نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی در انتهای کودکی - مجید اوریادی زنجانی

مرتب‌سازی: جدیدترین
فائزه اسلامی‌خواه
۱۴۰۳/۲/۱۲
درسته این داستان در دوردستها یکی از اتفاقات معمول بوده. ولی این کتاب رو برای بچهای خودم پیشنهاد نمیکنم. چون باعث افسردگیشون میشه. از طرفی انتظار نداشتم پسری که خیلی باشعور جلوه داده شده بود. با اون کفشهای پاره. بخواد تحت تاثیر دوستش سیگاری بشه. از همه بدتراز صاحب مغازه بخواد دزدی کنه
امیر احمدی
۱۴۰۳/۲/۴
باسلام خیلی خوب شروع شد ولی انتهای داستان کنگ بود و من خودم برای پسرم توضیح دادم که پایانش چی میشه و اون پسر بچه کارش به کجا کشیده میشه
betWeen دامنی
۱۴۰۳/۱/۲۷
به نام خدا همراه هستیم با یک اثر دیگر البته اثری به سبک و سیاق داستان کوتاه از نوع ایرانی که توسط این نویسنده ای که تابحال اسمش را نشنیدم مجید اوریادی زنجانی که۶ احتمالا به خاطر تازه کار بودن خود بنده است در زمینه ی کتاب خوانی و اما داستان های کوتاه که خصوصیات خاص خودشان را دارند به عنوان مثال نباید از ۵ هزار کلمه بیشتر باشند یا نهایتا ۸ کلمه و اینکه داستان های کوتاه همیشه ی خدا یک شخصیت اصلی دارند چرا که وقتی این دو شخصیت بشود نویسنده باید به هردو شخصیت بپردازد و ابن باعث بی رمق شدن شخصیت ها میشود و در نتیجه تعداد کلمات ان از تعداد معین فراتر رفته خاصیت کوتاه بودن خود را به کل از دست میدهد و به طور کلی هنر داستلن نویسی کوتاه جزئیات قراوانی دارد و نویسنده برای اینکه داستان کوتاه خوب و با کیفیتی بنویسد نیاز به تمرین مستمر زیاد بسیار زیادی دارد! و به طور کلی شخصیت باید از عموم مردم اشد و تداعی بخش یک انسان زنده باشد و باقی بحث در این هزار کلمه نمیگنجد و اما داستان که در مورد کودکی است که کودکی نکرده که نویسنده سعی بر آن دارد تا این مسئله را تا اعماق وجود برای خواننده بررسی کند و حس همدردی را در او بر انگیزد تا به طور کلی پیام مورد نظر خود را به مخاطب ابلاغ کند و رسالت نویسندگی خود را نیز انجام داده باشد که بله وظیفه ی نویسنده است تا از درد مردمان و اجتماع خود بنویسد و به نگارش در بیارد
خالد بارانی
۱۴۰۲/۱۱/۱۵
در آغاز داستان از کتک و درد کودک گفته شده به راستی خیلی استاد کارش بی رحم بود درد بچه‌های طبقه متوسط و ضعیف خیلی زیاد از همه شادی‌ها و لذت‌های به دور‌اند همین چیزها باعث میشه به راه خلاف کشیده بشن چون بچه‌اند و بچه‌ها همه چیز رو سطحی می‌سنجند ولی اخرش هر چند کارش بد بود ولی انتقام خوبی از استادش گرفت
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۸/۸
داستان در مورد تحمل بچه‌ها میگه، میگه شرایط، سرنوشت ما رو رقم میزنه، اینکه ما کی و چکاره میشیم، بیشتر از اینکه مسببش خودمون باشیم، خانواده مونه، اول خانواده بعد خودمون، مطمئنا یه بچه نمیتونه اندازه‌ی یه آدم بالغ تجزیه و تحلیل کنه، خط تفکرش کوتاهه بچه‌ها برعکس ما آدم بزرگا خیلی امیدوارند، چون همه چیزو خیلی ساده میگیرن، فک میکنن به چیزی که میخوان میرسن، روز خوبشون میاد، اونا نمیدونن روز خوبو باید خودشون بسازن، اکثر اوقات یه اشتباه بچگانه، کل سرنوشت رو تغییر میده از بچه‌ها نخوایم برای ما بزرگترا کاری بکنن، دم پیرمرده گرم
Mozhgan
۱۴۰۲/۷/۲۲
داستانی کوتاه و آموزنده بودوسرگذشت کودکی که به ناچار مجبور بود با استای بداخلاقی کار کندوبتواند کمک خرج خانواده باشد. تصمیم نادرستی گرفت که اگر آن مرد نبودمعلوم نبود سراز کجا در می‌آورد همه ما درزندگی تصمیمات اشتباه میگیریم کاشکی یکی ما رادر همان لحظه منصرف کند و بیراهه نرویم.
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۵/۱۱
داستانی بسیار تامل برانگیز تاثیر گذار. اینکه خداوند چطور هوای این کودک رو داره که فقط به خاطر یه اشتباه کودکانه میخواد خودشو نابود بکنه و با سررسید حاجی که مردی مهربان و دلسوز است کمکی از سوی خداوند به این بچه می‌رسه که له خاطر اینکه فقط ۱۱ سال داره تازه وارد دوران نوجوانی میشه و چالش‌های زیادی اونو درگیر میکنه. انتهای داستان به شدت بر دلم نشست. نویسنده به خوبی بچه‌ها و دنیای اونهارو لمس کرده و اینچنین شیوا به رشته تحریر آورده. ولی بازم راویان داستان اصلا صداهای دلچسبی نذاشتن و این یک ضعف عمده هستش توی اکثر داستانها‌ی صوتی جوک. به خاطر بطرز بیان داستان یه ستاره کم دادم. 😊
سوسن شاه محمدی
۱۴۰۲/۳/۲۱
این کتاب رو برای نوه‌ام گرفتم نظرش رو پرسید م
گفت خوب بود ولی غمگین بود
آرزو جمالان
۱۴۰۲/۳/۳
خوانش کتاب جذاب نیست.
سمیه شفیعی
۱۴۰۲/۲/۲۷
کتاب در انتهای کودکی کتاب زیبایی بود که به ما یاداوری میکرد از کنار ادم‌های اطرافمون ساده نگذریم و دستگیر هم باشیم شاید یک جمله ما مسیر زندگی فردی رو عوض کنه.
Az Ir
۱۴۰۲/۱/۱۰
این کتاب داستان پسر یازده ساله‌ای را روایت می‌کند که برای تأمین مخارج خانه، درس خواندن را رها کرده و کار می‌کند. این کتاب تلاش کودک را برای ساختن زندگی خانواده‌اش نشان میدهد و شنیدن آن برای کودکانی که به سن نوجوانی میرسند بسیار عالی است.
اکرم محمدی
۱۴۰۲/۱/۵
من اهل خواندن کتاب داستان نیستم. برای همین زیاد برام جالب نبود
فائزه زارعی
۱۴۰۱/۱۲/۲۹
مطالب مفیدی گفته شد.
آیلار
۱۴۰۱/۱۲/۲۲
اول اینکه از گویندگان و... ممنون شروع خیلی خوبی داشت آهنگ و متنی که به عنوان به نام خدا خوانده شد عالی بود در طول داستان هم تمام حس و حال منتقل می‌شد معنا و مفهوم داستان جالب بود و واقعا نویسنده داستان زندگی بچه‌های که سن کم مجبور به کار می‌شوند صاحب کارهای مختلف و عاقبت دوستی با افراد بد رو گفته بود و اینکه نتیجه رفتارهای هرکسی چه چیزی را به همراه داره رو هم گفته بوداما آخر داستان نامفهوم بود یعنی معلوم نشد که این پسر بچه پول‌ها رو دزدید یا نه؟؟!!
مانا
۱۴۰۱/۱۲/۱۴
کتابی به غایت روان و زیبا که زندگی سخت یک کودک ده ساله را در یک مدت زمان کوتاه با نثری عالی روایت میکند داستانی که با غم شروع میشود و به شادی ختم میشود شاید تنها مشکلش زیبا نبودن و بی احساس بودن روایت راوی بود. ممنون
Sedigh
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
داستان سرگرم کننده جالبی بود.
Leila Ahmadi
۱۴۰۱/۱۱/۱
یه کم دور از انتظار بود که یه نفر مثل قهرمان وارد زندگی پسربچه شد و سرنوشتش رو تغییر داد ولی در کل بد نبود
هایدی
۱۴۰۱/۱۰/۲۶
من از داستان‌هایی که سر ته ندارن بدم میاد مخصوصا این که دیگه یه چیز دیگه بود😑
حامد اس
۱۴۰۱/۱۰/۱۷
کلا محتوی منفی داشت. و پایانی ضعیف
(فقر. کودک کار. کتک خوردن. بی عاطفه بودن پدر و صاحب کار. دزدی. سیگار.....)
گمون نکنم هیچکسی بخواد این کتاب رو برای بار دوم بخونه 😔
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۱۷
کتاب خیلی جالب و قابل تاملی بود
داستان یه پسر بچه‌ی ۱۱ ساله که مجبور شده بخاطر ۷نفر خانواده خرجی بیاره خانواده شود
از حقوق خودش جز پول تو جیبی چیزی بهش نمیرسید و هر روز کتک میخورد و کار سنگین انجام میداد هر روز باید گرسنگی میکشید
داستان فقر بود و بی پولی
داستان رنج بود و زحمت
که پسر چه درد‌های کشیده و چه درد‌های داره میکشه
وهیچوقت بچگی نکرده
سرکار میرفت و کار میکرد
که یهو یه پیر مرد مهربون که خستگی بچه رو دید خواست بهش کمک کند
و وقتی پسر بچه لحظه‌ی اخر خواست پول و برداره و به عواقب کارش فکر نکرده بود فقط از دوستش درباره زندان میپرسید و میخواست بخاطر انتقام از اوستا کارش پولهاشو برداره و یه کار راه بی اندازه اون مرد مهربون جلوش ظاهر شد و بهش پیشننهاد کار بهتر و در امد بهتر داد
و پایان داستان باز بود
به نظرم بهترین کار این بود ک پول هارا برگردونه و دیگه پیش اون مرد کار نکنه بره پیش پیرمرد و ازش کار یاد بگیره بهش زور نگه
بنظرم گاهی وقتا یه کمک کوچیک باعث کارهای بزرگ میشه
Hadi valipor
۱۴۰۱/۹/۲۸
زیاد صدای راوی خوب نبود
ژیلا شجاعی
۱۴۰۱/۹/۱۹
داستانی بود برای نوجوان بهتر بود تصمیم درست آن پسر را در پایان داستان می‌آورد و می‌گفت که بی خیال سرقت از مغازه اوستاش می‌شه و پیشنهاد حاجی و ادامه تحصیل رو قبول می‌کنه تشکر از کتابراه
زهرا رفیعی
۱۴۰۱/۹/۱۴
بدک نبود برای وقت پر کنی خوبه
محمد رضا خالقی
۱۴۰۱/۹/۱۱
این کتاب واقعا علی بود
Mozhgan Yaghoobi
۱۴۰۱/۹/۸
کتاب برای بچه‌ها و نوجوانها میتونه جذاب باشه ولی خوب اونجا که راجع به سیگار کشیدن حرف میزنن فکر نکنم از نظر اموزنده بودن خوب باشه
سجاد عبدالله پور
۱۴۰۱/۸/۲۶
باتشکرازنویسنده کتاب. کتاب جذاب وزیبایی بود. روایتی ازیک شاگرد حجره ومشکلات دنیای او ودوران کودکی اش
Massi ,Ebi
۱۴۰۱/۸/۱۷
ماجرای خیلی خوبی بود که با قلم خوب نویسنده همراه شده بود.
چقدر از بچه‌هایی مثل بچه‌ی این داستان بودن که واقعا لیاقت داشتن ولی کسی اونارو نفهمید. 😔
حمید موسوی
۱۴۰۱/۸/۱۶
ارزش یک بار گوش دادم داده با تشکر از کتابراه
Masome norozi
۱۴۰۱/۸/۱۰
داستان خوبی است اما زیاد مناسب سن کودکان نیست ازکلمات خیلی سنگین استفاده میکنه هم آخر داستان مبهم است
فریبا قطبی
۱۴۰۱/۸/۹
دوران وزمان کودکی که همه نوع افکروایدهای عجیب به ذهن کودک میادروبیان میکنه ونویسنده به خوبی این افکارروبیان کرده.
Javad
۱۴۰۱/۷/۲۸
تهش چی شد دقیقا چرا نیمه تمام شد
یه انتقادی دارم از نویسنده کار کاش به شخصیت پسرک سیگار نمیدادید چون روی بچه کوچیک تاثیر میگذاره و وقتی که بچه خودش شخصیت رو میبینه ازش تقلید میکنه
و اینکه صدای گوینده حقیقتا واسه من گرم نبود
به هرحال ممنون
بابک نیکوئیان
۱۴۰۱/۷/۲۳
واقعا زیبا و آموزنده بود از پدیدآورندگان محترم این کتاب ممنونم
هانیه سلیم زاده
۱۴۰۱/۷/۸
نویسنده تلاش کرده بود تا صحنه‌هایی که متاسفانه این روزها زیاد در جامعه می‌بینیم و کودکان کار با ان درگیر هستند را در زمانی نه چندان دور توصیف کند. امیدوارم سر راه همه انها فرد شایسته‌ای مثل حاجی قرار بگیرد و روزگار بهتری را سپری کنند.
فائقه
۱۴۰۱/۷/۷
چقدر جالب بود این کتاب پسر بچه‌ای از قشر ضعیف جامعه ومردی که ناجی اون میشه واون رو از کناه ودزدی نجات میده خدا این آدم‌های خوب رو تو زندگی همه زیاد کنه
زهرا
۱۴۰۱/۷/۵
این کتاب بسیا خوب بود صدای گوینده دلنشین و رسا عالی بود
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۶/۱۵
🍁 اولین کتابی بود که از این نویسنده عزیز می‌خوندم، و بسیار از قلم ایشون لذت بردم. تخصص روانشناسی کودک و نوجوان ایشون و قلم بی نهایت قوی ایشون، منجر به حلق این داستان کوتاه و زیبا شده بود. کتاب اونقدر زیبا تصویر سازی شده بود که حس میکردم توی همه‌ی لحظات اونجا هستم و بارها دلم خواست برم توی بازار قیصریه (من خودم زنجانی هستم و اون بازار رو میشناسم) و به پسر بچه کمک کنم. پسر بچه‌ای که ذاتی پاک و‌ مودب داشت اما به خاطر مشکلات زندگی، کار اجباری، خشونت بزرگ‌تر‌ها، فقر فرهنگی والدین توی بزرگ کردنش، ترک تحصیل کردنش، و فقر مالی، اون ذات مثل آینه رو به کسی تبدیل کرده بود که می‌خواست دزدی کنه. حتی سیگار کشیدن پسر بچه هم اتفاقی هوشمندانه از قلم نویسنده بود که واقعا در واقعیت وجود داره، بچه‌ها توی این سن به دلیل حمله‌ی زودهمگام مشکلات زندکی به اونها، احساس بزرگ بودن میکنن پس حتی سیگار و نیاز به نیکوتین رو هم از بزرگ‌تر‌ها تقلید میکنن! اون جاهایی که گشنه ش بود، یا کفشش پاره بود، و یا وقتی فهمیدم ماه به ماه پولش رو مامانش از اوستاش میگیره و اون بعد از ۶ ماه پول تو‌جیبی‌های خودش باید کفش بخره، اشک هام ریخت. این درد واقعی جامعه‌ی ما درمورد کودکان کار هست که استاد زنجانی کتابش کرده بودن!
بودن دیو‌هایی مثل اوستای اون بچه و فرشته‌هایی مثل صاحاب مغازه‌ی دومی که به پسر کمک کرد، و جهل و ناآگاهی والدین این بچه، هم واقعیت هستش و امیدوارم که روز به روز از شمار این دیوها کم‌تر و به اون فرشته‌ها اضافه تر شه، و مهم‌تر از همه مادر پدرها قبل از به دنیا آوردن بچه، درمورد کفایت بزرگ کردن اون مطمئن باشن، تا بچه‌های ما بتونن درس بخونن و آینده‌ی خودشونو بسازن. ممنون دوست عزیزم کتابراه ☘️
سمیه اسدی
۱۴۰۱/۶/۱۴
کتاب مفیدی هست و ارزش یکبار خواندن داره
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۶/۱۳
عالی بود واقعا جای تاسف داره واسه آدمایی که بااین بچه‌ها عین برده رفتار میکنند یادمه رفته بودم کفش فروشی یه بچه‌ی ده یازده ساله واسم کفش هارو از جعبه در میاورد به صاحب مغازه گفتم این آقا پسر همکارتونه؟ به محض گفتن این کلمه پسر بچه چنان گل از گلش شکفت و سینه شو داد جلو قلبم درد گرفت خوشش اومده بود جای لفظ شاگرد از همکار استفاده کردم همین چیزای کوچیک کلی تو آینده این بچه‌ها تاثیر میذاره امیدوارم روزی برسه هیچ کودکی مجبور به کارکردن نباشه.
محمد حسینی
۱۴۰۱/۶/۱۳
کتاب جذابی بود اما من انتظار نداشتم انتهاش باز باشه
زهرا جباری
۱۴۰۱/۶/۱۰
کتاب خوبی بود. من تقابل خوبی وبدی راحس کردم
فاطمه محرمی
۱۴۰۱/۶/۵
بد نیست
به نظر من آخرش الکی تموم شد
کیان
۱۴۰۱/۶/۱
موضوع داستان خوب بود... اما راوی بسیار ضعیف و غیرحرفه‌ای!
سبحان
۱۴۰۱/۶/۱
خوب بود فقط متوجه نشدم دزدی کرد یانه
پیشه حاجی رفت یانه
عین فیلما ایرانی تموم شد
اما قشنگ بود
محنا امجدیان
۱۴۰۱/۵/۲۲
نمیدونم چی بگم احساس میکنم پایانی نداشت دوست داشتم دیر تر تموم شه
محسن جعفری
۱۴۰۱/۵/۱۸
سلام
خیلی خوب و تأثیرگذار بود
امیررضا محبی
۱۴۰۱/۵/۱۱
کتاب سعی می‌کرد تا ما را به جای پسر جای دهد و دوست نادانی که سعی می‌کرد او را به سیگار کشیدن و کار‌های اشتباه دچار کند داستان توانسته بچه‌های کار‌ را به خوبی به تصویر بکشد و همین طور توانسته فشار‌های مالی و اقطسادی را نمایان کند کتاب ما. را در احساسات مختلفی میگزارد این‌ تاکتیک نویسنده جالب است و در داستان تنوع ایجاد کرده. و این کتاب توانسته حس خشم و انتقام پسر را جلوه دهد امیررضا محبی ۱۲ ساله
حکیمه بابایی
۱۴۰۱/۵/۵
دغدغه کودکانه با هوس شیطانی خراش دهنده تنگ ظریف کودک معصوم‌. آیا نیاز‌های اولیه یک کودک می‌تواند آینده او را تعییر دهد؟ آیا خدا نمی‌بیند؟ آیا خدا ماموری در زمین دارد تا کودک را به دست‌های بخشنده خدا برساند. آری خدا گاهی در قالب پیرمرد مغازه دار خود را به من و تو نشان می‌دهد و گاهی با پر پروانه
سارینا دهدشتی
۱۴۰۱/۴/۲۵
سلام و درود
این کتاب گذشته‌ای نه چندان دور رو حکایت میکنه، که ریال و تومان ارزش بیشتری داشت.
اما هرچند ارزش پول کم شده، پیشرفت آنچنانی در زمینه انسانیت و مخصوصا کودکان و نوجوانان مشاهده نمیشه.
کودکان کار که بخاطر شرایط ضعیف اقتصادی از حداقل حقوق اولیشون مثل درس خواندن، بچگی کردن، و آرامش روانی محروم هستند.
پسر بچه تازه نوجوان این داستان، علاوه بر شرایط ضعیف زندگی، گیر کارفرمای بداخلاقی افتاده، که باعث میشه حتی به دزدی و انتقام در این سن فکر کنه. چیزی که یک واقعیت هست و در جامعه شاهد هستیم. کاش کمی قبل از برخوردمان با آدم‌ها و مجرمان، به دلیل بروز رفتارهایشان بیندیشیم. حداقل کاری که میتوانیم برای یکدیگر انجام دهیم، قضاوت نکردن، افترا نبستن، ناراحت نکردن و...
بامید دنیایی زیباتر و شادتر
کتاب جالبی بود.
تشکر از شما خوبان کتابراهی
مینا هستم
۱۴۰۱/۴/۱۸
خیلی خوب بود. بیشتر ادم رو به گذشته میبره. وقتی که بابا مامانامون کوچیک بودن. یا کودکان کار
Ayda Azimi
۱۴۰۱/۴/۱۰
در انتهای کودکی داستانی کوتاه از کتاب با پاهای کودکی به قلم شیوای مجید اوریادی زنجانی می‌باشد. ایشان کارشناس ارشد گفتار درمانی می‌باشند و به نظر بنده به واسطه‌ی این شغلشان که سر و کار زیادی با کودکان دارد، به خوبی توانسته‌اند دنیای کودکان و نوجوانان را درک نمایند. ایشان در این کتاب زیبا و جذابشان داستان‌هایی را ساخته و پرداخته‌اند که شخصیت اصلی شان کودکان و نوجوانان می‌باشند. تفکرات و نگرش هایشان، مسایل و دغدغه هایشان، موفقیت‌ها و ناکامی هایشان و چندین موارد متعدد دیگر من جمله دغدغه مندی‌های جناب اوریادی حول محور کودکان و نوجوانان هستند که ایشان در داستان‌های خود به رشته تحریر درآورده‌اند.
در داستان در انتهای کودکی هم که یکی از چهار داستان کتاب مذبور می‌باشد، شخصیت اصلی کتاب پسری است که به تازگی دوره‌ی کودکی را پشت سر گذاشته و قدم در نوجوانی نهاده است. او بواسطه‌ی مشکلات مالی و تربیتی خانواده و همچنین تغییرات رفتاری سن بلوغ با چالش‌های بسیاری در زندگی‌اش مواجه شده است. او در سن بسیار کم مجبور شده تحصیل را رها کرده و شاگرد پارچه فروشی شود که صاحب آن مردی بی عاطفه، پول پرست و خشن است و دائما پسر را تنبیه بدنی می‌کند.
از آن طرف پسر داستان با شخصی دکان دار و دیگر که نقطه‌ی مقابل این مرد است آشنا می‌شود که مردی فوق العاده دلسوز، دست به خیر و مهربان است. این مرد با ورود خود به داستان تاثیر شگفت روی پسر می‌گذارد و او را در تصمیم نادرستش دچار تردید می‌کند و...
با تشکر از کانون فرهنگی چوک و اپلیکیشن خوب کتابراه💮🌹🌸
1 2 3 4 >>