معرفی و دانلود کتاب عشق غیر منتظره

معرفی کتاب عشق غیر منتظره

کتاب عشق غیر منتظره اثر نویسندۀ پرآوازه‌ی آمریکایی، جودی هدلاند است که تاکنون ده‌ها رمان پرفروش را در دهه‌های اخیر روانه بازار کرده. این رمان روایتگر تصویری زیبا از یک رابطه عاشقانه است، مفهومی که در دنیای کنونی شکل صحیح خود را به دلیل فراتر رفتن از حد و مرزهای اخلاقی و مذهبی از دست داده است.

جودی هدلاند (Jody Hedlund) در کتاب عشق غیر منتظره (Love unexpected) که جایزه انتخاب اثر از نگاه خواننده الهام‌بخش را در سال 2015 از آن خود کرده است، داستان را با چنان مهارتی در چارچوبی اخلاقی روایت کرده که اثر را از هر نوع حذف و سانسوری بی‌نیاز می‌کند. عشق غیرمنتظره داستان عشقی را روایت می‌کند که از میان غم و شادی، امیدها و تردیدها، ترس‌ها و شهامت‌ها و اشک‌ها و لبخندها جوانه می‌زند، می‌بالد و تبدیل به درختی تنومند می‌شود. در این اثر نویسنده تلاش کرده است مخاطب را به بازگشت به معنای والای عشق در روابط انسانی و حفظ بنیان خانواده دعوت کند.

اثر حاضر که بی‌شباهت به رمان‌های قرن 19 نیست، نثری روان دارد که با ترکیبی از شیوه روایت سوم شخص و گفتگوی میان شخصیت‌ها به زیبایی داستان را پیش می‌برد. بازسازی مناظر و موقعیت‌ها، شیوه زندگی و جزییات اجتماعی منطبق با حقایق تاریخی که با ظرافت هرچه تمام‌تر با بخش‌های داستانی تلفیق شده است. از دیگر ویژگی‌های شیوه داستان‌نویسی جودی هدلاند است که به آسانی خواننده را در برهه‌ای از زمان غرق می‌کند؛ شگردی که قطعا باورپذیری و جذابیت داستان را دو چندان می‌کند.

عشق غیرمنتظره داستان زندگی اِما چمبرز دختر جوانی است که پس از سال‌ها زندگی خانه به دوشی و بعد از مرگ والدینش همراه با تنها برادرش سوار بر کشتی عازم دیترویت می‌شود تا در آن‌جا ساکن شوند. در نزدیکی جزیره پرسک، کشتی آن‌ها مورد هجوم دزدان دریایی قرار می‌گیرد و غرق می‌شود. خوشبختانه او و برادرش توسط مردی که بعدا معلوم می‌شود نگهبان فانوس دریایی است از مرگ نجات پیدا می‌کنند. او که تنها آرزویش داشتن خانه‌ای برای خودش است پیشنهاد غیرمنتظره پدر روحانی را برای ازدواج با پاتریک گرتی می‌پذیرد و این چنین وارد دنیایی می‌شود که پیش از آن کوچک‌ترین تجربه‌ای نسبت به آن نداشته است. رازهای زندگی پاتریک لحظاتی دلهره‌آور را برای اِما رقم می‌زند که او را میان ماندن و رفتن و درستی تصمیمش درباره ازدواج با او دچار تردید می‌کند.

داستان زندگی اِما چمبرز، رمانس عاشقانه‌ی وارونه‌ای است که در آن عشق، انگیزه و عامل ازدواج نیست؛ بلکه ثمره و محصول آن است. بالاتر از آن ایمان به نیروی لایزال الهی است که سرانجام مسیر زندگی‌اش را روشن و پیمان ازدواج را به عشقی جاودانه در قلب او بدل می‌کند. در این اثر نویسنده تلاش کرده است مخاطب را به بازگشت به معنای والای عشق در روابط انسانی و حفظ بنیان خانواده دعوت کند.

جودی هدلاند برنده جایزه کتاب مذهبی سال 2016 برای اثر لوتر و کاتارینا و ده‌ها جایزه ارزشمند ادبی دیگر است، او تا کنون ده‌ها رمان پرفروش را در دهه‌های اخیر روانه بازار کرده که از میان آن‌ها می‌توان به رمان‌های تاریخی الهام‌بخش برای جوانان و بزرگسالان اشاره کرد. وی تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در حوزه مطالعات اجتماعی به پایان برد، اما علاقه وافرش به نویسندگی و پشتکار تحسین برانگیزش طی سالیان متمادی چنان مهارت‌های داستان‌نویسی او را پرورش داد که سرانجام توانست برای اولین بار توجه مخاطبان هموطنش را در مسابقه «سفر تکوین» (مسابقه داستان‌نویسی برای نویسندگانی که اثری از آن‌ها به چاپ نرسیده) به خود جلب کند.

هدلاند آثاری در حوزه ادبیات داستانی با مضامین اجتماعی، مشخصاً رمان‌های تاریخی با محوریت قهرمانان زن به چاپ رسانده است. اولین اثر او «عروس واعظ» (2010) در لیست کتاب‌های پرفروش قرار گرفت و جایزه‌های متعددی نظیر جایزه اکسلنس را در سال 2011 به خود اختصاص داد. کتاب دیگر او «داماد نجیب زاده» (2013) نیز برنده جایزه کارول برای رمانس‌های تاریخی شد. از دیگر آثار او می‌توان به مجموعه‌های «قطار یتیمان»، «قلب‌های با ایمان» و «پرتو‌های امید اشاره کرد.

شخصیت‌های شجاع و جسور و ماجراجویی‌های پرمخاطره ویژگی بارز آثار نویسنده زنی است که ترجیح می‌دهد صرفاً خالق چنین فضاها و شخصیت‌هایی در داستان‌هایش باشد تا زندگی واقعی‌اش. با این حال او معتقد است که هیچ زندگی آرام، ساده و بی‌خطری وجود ندارد.

در بخشی از کتاب عشق غیر منتظره می‌خوانیم:

پاتریک رنده درشت تراش نجاری را روی شکاف بالای پنجره گذاشت. آن شکاف باید برای جلوگیری از نفوذ آب در طوفان بعدی گرفته می‌شد. بعد از زمستانی طولانی، برج کاملاً در وضعیت بدی قرار گرفته بود. در دو سوم پایینی سنگ‌ها سست شده بودند و آجرهای قسمت بالایی تخریب شده بودند. ساختمان ناامن بود و او نمی‌دانست چطور می‌شود زمستان دیگری را در میشیگان به سلامت گذراند؟ انجمن هنوز خدمه تعمیرات فانوس دریایی را با وجود نامه او به مدیر سختگیرشان، آقای ییتس، نفرستاده بودند. او هنگامی که دریاچه آرام بود و می‌توانست با دنیای بیرون در ارتباط باشد آن نامه را فرستاده بود؛ و از آنجایی که هیچ پاسخی دریافت نکرده بود، مجبور شد خودش تعمیرات را آغاز کند.

از آن بالا، پاتریک صدای چکش زدن ممتدی را شنید. وقتی به داخل حیاط نگاه کرد، اِما را دید که در کنار مرغدانی زانو زده و چند میخ را بین لبانش نگه داشته و با دقت روی سقف می‌کوبد. او مدتی طولانی همچنان اِما را نگاه می‌کرد.

اِما بعد از گذاشتن جوشیا در تختخوابش بیرون آمده بود تا به کارهایش رسیدگی کند؛ و پاتریک متوجه شده بود که او تمام عصر را کار کرده است. لباس‌ها را شسته بود، خانه را تمیز کرده و به باغچه نیز رسیدگی کرده بود و دست‌آخر تاریکی هوا باعث شده بود که دست از کار بکشد. پاتریک از اینکه اِما انتخاب دیگری نداشت دچار عذاب وجدان بود. در طول روز جوشیا تقریباً تمام وقت او را می‌گرفت و نمی‌گذاشت او به کارهایش برسد.