نقد، بررسی و نظرات کتاب گور گناهان - نادر فضلی
4.5
478 رای
مرتبسازی: جدیدترین
𝐻𝐴𝑀𝐼𝐷𝐸𝐻
۱۴۰۳/۲/۶
00
خوبه جالب مثل حکایتای داستان راستان
کتاب درباره پسری به نام حامد است که تمام مردم شهر میگویند که او شبای جمعه به قبرستان بقیع میرود و کفن دزدی میکند استاد او. ابن عباس که معلم و استاد حامد است از چنین چیزهایی که به شاگرد ممتاز و زرنگ کلاس نسبت میدهند تعجب میکند و سعی در فهمیدن واقعیت میکنم ابن عباس. سعید. دوست حامد را مامور میکند تا یک شب حامد را تعقیب کند زمانی که حامد در حال کندن قبر است سعید وقتی درستی را میبیند از شدت وحشت فرار میکند استادش هفته بعد خودش این کار را بر عهده گرفت و خوش حامد را تعقیب کرد او دید که حامد در حال کندن قبر و حرف زدن با خود است اما ماند تا آخر ماجرا را ببیند اما در آخر با صحنه عجیبی رو به رو شد حامد درون قبر رفت و از گناهانش گفت و نشان داد که پیوسته به فکر مرگ است تا از آن غافل نشود
هر روز به مرگ فکر کردن باعث میشه از گناهان دوری کنیم و زندگی رو با کیفیت تر به پایان برسونیم مرگ اندیشی مثبت اندیشی است چون به مرگ فکر میکنی از امروزت بیشتر لذت میبری و از گناهان بیشتر دوری میکنی و به اطرافیانت بیشتر محبت میکنی مرگ اندیشی عالیه برای اینکه کیفیت زندگیت رو بیشتر کنی.
یکمی منو به فکر فرو برد؟!
نکته جالبی داشت که باید طوری زندگی کنیم که وقتی در قبر تنها شدیم بار گناهان ما باعث عذاب در قبر و شرمندگی نزد خدا و پیامبر نباشه
چند نکته تامل برانگیزی داشت:
این که ما باید برای زندگی پس از مرگ اندوختهای جمع کنیم و زندگی رو طوری زندگی کنیم که سرانجام نزد خدا شرمنده نشیم و به شایعه و سخن پراکنی مردم گوش ندهیم
بنظرم نویسند خیلی خوب تونست از حامد یک شخصیت مذهبی قوی و پاک سیرت به تصویر بکشه از اون شاگردان زرنگی که دوست دارند خارج درس چیزهای بیشتری یاد بگیرند و به اصطلاح روحشان رو با علم و دانش الهی منور کنه
هرچند که داستان اصلی در مورد رفتار حامد بود ولیای کاش یکمی درمورد شخصیت سعید هم صحبت میشد یک توضیحی مختصری از بقیه شخصیتها هم میدادی
ولی در کل لذت بردم دست نویسنده درد نکنه
نکته جالبی داشت که باید طوری زندگی کنیم که وقتی در قبر تنها شدیم بار گناهان ما باعث عذاب در قبر و شرمندگی نزد خدا و پیامبر نباشه
چند نکته تامل برانگیزی داشت:
این که ما باید برای زندگی پس از مرگ اندوختهای جمع کنیم و زندگی رو طوری زندگی کنیم که سرانجام نزد خدا شرمنده نشیم و به شایعه و سخن پراکنی مردم گوش ندهیم
بنظرم نویسند خیلی خوب تونست از حامد یک شخصیت مذهبی قوی و پاک سیرت به تصویر بکشه از اون شاگردان زرنگی که دوست دارند خارج درس چیزهای بیشتری یاد بگیرند و به اصطلاح روحشان رو با علم و دانش الهی منور کنه
هرچند که داستان اصلی در مورد رفتار حامد بود ولیای کاش یکمی درمورد شخصیت سعید هم صحبت میشد یک توضیحی مختصری از بقیه شخصیتها هم میدادی
ولی در کل لذت بردم دست نویسنده درد نکنه
کتاب درباره همه چی بود درباره قصاوت نکردن درباره ترس مرگ پرستش خدا ناتوانی بشر دربرابر شکرگزاری نعمتهای خدا اینکه مرگ همه میرسه و بهتره هر کسی مراقب اعمال خودش باشه اینکه وقتی مردیم دستمون از دنیا کوتاه شد دیگه نمیشه کاریش کرد و این اعمال مون هستن که آینده رو برامون رقم میزنن ما مسئول کارهای خودمون هستیم نه کسی دیگه ای. هر کاری هم بکنیم بالاخره روزی پاداش و تنبیهاش رو چه تو این دنیا چه در بعد از مرگ دریافت میکنیم ما همهون دربرابر خدا ناتوانیم.
سلام کتاب خیلی خوبی بود با اینکه هنوز کامل نخوندمش
داستان زندگی یک شخص به نام حامد که بهش یک اتهام زدن و اتهام بسیار بدی هم هست حالا این اتهام چیه رو خودتون کتاب رو بخونید میفهمید و استاد حامد به سعید که دوست حامد هست میگه که تعقیبش کن تا متوجه بشی که این اتهام درست هست یا غلط و...
داستان زندگی یک شخص به نام حامد که بهش یک اتهام زدن و اتهام بسیار بدی هم هست حالا این اتهام چیه رو خودتون کتاب رو بخونید میفهمید و استاد حامد به سعید که دوست حامد هست میگه که تعقیبش کن تا متوجه بشی که این اتهام درست هست یا غلط و...
باسلام درکل موضوع کتاب که انسان را به یاد مرگ عالم آخرت و حساب و کتاب روز محشر میندازه و همچنین شیوه هیجانی که حس کنجکاوی در مورد پایان داستان رو زیاد می کنه خوب بود ولی باید این روهم بدونیم که در عصر جدید ارتباطات انسانها می توانند از خیلی راههای دیگه ای ارتباط خودشون رو با خدا بیشتر کنن انشالله که همچون عاقبت بخیر شیم