معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی آینه

عکس جلد کتاب صوتی آینه
قیمت:
رایگان - 0€
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی آینه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی آینه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی آینه

کتاب صوتی آینه اثر محمود دولت آبادی، درباره‌ی مردی است که به دلیل گم کردن شناسنامه‌اش هویت خود را از دست داده و در تلاش برای بازگرداندن هویت خود است. 

شناسنامه هویت انسان است هر فردی با وجود آن شناخته می‌شود و اجازه ورود به هر کاری را پیدا می‌کند اما اگر این سند به هر دلیلی از بین برود قسمتی از تاریخ زندگی فرد اعم از اسم، فامیل، محل تولد، تاریخ تولد و... نیز از بین خواهد رفت اما وجود این سند دال بر زنده بودن و حیات فرد در اجتماع است چرا که با مردن شناسنامه نیز باطل می‌شود و این نشانگر عدم حیات فرد است.

محمود دولت آبادی از مهره‌های کلیدی رمان‌نویسی در ادبیات فارسی به شمار می‌رود. فضای اکثر کتاب‌های دولت‌آبادی در روستاهای خراسان رخ می‌دهد و رنج و مشقت روستاییان شرق ایران را به تصویر می‌کشد. رمان کلیدر مشهورترین اثر وی است که او را به کسب جایزهٔ نوبل ادبیات نزدیک کرد.

در قسمتی از کتاب صوتی آینه می‌شنویم:

اما... این استشهاد را چجور باید نوشت؟ نشست روی صندلی و مداد و کاغذ را گذاشت دم دستش، روی میز. خوب... باید نوشته شود، ما امضا کنندگان ذیل گواهی می‌کنیم که شناسنامه‌ی آقای... مفقودالاثر شده است. آنچه را که نوشته بود با قلم فرانسه پاک‌نویس کرد و از خانه بیرون آمد و یک راست رفت به دکان بقالی که هفته‌ای یکبار از آن جا خرید می‌کرد. اما دکان‌دار که از دردسر خوشش نمی‌آمد، گفت او را نمی شناسد. نه اینکه نشناسدش، بلکه اسم او را نمی‌داند چون تا امروز به صرافت نیافتاده اسم ایشان را بخواهد بداند. به خصوص که خودتان که هم جای اسم را خالی گذاشته‌اید!!! بله درست است.

باید اول می‌رفته به لباسشویی، چون هر سال شب عید کت و شلوار و پیراهنش را یکبار می‌داده به لباسشویی و قبض می‌گرفته. اما لباسشویی با وجود اینکه حافظه‌ی خوبی داشت و مشتری‌هایش را اگر نه به نام اما به چهره می‌شناخت، نتوانست او را به جا بیاورد و گفت که: متاسف است، چون آقا را خیلی کم زیارت کرده است. دست کم یکی از قبض‌های ما را که لابد خدمتتان است بیاورید مشکل حل خواهد شد. آن‌جا روی ورقه‌ی قبض اسم و تاریخ سپردن لباس و حتی اینکه چند تکه لباس تحویل شده را با قید رنگ آن می‌نویسند.

فهرست مطالب کتاب صوتی

15 دقیقه
آیینه

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی آینه
نویسنده
راویمیلاد تمدن
ناشر صوتینشر ماه آوا
سال انتشار۱۳۹۷
فرمت کتابMP3
مدت۱۵ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب صوتی داستان و رمان ایرانی، کتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه صوتی
رایگان - 0 یورو
افزودن به کتابخانه

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آینه

یاشار ح.
۱۳۹۸/۷/۱۷
هرکدوم از ما میتونیم جای شخصیت اصلی داستان باشیم

اگه زندگی نکنیم، لذت نبریم، سفر نریم، موسیقی گوش نکنیم، نرقصیم، نخندیم و گریه نکنیم و بطور کل عاشق نشیم

حالا عاشق هر چیزی یا هر کسی یا هر کاری و فعالیتی

در اونصورت میشیم یه دل‌مردهٔ فراموش شده ک حتی خودمونم دیگه نمیشناسیمش

مهم نیست پیر باشیم یا و
جوون، مهم اینه گاهی تو آینه نگاه کنیم به خودمون لبخند بزنیم عشق بورزیم
پیر آن نیست که بر سر بزند موی سپید
هر جوانی ک ب دل عشق ندارد پیر است
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۱/۲/۹
فردی که شناسنامه و برگه‌های هویتی‌اش را گم کرده و به خاطر دارد که 13 سال است که از آن‌ها استفاده ننموده است و برای اقدام به دریافت آن با مشکلی مواجه است که نام خود را در خاطر ندارد. چیزی که در نگاه اول شاید به ذهن خواننده خطور کند، فراموشی یا گونه‌ای آلزهایمر است اما در جلوتر متوجه می‌شویم نه حتی و شاید از حافظه خوبی در جزییات وقایع نیز برخوردار است. به تعبیر من، فراموشی داستان، بی هویتی است. وقتی که شخصیت داستان به دنبال جعل شناسنامه‌ای برای خود به جاعلان مراجعه می‌کند، متوجه می‌شود که می‌تواند هویت شخصیت‌های افراد دیگر نظیر سرمایه داران، سیاستمداران، کسبه مختلف را کسب کند اما به خواسته خود هویت یک فرد مرده را انتخاب می‌کند. پس از دریافت شناسنامه، متوجه فروپاشی فیزیکی خود می‌شود، انگار که هویت فرد مرده را گرفته، او نیز دارد می‌میرد. شاید این داستان، انعکاس داستان آشنای روزگار ما است، که افراد غرق در پروفایل‌های عاریه‌ای هستند و روزی متوجه می‌شوند که خود اصلی خویش را مدت‌ها است که گم کرده‌اند اما دیگر دیر است.
خانوم راد
۱۴۰۱/۱۰/۲۹
نکته و رمز مهم این کتاب این جمله است (برای یک چیز بجنگ وگرنه برای هیچ خواهی مرد)
شخصیت داستان آنقدر برای فرار از تنهایی‌اش اقدام نکرده بود.. که سالها پیش حال یا از نظر روحی یا روحی و جسمی مرده بود. کتاب جالبی است و مخاطبین خاص خودش را داره.. اما کسانی که مطالب تامل برانگیز، اونهارو به وجد ممکنه و
نمیاره.. از این کتاب لذت نبرند با یک نقد سرسری از پیام مهم این کتاب رد بشن..
برای آشنایی بیشتر کسانی که قصد دارند این کتاب رو دانلود کنند باید بگم ‌.. مثل فیلم یا داستان اسکروج که یک خواب غیر عادی پیام بزرگی برای شخصیت اصلی داستان ومخاطبین داشت.. کتاب آینه هم بایک امرغیرعادی (شناسنامه وهویت دادن بدون هیچ دردسری)
پیام مهمی رو به خواننده القا میکنه. ‌. برای اینکه در دایره‌ی هستی بمونی باید وجودشو داشته باشی و خودت و ایده‌ها و خواسته هاتو به دنیا اثبات کنی. درکل قلم آقای دولت آبادی ستودنیه..
باتشکر ازتیم کتابراه
ونشریه قوی ماه آوا. ‌.
. یک تشکر ویژه دارم ازآقای تمدن. ‌. ‌که باگویندگی قدرتمند و حرفه‌ای ایشون باعث شدند من ازشنیدن این کتاب بهترین لذت و استفاده رو ببرم
سحر اندیشه
۱۴۰۱/۱۱/۷
این داستان اونقدر حرف برای گفتن داره اونقدر میشه ازش تفسیرهای متفاوت و متنوعی کرد که در یک کامنت نمیگنجه. من فقط برداشت کوچکی از خودم رو بیان میکنم:
داستان با تلاش مرد برای کمک گرفتن از بقیه شروع میشه. مرد تصمیم میگیره از افرادی که در سالهای اخیر بیشتر از هر کس دیگه‌ای با آن‌ها مراوده داشته کمک و
بگیره ازشون بخواد تا شهادت بدن که مرد واقعا شناسنامه شو گم کرده. ولی هیچکدوم ازین افراد نه تنها حاضر به همکاری نمیشن بلکه عده‌ای حتی اینکه مرد رو میشناسند رو هم کتمان میکنند. و این اتفاق پرده از خودخواهی انسانها برمیداره. چیزی که همیشه و در هر جامعه‌ای رایجه.
نهایتا مرد فکر میکنه شاید با رشوه بتونه فردی رو بخره تا بهش کمک کنه. و این فرد، با وجود اینکه کاملا برای مرد غریبه بوده، قبول میکنه کمک کنه. و درمیانه‌ی راه وقتی متوجه میشه که مرد حتی اسم خودش رو هم به یاد نمیاره نه تنها تعجب نمیکنه بلکه [وانمود میکنه که] درک هم میکنه. و به مرد پیشنهاد میده تا خودش شناسنامه‌ای جعلی برای خودش انتخاب کنه.
شاید بشه عجیب‌ترین بخش داستان رو آخر داستان دونست. انتخاب عجیب مرد که از بین ده‌ها شناسنامه‌ای که هویتش رو به عنوان شخص ثروتمند یا مهمی جعل میکرد، هویت یک مرده رو انتخاب میکنه. بعد ازین انتخاب بعد از سالها احساس میکنه که حالا میخواد بخنده. و با این تصمیم اندامهاش شروع به ریختن میکنند و قراره وقتی که مرد به خونه رسید تا بلخره در آینه نگاهی به خودش بندازه با تصویر مردی مرده رو به رو بشه که همه‌ی اندامهاش ریختن و دیگه جسمی نداره تا در آینه دیده شه!
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۵/۲۸
🍁 قبل از هر چیز بگم که واقعا کتاب‌های نشر ماه آوا بسیار عالی هستن، و به کتاب با صدا سازی افراد جون مضاعف میده و به بچه‌های این نشریه دست مریزاد میگم، و این کتاب کوتاه رو بسیار زیبا و پر معنا دیدم…
این کتاب تصویر کننده‌ی یه مردی هست که سیزده سال، شناسنامه ‌خود و بهتر بگم هویت خودش رو گم کرده، ‌و و
اون به دنبال هویت خودش هست، می‌خواد اون رو دوباره پیدا کنه… حالا چه در ثبت احوال، چه در آینه!!!
هویت او به اندازه‌ای غریبه که حتی سوپرمارکت، خشکشویی، و نونوایی هم از اون و اسم فامیلش چیزی نمی‌دونه، پس به همین دلیل نمی‌تونه اشتشهاد محلی رو هم برای اداره ثبت احوال آماده کنه!
این مرد نه تنها اسمش رو‌ به یاد نمی‌یاره! بلکه سالهست که خودش رو هم توی آینه ندیده. و به همین دلیل چهره ش و دندون‌هاش رو هم چک نکرده و آن‌ها رو فراموش کرده.
اون در نهایت تصمیم می‌گیره، صاحب شناسنامه‌ی یک آدم مرده بشه! دریغ از اینکه بدونه…؛ شناسنامه هویت هر آدمی هست که دال بر زنده بودن و حیات اون آدم در اجتماع هستش، و با مردن شناسنامه باطل می‌شه، و این نشون دهنده‌ی عدم حیات آدم هست. ممنون دوست عزیزم کتابراه… ☘️
پريا رضايي
۱۴۰۲/۱۱/۸
با سلام به کتابراه عزیز و خوانشگر محترم با صدای گیراشون که تا آخر کتاب رو به خاطر صدایشون دنبال کردم زندگی خیلی کوتاهه و آدم ها از این زندگی کوتاهشون باید حداکثر استفاده رو ببرند و تا میتونند از زندگیشون به نحو احسن لذت ببرند هستند آدم هایی که در طول زندگیشون فقط به فکر دیگران هستند و به خودشون فکر اصلا نمیکنند
مثل آقای در این داستان که مشخص شد در طول زندگیش فقط احیانا به فکر خوراک و پوشاک و آسایش فرزندانش بوده و اصلا خودش رو فراموش کرده تا جایی که به سنین پیری رسیده و حتی اسم و هویت خودش رو فراموش کرده واین قدر خودش برایش بی اهمیته که ترجیح میدهد شناسنامه یک آدم مرده رو از آن خودش کنه حتی قیافه و صورت و جسم خودش رو هم فراموش کرده که با یک خنده تک تک اعضای بدنش متلاشی میشوند البته این استعاره از خود فراموشی است در نهایت متوجه میشه که عمرش به سر رسیده و میره که برای آخرین بار خودش رو توی آینه ببینه و این جوری شاید کمی خودش رو به یاد بیاره
فقط من داستان هایی که ناراحت کننده هستند رو خیلی دوست ندارم و البته این داستان واقع گرایانه هست
betWeen دامنی
۱۴۰۲/۸/۱۵
آقای دولت آبادی از نویسندگان پویای ایران با قلمی آتشین و احساساتی زنده بگونه‌ای که نوشته هایش حرارت خاصی دارد و البته باید ریشه این سبک او را در زندگی‌اش جویا باشیم در ابتدای داستان ما با چیز کاملا عادی روبرو هستیم یک شخصیت یک زندگی و یک خط داستانی به اصطلاح ثابت شخصیتی که دغاد. غ زندگی خود را دارد و سرش گرم کار خودش است تا اینکه بحث از شناسنامه میشود و شخصیت داستان ما گویی شناسنامه‌اش را گم کرده این چه معنا میتواند داشده باشد؟! شاید هویت باشد شاید نقصان حافظه و چندین چیز دیگر شخصیتی که برای ادامه زندگی حس میکند به شناسنامه‌اش نیاز داردبه گونه‌ای پای صندوق رای برود تا مهری بر آن بخورد! اینهم مفهوم و پیام خاص خود رادارد میرودخشکشویی ولی باز هم اسم خود را نمیداند و حس میکند با رفتن به پیش پیرمردی که سیگار ارزان میکشد و با دادن باج به او میتواند مشکلش را حل بکند! اما پیرمرد میگوید در ابدارخانه اسم و نشانت را گفته‌ای اما آن مرد انکار میکند! عجیب و رمز آلود است و بعد به او میگویدمن هویتم را فراموش کرده‌ام اسم و نشانم را و آن پیرمرد نیز درک میکند و البته فضای آن دوران هم برای آسان نموندن این کارها و نبود سیستم هم موثر است و اما داستان جای رد و اثر خود را میگذارد که میروند دکان برای خرید شناسنامه! و در انجا انواع و اقسام شناسنامه‌ها هست و با گرفتن هریک هویت جدیدی بدست می‌آوردچنانچه وقتی از دکان خارج میشودشکل و ظاهرش تغییر میکند؟! چه پیامهای! برای تفکر
بهاره اوغانی
۱۴۰۱/۱۲/۲۰
با سلام و احترام
من بلافاصله آهنگ ستار برام تداعی شد. منم و یک شناسناسنامه یک شناسنامه کهنه با چند تا ورق پاره با یه اسم بی ستاره که حکایت از سقوط از اوج داره ولیکن قهرمان داستان ما اونم نداره بقولی هیچ اگر سایه پذیرد ما همان هیچیم ایشون اون هیچ هم نیست. تنها رای ایشون اونم به نفع دیگری مهم بود. و
نکته دیگه اینکه انقدر از خودش جامعه دور شده که گذر زمان رو هم درک نکرده سیزده یا سی وسه سال خیلی فرق دارن با هم. نکته دیگه که به ذهنم رسید این که مدت نهایت دو قرن باشه که شناسنامه بوجود اومده قبل از اون روزگار چطور میگذشته؟ اینم هم شد موضوع مطالعه بعدیبه هر حال با شناسنامه و بی شناسنامه ما برای انجام وظیفه یا رسالتی به دنیا اومدیم نباید اجازه بدیم فرصت‌ها از دست برن. البته از نظر روانشناسی هم بعنوان یک شخص جامعه گریز یا انزوا طلب دسته بندی میشه که قطعا این نتایج رو داره. با تشکر از کتابراه
ترانه لطفی
۱۴۰۲/۱۰/۳
کتاب آموزنده‌ای هست و این مطلب را یاداوی می‌کند که تا زیر نشده باید از زندگی لذت ببریم و به سمت اهداف خودمون بریم و اگر بی هدف باشیم ممکنه مثل شخصیت این داستان روحمون بمیره و وقتی که زمان از دست رفت تازه به خودمون بیایم، ماجرای اوایل این کتاب این هست: مردی که سراغ نانوا و بقال.. در نهایت کارمند رفت بایگانی فقط برای داشتن یک برگ هویت یا بهتر بگم بدست آوردن تنها یک هویت.
زمانی که متوجه شدم شخصیت داستان بیماری مثل آلزایمر نداره و تنها بدنبال داشتن یک هویته حتی هویت جعلی، واقعاً برام دردناک بود.
و در نهایت بعد از سیزده سال که هیچ احدی نامی ازش نبرده بود هویت یک مُرده رو گرفت و درست مثل همون مرد مُرده از درون متلاشی شد..
ناخودآگاه یاد جملات معروفی مثل (خودت باش) و (فقط یکبار زنده‌ای پس زندگی کن افتادم).
ممنون بابت این کتاب جذاب
N.B
۱۴۰۳/۱/۸
این داستان رو شنیدم و اول فکر کردم شاید شخصیت اصلی آلزایمر گرفته بعد دیدم نه، فقط یک سری از مسائل رو فراموش کرده. مثلا دکانی که ازش خرید می کنه، لباس شویی که لباس هاش رو می شوره، نانوایی و... این هارو فراموش نکرده. وقتی یک سری از نظرات رو خوندم دیدم که باهاشون موافقم. انگار شخصیت اصلی در طی ۱۳ سال از کسی که واقعا بوده دور شده. از فردی که می خندیده، به خودش توی آیینه نگا می کرده و اسمش صدا زده می شده. و حالا که نمی تونست به یاد بیاره به عنوان یک انسان چه هویتی داره به دنبال شناسنامه ای جدید از بایگانی کمک میگیره. اون جا هم وقتی با هویت های خیلی متفاوت مواجه میشه اونی رو انتخاب میکنه که شباهت زیادی به خودش داره. از این داستان لذت بردم و ممنونم بابت رایگان بودنش.
Ylda Hm
۱۴۰۲/۳/۳۰
وای چقدر جالب بود برام... واقعا خیلی داستانش واسم جالب توجه بود... من کلا قلم محمود دولت ابادی رو دوست دارم و این اثرش هم مثل باقی اثرهایی که ازش خونده بودم فوق‌العاده بود... فردی که اسم خودشو یادش نمیومد چون خیلی وقت بود صداش نکرده بودن:).... هویت خودشو گم کرده بود این فرد و حتی اونقدر زندگی و فقط نمیکرد وقتی مجبور شد رفت دنبال اینکه کیه و شناسنامش کجاست... حتی براش اونقدر اهمیت نداشت که متوجه شه واقعا کیه... فقط میخواست یکی باشه که برای غرق‌ شدن تو روزمرگیهاش مشکلی پیش نیاد... اینکه اسمش آینه باشه واقعا جالب تر میکنه قضیه رو... این شخص خودشو در یک اتفاق ناگوار زندگیش غرق کرد و بعد از اون دیگه زندگی نکرد... طوری که خودش رو هم از دست داد....!
مصطفی عزیزی
۱۴۰۲/۳/۲۶
با درود فراوان خدمت کتاب خوانان محترم. کتاب صوتی کوتاه از آقای دولت آبادی عزیز که پر از معنا و مفهوم بود. عمیقا تحت تاثیر قرار گرفتم و خودمو تجسم کردم در قالب شخصیت داستان، اینکه هویت خودتو فراموش کرده باشی و حتی یه سر به خودت و درونت نزنی. داستان خیلی از ماهاست که یا خودمونو پشت نقابی مخفی می‌کنیم و یا کلا اصلا خودمونو فراموش کرده ایم و زمانی به خودمان می‌آییم که همه چیز و همه عزیزانی که باید باشند کنارمون را از دست داده ایم. شخصیت پردلزی داستان بسیار عالی بود و خوانش آقای عمرانی جذابیت خاصی به این اثر بخشیده و فوق العاده‌اش کرده به نظرم. کاش به خودمون یک سری بزنیم قبل از اینکه خیلی دیر بشه.. سپاس از کتابراه برای این اثر عالی
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۳/۲۳
داستان در مورد مردیه که ۱۳ ساله خودشو تو اینه ندیده نخندیده با کسی در ارتباط نبوده و انقدر اسم خودش رو به زبون نیاورده و از زبون کسی نشنیده که فراموش کرده کیه و اسمش چیه حالا بعد ۱۳ سال به دنبال شناسنامش هست چون پیداش نمیکنه میخواد یه شناسنامه جعلی داشته باشه. شخصیت داستان سال هاست که از درون مرده و هویت خودشو از دست داده چون معنای واقعی زندگی رو فراموش کرده اما زمانی که شناسنامه یه فرد مرده رو انتخاب میکنه و حس میکنه جسمش در حال فروپاشیه دلش میخواد که برای بار اخر خودش رو در اینه ببینه و این یعنی همه ما وقتی زمان رو از دست دادیم تازه یاد کارهایی میوفتیم که باید انجام میدادیمشون ولی غفلت کردیم.
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۱/۲۷
داستان آینه داستانی جذاب و زیبا نوشته‌ی محمود دولت آبادی است. من از آقای دولت آبادی رمانها و داستانهای زیادی قبلا خوانده‌ام و از آن‌ها لذت برده‌ام ولی این داستان را تا به حال نه خوانده و نه شنیده بودم ولی به اندازه‌ی دیگر کتابهای آقای دولت آبادی از شنیدن آن لذت بردم و به دوستداران کتابهای آقای دولت آبادی گوش کردن به آن را پیشنهاد می‌کنم.
داستان درباره‌ی مردی است که سالهای زیادی است در آینه به خودش نگاه نکرده و اسمش را فراموش کرده و شناسنامه‌اش را هم گم کرده است و در واقع دیگر زندگی نمیکند و از زندگیش لذت نمیبرد و در مسیر مرگ و نابودی قرار گرفته است.
با تشکر از کتابراه و ماه آوا برای تهیه‌ی این داستان باارزش بصورت رایگان برای ما.
Ameri
۱۴۰۲/۶/۳
زمانی که شروع به گوش کردن کتاب کردم در انتظار یه کتاب صوتی کوتاه سرگرم کننده بودم اما با پیش‌روی داستان ناخودآگاه یک حس تلخ و زجرآور رو درون خودم احساس کردم.
مردی که سراغ نانوا و بقال.. در نهایت کارمند بایگانی رفت فقط برای داشتن یک برگ هویت یا بهتر بگم بدست آوردن تنها یک هویت.
زمانی که متوجه و
شدم شخصیت داستان بیماری مثل آلزایمر نداره تنها بدنبال داشتن یک هویته حتی هویت جعلی، واقعاً برام دردناک بود.
و در نهایت بعد از سیزده سال که هیچ احدی نامی ازش نبرده بود هویت یک مُرده رو گرفت و درست مثل همون مرد مُرده از درون متلاشی شد..
ناخودآگاه یاد جملات معروفی مثل (خودت باش) و (فقط یکبار زنده‌ای پس زندگی کن افتادم).
مشاهده همه نظرات 376

راهنمای مطالعه کتاب صوتی آینه

برای دریافت کتاب صوتی آینه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.