نقد، بررسی و نظرات رمان بانوان عمارت میسالونگی - کالین مک کالو
4.3
841 رای
مرتبسازی: جدیدترین
ditto
۱۴۰۳/۲/۱۹
00
کتاب بانوان عمارت میسالونگی بهم یاد داد انتظاراتم رو از دیگران کم کنم و اینکه من از بقیه چیزی کم ندارم😃
کتاب جالب و قشنگی هست نثر روانی داره و پیچیدگیهای کتابهای دیگه کلاسیک رو نداره که باعث میشه زیاد گمراه کننده نباشه و تنها اشکال کتاب این بودکه سریع پیش رفت و ابراز احساسات میشی زیاد زیبا بیان نشد انگار واقعا میشی بیماری لاعلاجی داشت که برای ازدواج عجله داشت درصورتی که با طولانی تر کردن داستان وکمی شاخ وبرگ بیشتر دادن جالب تر میشد اما پایان بندی مناسبی داشت که باعث میشه مخاطب راضی بشه وارزش خوندن داره
خیلی لذت بردم بخونیدش حالتون رو خوب میکنه، این کتاب رو خیلی دوست دارم، واقعا قشنگ بود حس و حالش غرور قشنگی که توش بود اتفاقات جالبش روان و خیلی بی تکلف داستان جلو میره الکی توضیح اضافی داده نشده اینا باعث شد من حس خوبی به داستان داشته باشم و بعد از تموم شدنش کلی توی ذهنم تجسم میکردم اتفاقات داخل کتاب رو. اگه به سبک کلاسیک علاقه دارید، این کتاب رو از دست ندید. ترجمه و متن کتاب هم واقعا عالی بود. ممنون از کتابراه بابت قرار دادن این کتاب زیبا و خواندنی. حتما پیشنهاد میکنم این کتاب رو مطالعه کنید، مخصوصا اگه به داستانهای کلاسیک علاقه دارید. ممنونم
کتاب داستانی جذاب و شور انگیز دارد و نویسنده مشخصا در نویسندگی حرفه ایست همینطور ترجمهی مترجم خانم صدیقیان بسیار عالی و تحسین کننده است اما در مورد محتوا، کتاب به داستان زندگی غم انگیز دختری با نام میسی میپردازد که به صورتی تدریجی به مستقل شدن میپردازد و از دایرهی امن زندگی خود خارج میشود اماای کاش نقطهی قوت عمل میسی شکار ثروتمندترین و پرنفوذترین مرد منطقه نبود، البته جنبهی عاشقانهی داستان بسیار شیرین است ولی خیلی بهتر بود اگر میسی با دستهای خود زنان تحت ظلم داستان و همچنین خودش را از تسلط مردان ستمگر خانواده در میآورد و جان، شوهر میسی، ثروتی افسانهای نداشت و کلیشهی 《 سیندرلا》در کتاب تکرار نمیشد؛ هرچند ابتکار عمل میسی در پا پیش گذاشتن برای اعتراف به عشق جالب و تأثیر گذار بود اما اشاره به بی شوهری میسی یه عنوان یک ضعف و در ادامه شکار شوهری ثروتمند به عنوان یک قوت چهرهی جالبی ندارد و برای دختران ما بدآموزی دارد، در انتها خواندن کتاب به عنوان یک داستان جالب و بدون نتیجه گیری کردن از روی آن برای زندگی خود هیچ منعی ندارد.
با سلام. شروع رمان خوبه اما از اون لحظهای که میسی بدون هیچ مقدمهای چمدانش رو بست و رفت سراغ جان اسمیت و تقاضای ازدواج کرد. فهمیدم که رمان بی ارزشیه. با توجه به سنتهای حاکم بر جوامع آن دوره به هیچ عنوان قابل درک نیست چطور خانمی با خواهش و التماس از یک آقا درخواست ازدواج کنه. و نکته بسیار مهم آیا یونا روح بود و فقط میسی اون رو میدید؟ مگر یونا به صرف چای و شیرینی به امارت میسالونگی نرفته بود پس چطور مادر و خاله میسی او را به یاد نداشتند. و خیلی چراهای دیگه. از نظر من رمان نیست یه دست نوشته بسیار ضعیف. و اما ترجمه خانم طاهره صدیقیان خوب بود.
بانوان عمارت میسالونگی بسیار هنرمند و زحمتکش بودند و بخاطر بدجنس بودن اقوامشون در سختی بودن و خودشون این رو متوجه نبودند و این طور متقاعد شده بودن که اقوامشون خیلی به فکرشون هستند، در صورتی که فرد آخر خانواده با ورود یک غریبه و کنجکاویاش نسبت به اون کم کم متوجه این موضوع میشه و برای برطرف شدن این تنگدستی قدمهایی برمیداره. این کتاب همچنین شرایط سخت زنان تو اون جامعه رو میگه که چقدر به واسطه عقاید اطرافیان و مردها در فشار و فقر و تنهایی هستد