نقد، بررسی و نظرات کتاب شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی - لوری گاتلیب
4.4
237 رای
مرتب‌سازی: جدیدترین
leila Sln
۱۴۰۳/۱/۱۳
00
تا اینجای کتاب رو که خوندم عاااالی بوده... واقعا حرف نداره... مخصوصا به دانشجویان روانشناسی پیشنهادش میکنم.. چون با درمانگر داستان همراه میشن و متوجه میشن که خیلی از احساساتشون در اتاق درمان کاملا طبیعیه... از طرفی با مراجعان هم همراه میشن و با خنده هاشون میخندن و با غصه‌هاشون غصه میخورن...
کتابی است که داستان وار، مطالب پرارزشی را آموزش میده. این که آسیب‌های کودکی چگونه و چه اثری روی آدم میگذاره. پذیرش آشتی با گذشته یکی از اساسی‌ترین آموزه‌های کتاب هست
کتاب علاوه بر مشکلات درمانجوها، مشکلات یه درمانگر رو در تعامل و برخورد با دیگران در جامعه رو هم بیان میکنه.
کتاب روند درمان یه آدم خودشیفته، آدم افسرده پیر، افسرده جوان رو بررسی میکنه و قسمت‌های مربوط به بیمار مواجه با مرگ و یا مرگ فرزند واقعا دردناک و آموزنده بود.
چیزی باید توجه داشت پروسه درمان، طولانی هست، همانطور که در این کتاب هم نشان داد چند سال طول کشید.
مهم‌ترین چیزی که آموختم اینه که اگه تغییر نکنیم دنیا تلنگر خیلی بدی به آدم میزند که در اینجا برای جان که آدم خودشیفته‌ای هست اتفاق افتاد.
بخش پستچی، دوچرخه سواری وندل و به هلند خوش آمدید رو خیلی دوست داشتم.
غلط املایی کم بود و ترجمه هم قابل قبول بود.
این کتاب رو به روانشناسان و دوستداران روانشناسی توصیه میکنم.
کتاب علاوه بر مشکلات درمانجوها، مشکلات یه درمانگر رو در تعامل و برخورد با دیگران در جامعه رو هم بیان میکنه.
کتاب روند درمان یه آدم خودشیفته، آدم افسرده پیر، افسرده جوان رو بررسی میکنه و قسمت‌های مربوط به بیمار مواجه با مرگ و یا مرگ فرزند واقعا دردناک و آموزنده بود.
چیزی باید توجه داشت پروسه درمان، طولانی هست، همانطور که در این کتاب هم نشان داد چند سال طول کشید.
مهم‌ترین چیزی که آموختم اینه که اگه تغییر نکنیم دنیا تلنگر خیلی بدی به آدم میزند که در اینجا برای جان که آدم خودشیفته‌ای هست اتفاق افتاد.
بخش پستچی، دوچرخه سواری وندل و به هلند خوش آمدید رو خیلی دوست داشتم.
غلط املایی کم بود و ترجمه هم قابل قبول بود.
این کتاب رو به روانشناسان و دوستداران روانشناسی توصیه میکنم.
یه قسمتی از کتاب بود که گفت اگر ملکه بیضه داشت شاه میشد دقیقا همینه چرا همیشه دنبال مقصر ماجرا یا دنبال بهانه تراشی هستیم ما آدما چرا هیچ وقت مشکلات یا عدم رسیدن به اون شرایط رو قبول نمی کنیم و فقط دنبال بهونه تراشیم تا خودمون بیگناه جلوه بدیم از اینکه شکست خوردیم چرا کسی بهمون یاد نداده شکست یا اون زخم ها رو به آغوش بکشیم ازشون فرار نکنیم کوه نسازیم بهانه درست نکنیم فقط قبولش کنیم و سعی در حل کردنش باشیم چرا کسی قبول کردن شرایط و سختی ها رو بهمون یاد نداده؟!
کتاب از زبان روانشناسی نوشته شده که با خوندن متن و به پایان رسوندن‌ش، متوجه شدم خودش هم مشکلات اساسی داشته و حتی هنوز داره. جداً آدم بی مشکل وجود نداره.... هر خنده‌ای، هر هیاهویی که از دیگران می‌بینیم، دقیقاً همون معنی رو نمیده. البته خودم به شخصه تجربه کردم که زیاد نباید تو نخ رفتار مردم باشی. این کتاب تجربه مشاوره چند بیمار و روانشناس‌شون هست که در طول داستان‌های متفاوت نویسنده که خودش همون روانشناس هست هم احساسات‌ش و روزهاش رو تعریف میکنه... ما آدم‌ها خیلی شبیه هم هستیم.... قبلا من فکر میکردم تافته جدابافته‌ام اما همه‌مون یک جوریم... و این خیلی از ترسناکی دنیا کم میکنه. احساس راحتی میکنی وقتی می‌فهمی تو و اون رییس جمهور ممکنه جفت‌تون یه جور مالیخولیایی باشید. و درک ما رو از آدم‌ها بهتر میکنه. کتاب شاهکار نبود. اما بد هم نبود. از خوندنش پشیمون نیستم.
ابتدای کتاب دچار سردرگمی شدم و به نظرم سنگین اومد اما تو فصل بعدی با اصطلاحات و روند کتاب خو گرفتم به نظرم جز کتابهای عالی بود که تو کتابراه خوندم
افراد متعدد و مشکلات متعدد اجازه میده یه چیزهایی از درون خودمون رو با افراد دیگه مقایسه کنیم و راهکار رو به رو شدن با احوالاتمون رو پیدا کنیم
افراد متعدد و مشکلات متعدد اجازه میده یه چیزهایی از درون خودمون رو با افراد دیگه مقایسه کنیم و راهکار رو به رو شدن با احوالاتمون رو پیدا کنیم
کتاب جالبی بود، مشکلات مختلفی که مردم دنیا دارند را در غالب گفتگو با یک مشاور و روان درمانگر، بیان شده بود.
یکی از تاثیرگذارترین آن‌ها داستان خانمی بود که تمام بدنش را سرطان فرا گرفته بود و او به ارزش سلامتی پی برده بود. واقعا همه‌ی ما باید برای تک تک سلولهای سالم بدنمان شاکر باشیم.
یکی از تاثیرگذارترین آن‌ها داستان خانمی بود که تمام بدنش را سرطان فرا گرفته بود و او به ارزش سلامتی پی برده بود. واقعا همه‌ی ما باید برای تک تک سلولهای سالم بدنمان شاکر باشیم.
جالب نبود، ۵ تا فصل خواندم ولی راهکاری برای مقابله روان‌پریشی‌ها افراد تحت درمان ندیدم، انگار طرف فقط باید صحبت کند!
گاهی صحبت از دردها به آن‌ها حجم و وزن بیشتری می‌دهد و ابعاد آن را گسترده‌تر میکند تا بالاخره به حد انفجار برسد!
به نظرم همیشه نباید گفت گاهی سکوت و فراموشی نتیجه خیلی بهتری دارد!
در کل از شیوه درمان بیمارانش هم خوشم نیامد، سر تا پای طرف را وارسی میکرده، بدبخت مریض!
گاهی صحبت از دردها به آن‌ها حجم و وزن بیشتری می‌دهد و ابعاد آن را گسترده‌تر میکند تا بالاخره به حد انفجار برسد!
به نظرم همیشه نباید گفت گاهی سکوت و فراموشی نتیجه خیلی بهتری دارد!
در کل از شیوه درمان بیمارانش هم خوشم نیامد، سر تا پای طرف را وارسی میکرده، بدبخت مریض!
در واقع درمانگری هست که خودش دچار‌ی مشگل میشه و تصمیم میگیره از یک درمانگر دیگه کمک بگیره.
مطالب جالبی داره در کنار تلاش برای حل کردن عوارض ناشی از مساله‌اش مطالبی عنوان میشه که وقتی فکر می‌کنیم زیبا هستن
مثلن اینکه درد رو نمی‌تونی کاری بکنی و اجتناب ناپذیره اما رنج رو می‌تونی انتخاب نکنی.
مطالب جالبی داره در کنار تلاش برای حل کردن عوارض ناشی از مساله‌اش مطالبی عنوان میشه که وقتی فکر می‌کنیم زیبا هستن
مثلن اینکه درد رو نمی‌تونی کاری بکنی و اجتناب ناپذیره اما رنج رو می‌تونی انتخاب نکنی.