معرفی و دانلود کتاب دستیار آدمکش - آدمکش حرفه‌ای جلد سوم

معرفی کتاب دستیار آدمکش - آدمکش حرفه‌ای جلد سوم

کتاب دستیار آدمکش - آدمکش حرفه‌ای جلد سوم رمانی تخیلی برای نوجوانان به قلم یو وو است که داستان قاتلی تحت تعقیب را روایت می‌کند و ادامه داستان لیولا و کایسر را به تصویر می‌کشد.

جلد دوم کتاب آدمکش حرفه‌ای در این بخش به پایان رسید:

«وقتی لیولا بیدار شد، متوجه شد که در هوا آویزان شده است. با لایه ضخیمی از زنجیرهای فولادی او را قفل کرده بودند. علاوه بر زنجیرها، در یک قفس فولادی هم انداخته بودند. با وجود اینکه لیولا خیلی ضعیف شده بود. اما هنوز هم می‌توانست انرژی غیرعادی را که در اطراف قفس در جریان بود، احساس کند.

لمس کردن آن قطعاً غیرممکن بود. بدون اینکه نیازی به بررسی کردن شرایط باشد، لیولا می‌دانست که در وضعیت بسیار بدی قرار دارد. درد شدیدی در بدنش احساس می‌کرد.»

آدمکش حرفه‌ای (Kill no more) اثر یو وو (Yu Wo) نویسنده‌ی چینی و جلد سوم از مجموعه‌ی 13 جلدی و دنباله‌دار آدمکشی که دیگر نمی‌خواست بکشد، است.

در بخشی از کتاب دستیار آدمکش - آدمکش حرفه‌ای جلد سوم می‌خوانیم:

با دیدن طلسم، قلب کایسر به درد آمد. تا جایی که کایسر از جادو سر در می‌آورد، قفل نشانه مهروموم بود. تعداد کمی از جادوگرها با مهروموم کردن آشنایی داشتند. میزروی و باربالیس احتمالاً چنین کاری را انجام نمی‌دهند (چون هنوز به اندازه کافی با آن‌ها سرگرم نشدند) و لیولا هم کاری انجام نمی‌داد که آن‌ها را وادار کند این طلسم را رویش بگذارند. اجرا کننده طلسم باید دستش را روی شخصی که می‌خواهد مهرومومش کند بذارد و جادوی او باید از تمام بدن عبور کند. اگر به هر دلیلی در فرآیند اجرا اشکالی پیش بیاد، مهروموم ناقص می‌ماند.

کایسر فکری کرد و با تردید پرسید: «لانسلوت اینکار را انجام داد؟»

لیولا با حرکت سر تأیید کرد. لانسلوت خودش را در اتاق انداخت و به او هشدار داد که مهروموم کاملاً اجرا شده و هر تلاشی برای از بین بردن آن، می‌تواند به قیمت جانش تمام شود. سپس صورتش را برگرداند و رفت.

چهره کایسر درهم رفت و مینان با کنجکاوی به‌طرف لیولا رفت و دست او را بررسی کرد. مینان هم شوکه شد. دیلایت هم کنجکاو شده او هم به‌طرف لیولا رفت تا خالکوبی‌اش را ببیند اما هیچ چیز غیرعادی ندید.

جادویی مثل مهروموم برای یک شوالیه مقدس خیلی سخت است و حتی بین شوالیه‌های مقدس هم افراد کمی سعی می‌کنند یادش بگیرند.

دیلایت که تمام وقتش را صرف مطالعه تکنیک‌های جنگ کرده بود، در زمینه جادو حرفی برای گفتن نداشت و فقط کمی جادوی درمانگری را تمرین کرده بود، پس مهروموم چیزی بود که هیچ آشنایی با آن نداشت و طبیعتاً تشخیصش نمی‌داد.

فهرست مطالب کتاب

ملاقات بین استاد و کارآموز
شش گناه ممنوعه
روشی برای قرار ملاقات با هویت دوگانه
آکادمی ویولت
شوالیه مقدس
جادوی مهر و موم کردن
لایق مقام درمانگر خارق‌العاده بودند
رز سیاه ممنوعه