نقد، بررسی و نظرات کتاب کوته فکران جامعه - احسان کیان فرد
مرتبسازی: جدیدترین
باسلام کتاب جالبی بود به نظرم یه جاهایی عینه واقعیته جاهایی که عیبهای افراد جامعه رو بهمون گوشزد میکنه که در واقع هم همین طور هست اینکه مسلما انسانهایی از بیرون بهتر میتوانند عیبهای ما رو به ما بگن تا اینکه خودمون بخوابم متوجهش بشیم جامعه هم همین طوره به نظرم تو این داستان این فرد نابینا خیلی قشنگ تونسته عیبهای افراد جامعه رو بهشون گوشزد کنه که برای تک تک اونها جای تامل داره
با احترام به تمام افراد نابینا... کتاب ایراداتی داشت که انگار خواننده رو مورد تمسخر گرفته
از جمله ایرادات کتاب میتوان به رانندگی افراد نابینا ان هم بدون آموزش پیشین اشاره کرد..
آدمای بینا و عادی بعد از آموزش و گذر دوران استرس، چندین مرحله آزمون و.. تازه کم کم شروع میکنن یاد بگیرن رانندگی رو و طی سالها تجربه ماهر میشن چجوری یه فرد نابینا بدون آموزش رانندگی ماه انه رانندگی میکنه؟؟؟
کتاب به طرز فجیعی ناشیانه و بدون علم نویسندگی نوشته شده!! لطفا لطفا قبل از چاپ و نشر کتاب خودتون یه دور بخونین..
کتابهای تخیلی از قبیل دنیای جادویی و فلان قابلیت انعطاف و کشش اغراق رو دارن خیلی زیاد هم دارن ولی این کتاب مربوط به زمان معاصر هست و حال رو بیان میکنه و دنیای دیگهای در کار نیست..
توصیه میکنم که قبل از شروع نوشتن انتخاب کنید که در چه قالبی میخواهید نویسندگی کنید.. تخیلی.. درام.. زندگینامه.. و غیره
ترکیب چند تا قالب نوشتن باهم شاید خوب دربیاد ولی نمیشه تضمین کرد که همیشه خوب میشه.. مثل اغراقهای این کتاب.. که فرد نابینا راحت بدون اطلاع قبلی اتاق مورد نظر دادگستری رو تشخیص میده.. عین یه فرد بینا که با کمک تابلوها مسیر رو درست میره و گاهی هم میپرسه از افراد توی مسیر
در هرحال من انتقاد هامو کردم و ایرادات کتاب رو ذکر کردم. ممنون از کتابراه
از جمله ایرادات کتاب میتوان به رانندگی افراد نابینا ان هم بدون آموزش پیشین اشاره کرد..
آدمای بینا و عادی بعد از آموزش و گذر دوران استرس، چندین مرحله آزمون و.. تازه کم کم شروع میکنن یاد بگیرن رانندگی رو و طی سالها تجربه ماهر میشن چجوری یه فرد نابینا بدون آموزش رانندگی ماه انه رانندگی میکنه؟؟؟
کتاب به طرز فجیعی ناشیانه و بدون علم نویسندگی نوشته شده!! لطفا لطفا قبل از چاپ و نشر کتاب خودتون یه دور بخونین..
کتابهای تخیلی از قبیل دنیای جادویی و فلان قابلیت انعطاف و کشش اغراق رو دارن خیلی زیاد هم دارن ولی این کتاب مربوط به زمان معاصر هست و حال رو بیان میکنه و دنیای دیگهای در کار نیست..
توصیه میکنم که قبل از شروع نوشتن انتخاب کنید که در چه قالبی میخواهید نویسندگی کنید.. تخیلی.. درام.. زندگینامه.. و غیره
ترکیب چند تا قالب نوشتن باهم شاید خوب دربیاد ولی نمیشه تضمین کرد که همیشه خوب میشه.. مثل اغراقهای این کتاب.. که فرد نابینا راحت بدون اطلاع قبلی اتاق مورد نظر دادگستری رو تشخیص میده.. عین یه فرد بینا که با کمک تابلوها مسیر رو درست میره و گاهی هم میپرسه از افراد توی مسیر
در هرحال من انتقاد هامو کردم و ایرادات کتاب رو ذکر کردم. ممنون از کتابراه
کتاب جذابیت دارد اما در تواناییهای یک نابینا اغراق شده است، اینکه رانندگی کند بدون گواهینامه و اینکه بدون هیچ آموزشی رانندگی کند، گاهی در چینش موضوعات اشتباهات فاحشی دارد، اینکه پدرش از قبل برای او آپارتمانی خریده با یخچال پر از مواد غذایی، اصلا پدر او از کجا میدانسته پسرش پرورشگاه را کی ترک خواهد کرد، ویا پارک خودرو در پارکینگ با در باز و سوئیچ روی آن ویا چگونگی حضور در دادگاه که با وجود چندین شعبه رسیدگی مستقیم به همان اتاقی رفت که پرونده در دست بررسی بود، اینکه محیط دادگاه یک جو سنگینی دارد درست اما نه به آن شکل کهترین شده بود، اتفاقا تنها کاری که در این محیط انجام نمیشود خندیدن استای کاش میخندیدند. مطالب کتاب تخیلی است که با کمی از واقعیت ممزوج شده است، اتفاقات خیلی دور از ذهن است، مثلا یک نابینا بدون هیچ علمی در زمینه پزشکی بدنبال اختراع فرمولی برای یک بیماری نادر است، مطالب ناشیانه نوشته شده و بد هم پردازش شده. بطور کلی از خواندن کتاب چیزی دستگیرت نمیشود.
داستان تاثیر گذار و جالبی بود توی دو شب تونستم تمومش کنم حس خوبی بهم داد حس زندگی کردن
اما یه ایرادش نظرم نسبت به عالی بود را کاهش داد
نقش اول داستان فردی نابینا بود اما نوشته شده بود که ویروس رو از طریق میکروسکوپ دنبال میکرده و یک خلل ایجاد شد تو ذهنم به عنوان خواننده
اما مجموعا داستان جلب کنندهای بود ممنون احسان کیان فرد عزیزم💙💙
اما یه ایرادش نظرم نسبت به عالی بود را کاهش داد
نقش اول داستان فردی نابینا بود اما نوشته شده بود که ویروس رو از طریق میکروسکوپ دنبال میکرده و یک خلل ایجاد شد تو ذهنم به عنوان خواننده
اما مجموعا داستان جلب کنندهای بود ممنون احسان کیان فرد عزیزم💙💙
عالی بود این کتاب تاثیرات خیلی خوبی روی روح و روان من داشت؛ از جمله اینکه این کتاب به خوبی نشان میدهد معلولیت افراد باعث میشود حواس دیگر آنها خیلی بهتر از بقیه کار کند مِن جمله حس بویایی و شنوایی برای یک فرد نابینا و از طرفی افراد سالم با خواندن این کتاب از اینکه فرد مفیدی نباشند احساس شرم میکند وفکری به حال ساعت و لحظههای پیش رویشان میکنند واقعا عالی بود👌🏻👌🏻👌🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام واقعا کتاب عالییییی بود،..،
بستگی به دید و نقطه نظر خوانندهام داره.
در باب مثال قریب به اکثر افراد، درک روشنی از چهار حس دیگر خود غیر بصری ندارن و یا مسائل و جنایات به ظاهر کوچک و فی واقع رادیکالی در جامعه را نادیده میگیرن "ولی این کتاب با ژرفنا چنین اهدافی را دنبال میکند
ممنون از تیم کتابراه🌷
بستگی به دید و نقطه نظر خوانندهام داره.
در باب مثال قریب به اکثر افراد، درک روشنی از چهار حس دیگر خود غیر بصری ندارن و یا مسائل و جنایات به ظاهر کوچک و فی واقع رادیکالی در جامعه را نادیده میگیرن "ولی این کتاب با ژرفنا چنین اهدافی را دنبال میکند
ممنون از تیم کتابراه🌷
بنظرم خوندنش مفید هست. به مردم برای افزایش درک و دیدشون نسبت به معلولین کمک میکنه اما در طول داستان خیلی زیاد نکاتی بودند که از تواناییهای یک فرد معلول و نابینا خارجه, حتی درصورت داشتن استعداد بازهم ازنظر انجام دادن برای یک نابینا غیرممکنه و بنظرم نویسنده زیاده روی کرده!!! غلط املایی هم گاهی داشت و برعکس ماجراهای درطول داستان که ریز و با جزئیات توضیح داده شده بود، پایانش خیلی سریع بود و جا داشت کمی بیشتر توضیح میداد و ازاحساست پدر و پسر و مکالمه بینشون بعدازسالها میگفت,... درکل اما داستان جالبی بود!
کتاب خوبیه ولی چند تا عیب و ایراد آشکار داشت. اولا املای بعضی کلمات رو غلط نوشته. مثلاً به جای حاضر، نوشته حاظر. ثانیا، محتوای این کتاب، از نظر عقلی کمی محاله. ثالثا توی فصل اول، داشت در مورد یک آدم کور مادرزاد صحبت میکرد که یکدفعه پرش خورد به سمت کلمههایی مثل آرامش، رفاه و.... به اندازهای که من فکر کردم اون، پایان فصل اول هست. لطفاً این موارد را اصلاح کنید
باید اعتراف کنم لحظههایی بود که غرق داستان شده بودم و یادآور خاطرات زیادی برای خودم بود. پندهای جالب و آموزندهای داشت که تا آخرین لحظه قابل پیش بینی نبود که آخر هر داستان چه میشود و من را مشتاق به پایان رساندن سریع تر کتاب میکرد.
غیرقابل پیش بینی بودن همیشه برای من پوینت مثبتی بوده. اشاره به بحث آرامش، آسایش و رفاه و تفاوتهای آن که درنهایت به عبودیت ختم میشد را دوست داشتم. در کنار خوبیهایی که کتاب داشت اغراق زیادی درباره توانایی یک فرد نابینا با شرایط فعلی! وجودداشت. درست است که شاید در آینده با پیشرفت تکنولوژی رانندگی برای افراد نابینا فراهم شود ولی با تکنولوژی حال حاضر بسیاراغراق آمیز بود. هرچند خلاقیت تخیلی نویسنده برای وصف این حد از توانمندی فرد نابینا گاهی شگفت آور بود. و در نهایت سوئیچ کردن ناگهانی بعضی موضوعات برای من اذیت کننده بود و انسجام خیلی جالبی برای ذهن من خواننده از ابتدا تا انتهای کتاب به وجود نیاورد.
یاحق