاب را به 8 بخش پیوسته و مرتبط با مثلث B-I تقسیم کرده است، همان‌طور که پدر پولدار بهترین دوستش هم تعلیماتش در شراکت را بر مبنای این مثلث قرار داده بود. هر بخش از این مثلث بیانگر عاملی مهم و حیاتی در کارآفرینی به شمار می‌رود.

کیوساکی این بخش‌ها را در مدرسه آموزش ندیده بلکه پدر پولدار دوستش از سنین پایین، آن‌ها را به او یاد داده است. او به خوبی می‌داند اگر یک عنصر در کسب‌ و کار کم باشد و یا اگر همه‌ی بخش‌ها یکپارچه عمل کنند چه اتفاقی می‌افتد. نویسنده در اثر حاضر ابتدا فلسفه‌ی پدر پولدار درباره‌ی 8 بخش همبستگی و تجربیات خود را را بازگو می‌کند، سپس در ادامه درس‌های تجربی و اندیشه‌هایش که از این تجربیات شکل گرفته‌اند را شرح می‌دهد.

مهم‌ترین مسئله‌ای که در حین خواندن خودتان را اخراج کنید باید به خاطر بسپارید این است که قطعاً وجود تمامی این عناصر برای موفقیت در کسب‌ و کار واجب و ضروری است.

جملات برگزیده کتاب خودتان را اخراج کنید:

- مدیران فطرتاً مدیر نبوده‌اند.
- طمع قبیله را از بین می‌برد.
- تیم باعث تولید محصول می‌شود.
- بدون مدیریت، برنامه هدفمندی وجود ندارد.
- تلاش کنید تا جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنید.

در بخشی از کتاب خودتان را اخراج کنید! می‌خوانیم:

آیا تا به حال برای شرکتی کار کرده‌اید که رئیسش نالایق باشد و از مسائل در جریان شرکت هم بی‌خبر باشد؟ بسیاری از به اصطلاح مدیرانی که با آن‌ها ملاقات می‌کنم می‌خواهند پیشرفت کنند و کسب و کاری بزرگ هم داشته باشند اما هیچ‌ کدام مایل نیستند برای به تحقق رساندن رؤیاهایشان خطر کنند.

مهم‌ترین وظیفه‌ام به عنوان مدیر این است که مهارت گوش دادن به صحبت‌های تیم کاری‌ام را بهبود ببخشم. بین سرسری شنیدن تا با جان و دل گوش دادن تفاوت زیادی هست. اگر به صحبت‌های طرف مقابل خود با دقت گوش کنید در واقع به آن‌ها نشان می‌دهید برای دیدگاه و نظرشان ارزش قائل هستید.

در جلسات هفتگی با کارکنان فقط دوست دارم شنونده باشم. البته در این مدت حرف‌های دیوانه کننده و ایده‌های جالبی را هم می‌شنوم. از هیچ فیلتر و محدودیت کلامی هم استفاده نمی‌کنیم. در این جلسات مشکلات احتمالی کسب و کارم را شناسایی می‌کنم. می‌توانم در کارم خلاقیت به کار ببرم. صرف نظر از سمت و مسئولیت‌هایم، این فرصت را به من می‌دهد تا با ارتباط برقرار کردن با افراد در تیم اطمینان حاصل کنم که روال کار شرکت به درستی پیش می‌رود.

رابرت با شور و هیجان به من توصیه می‌کند: «بیش‌تر گوش کن، بیش‌تر زیر نظر بگیر و کم‌تر حرف بزن. اگر کارکنان فقط حرف بزنند و کسی هم گوش نکند، در این صورت شرکت مشکل بزرگی دارد.» کاملاً با حرفش موافق بودم.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
فصل 1: رهایی از رئیس خودتان
فصل 2: مثلث B-I
فصل 3: کسب و کار یک تیم ورزشی است
فصل 4: هر تیمی نیاز به مدیریت دارد
فصل 5: مدیریت گردش مالی
فصل 6: باید ارتباط برقرار کنید
فصل 7: مدیریت سیستم‌ها
فصل 8: مدیریت (امور) قانونی
فصل 9: مدیریت تولید
فصل 10: نتیجه‌گیری