معرفی و دانلود کتاب کشش‌ها

معرفی کتاب کشش‌ها

کتاب کشش‌ها شامل مجموعه داستان‌های کوتاهی به قلم دیدیه ون کولارت است که به روایت سه هوس مرگبار می‌پردازد که با رازی به هم پیوند خورده‌اند.

کتاب کشش‌ها (Attirances) دارای سه داستان مجزاست، اما این داستان‌ها در نهایت به هم می‌رسند. فصل اول کتاب داستان نویسنده‌ای را روایت می‌کند که فعلاً نوشتن را کنار گذاشته است اما دانشجوی دختری که وی را موضوع پایان نامه‌اش قرار داده، دوباره او را وادار به نوشتن می‌کند.

فصل دوم کتاب، به روایت داستان نقاشی می‌پردازد که دو دختر را به قتل رسانده و فصل آخر نیز درباره‌ی خانه‌ای متروک است که با بعضی مردها ارتباط برقرار می‌کند. این کتاب با داستان‌های جذاب، استعداد دیدیه ون‌کولارت، یکی از بزرگترین نویسندگان فرانسه را به تصویر می‌کشد.

دیدیه ون کولارت (Didier Van Cauwelaert)، نویسنده فرانسویِ برنده جایزه گنکور، در 1982 با رمان «بیست سال گرد و غبار» که برنده جایزه «دل دوکا» شد، شهرت بسیاری به دست آورد. سال بعد او جایزه آکادمی تئاتر فرانسه را نیز برای نمایشنامه «ستاره شناس» را به خود اختصاص داد. کولارت اوج موفقیتش را در 1994 با نوشتن رمان «ساده رفتن» رقم زد و توانست با این رمان جایزه گنکور آن سال را هم به خود اختصاص دهد.

در بخشی از کتاب کشش‌ها می‌خوانیم:

با بزرگ ‌شدنش دو خصوصیت مورد پسندم در او رشد کرده بود: استقلال و سرسختی. به کسی نیاز نداشت و همه‌ی کارها روی دوش خودش بود، بی‌آنکه ذره‌ای بی‌تفاوت باشد. در همه چیز بی‌استعداد بود مگر ورزش؛ صد کیلو را بالا می‌برد، حتماً مربی ورزش می‌شد، دیگر نگرانی برای چه؟ اما چند صفحه‌ای که با اعتماد به نفسِ ورزشکاری و ناشیگری در اسلوب نگارش، در مورد مرگ مادرش نوشته بود، حساسیت و نازک‌دلی‌اش را نشان می‌داد.

نوشته‌هایش را شب نوئل، در حالیکه اتاقش را برای استقبال از دستگاه جدید بدنسازی‌اش مرتب می‌کرد، به من داده بود. «بگیر، اینا رو یادم رفته بود. فکر می‌کنی قبل از این‌که بندازم‌شون دور، سرگرمت می‌کنند؟» چه شرم‌ و حیایی. مداد به‌ دست، تمام بیست صفحه را خوانده بودم و غلط‌هایش را به‌ خاطرِ رفتار پرنجابتش با خوش‌خلقی تمام گرفته بودم.

«بی‌ارزشه، نه؟» جواب داده بودم: «بی‌ارزش، نه.» به‌ رویم نیاورد و با همان مهربانی بیش‌ از حدی که موقع وادار کردنم به بالا بردن هالترهایش از خود نشان می‌داد، کاغذها را از من گرفت و تا کرد و هرگز واکنشم را تفسیر نکرده بود، تا آن شب که به دایره‌های توی چوب اشاره کرد. ساده‌لوح نبود. اما چیز دیگری آزارم می‌داد. از همان اولین جمله‌اش فهمیده بودم حرف ‌زدنش تصنعی است. انگار می‌خواست سرگرمم کند تا فرصتی مناسب پیدا شود.

ناد، چی شده؟

لحظه‌ای با ناراحتی نگاهم کرد، بعد خودش را به من چسباند و چانه‌اش را روی فرق سرم گذاشت.

هیچ‌چی، البته امیدوارم. بیست دقیقه پیش از گلیسین تماس گرفتند. باید بهشون زنگ بزنی.

از جا جنب نخوردم. با مهربانی مادرانه‌ای که هرگز از او ندیده بودم، گفت که حتماً مبلغ واریزی ‌دست‌شان نرسیده است. مچش را فشار دادم و رفتم سمت تلفن.

فهرست مطالب کتاب

1. شما سوژه‌ام هستید
2. کشش
3. بانوی خانه