نقد، بررسی و نظرات کتاب جراح دیوانه - یورگن توروالد
4.6
1278 رای
مرتبسازی: جدیدترین
مریم
۱۴۰۱/۳/۱۱
00
این کتاب فوق العاده جذاب است، من چندین سال پیش خواندمش ولی دوباره دارم میخونم عالیه حتما بخونید
اگر انسان واقعاا عاشق کاری که انجام میده باشه و به هدفش ایمان داشته باشه، از خیر پول و مقام میگذره، وجدان کاریش بالا میره و تمام عمرش رو برای هدفش میذاره؛ زائربروخ یک جراح عاشق، توانمند و نابغه بود که افتخارات زیادی رو برای علم پزشکی به ارمغان آورد و برای اینکه از جراحی و بیمارستان که عشق زندگیش بود دور نشه از حقوق بازنشستگی امتناع کرد، او هرگز به مال و اندوخته اهمیت نمیدادو هیچ اندوختهای برای دوران بازنشستگیاش در نظر نگرفت؛ در اواخر عمر این جراح نابغه دچار اختلال فراموشی گردید و با وجود کارنامهای درخشان در اثر این اختلال، فجایعی را به وجود آورد و در نهایت با تهیدستی و فقر در سن ۷۵سالگی در همان بیمارستان محل کارش دار فانی را وداع گفت...
هر آن هنگام عملهای جراحی زائر بروخ قلبم میومد توی دهنم
به نظر من عنوان جراح دیوانه بیشتر برازندهی دستیارانش بود که بی تفاوت هنگام اشتباهات واضح بروخ سکوت کردند. درسته قبول دارم که به مهارتش اعتماد داشتند ولی بعد از یکی دوبار که غدههای اصلی بیمارو قطع کرد و یک بار هم که منجر به مرگ یکیشون شد باید میفهمیدند که مشکل از کجاست. حتی خود بروخ هم بهشون گفت که این بیمار ترشح هورمون هاش دچار مشکل شده ولی بازم نفهمیدن!!
پ. ن: اگه از خوندن رمانای فانتزی و یکنواخت خسته شدین و دلتون یک داستان واقعی وهیجان انگیز میخواد این کتابو بخونین
به نظر من عنوان جراح دیوانه بیشتر برازندهی دستیارانش بود که بی تفاوت هنگام اشتباهات واضح بروخ سکوت کردند. درسته قبول دارم که به مهارتش اعتماد داشتند ولی بعد از یکی دوبار که غدههای اصلی بیمارو قطع کرد و یک بار هم که منجر به مرگ یکیشون شد باید میفهمیدند که مشکل از کجاست. حتی خود بروخ هم بهشون گفت که این بیمار ترشح هورمون هاش دچار مشکل شده ولی بازم نفهمیدن!!
پ. ن: اگه از خوندن رمانای فانتزی و یکنواخت خسته شدین و دلتون یک داستان واقعی وهیجان انگیز میخواد این کتابو بخونین
با توجه به همه اشتباهاتی که در پایان عمر بدلیل مشکلات روحی بوسیله ایشون انجام شد ولی بدلیل خدمات بزرگی که برای جامعه پزشکی انجام دادن باید یاد و نامشون همواره گرامی داشته بشه، به همین دلیل خطاب کردن ایشون با عنوان دیوانه به نظرم کاملا غیرمنطقیه، اشتباهاتی هم از ایشون بدلیل بیماری سر زد و ادامه پیدا کرد با توجه به توضیحات کتاب بیشتر مربوط میشد به بی تدبیری و مصلحت اندیشیهای ناثواب دولتمردان آلمان شرقی.
کتابی بود که در بحبوحه داستان، اطلاعات پزشکی رو با زبان ساده و به اقتضای داستان، بیان میکنه و برای اونایی که به این علم علاقمند هستن، لذت بخشه... با وجود اینکه زائربروخ تو تمام طول زندگیش، اهل فخرفروشی نبود و با اون همه ابتکارایی که به خرج داد، متواضع موند و اهل مال و منال نبود، ناگهان محکوم شد به یک روند نزولی و این، میتونه یه تلنگر باشه برای ما که هیچ چیز همیشگی نیست... نکته جالب ماجرا قدرتمندی تصوراتیه که ما از بعضی آدما داریم و اونا رو تا حد خدا بالا میبریم؛ همین تصورات، خیلی وقتا میتونه ما رو به راه غلط بکشونه و باعث میشه دقیقاً جاهایی که باید حرف بزنیم، سکوت کنیم (مثل اون افرادی که در اتاق عمل بودند و میدونستن که زائربروخ داره اشتباه میکنه، اما چون تصورشون از اون، یه آدم نابغه بود که غیرممکنه ازش خطایی سر بزنه، سکوت میکردن!)