کتاب خوبی بود
مباحث‌گسترده‌ای داره
ولی برخی فصل‌ها معرکه بود
مانند فقل‌های مربوط به گوگل
شاید هم بخاطر اینکه در حال مطالعه بر روی هوش مصنوعی و داده کاوی هستم اینطوری به نظرم رسید
اما ریتم کناب خیلی کنده
اونقدر که در مورد سیستم عصبی صحبت میکنه بیش از حد
خواننده خسنه میشه
به نظرم چند فصل کتاب میتوانست جمع بشه تو یک فصل
من چیزی که میخواستم برداشت کردم به نوبه خودم و ارزش وقت گذاشتن داشت
مهمتر از این که دغدغه من در موزد این که یک کتاب را همه‌اش را بابد خواند یا اون مقدار که لازمه
برطرف کرد
برداشتی که کردم جالب بود دو‌نکته:
همین مقاومتی که الان از طرف طرفداران کتاب در مقابل اطلاعات اینترنتی و سایت‌های حاوی اطلاعات مشاهده میکنیم شاید قرنها پیش، وقتی چاپ کتاب شروع شد که بشر این قابلیت رو پیدا کرد که داستانها و شعرهایی که بر روی کاغذ چاپ شود و شاید براحتی قبول نمیکردند که اون چیزهایی که تو‌ذهنشون هست بصورت کتاب چاپ و توزیع شود طوری که همگان بتوانند بخوانند الان هم شبیه همان مقاومت از سوی طرفداران کتاب در مقابل سایت‌های اینترنتی و هایپرلینک‌ها را مشاهده میکنیم
و مطلب دوم اینکه
مغز ما الان عادت دارد بصورت خطی اطلاعات را دریافت کند مانند یک کتاب صفحه به صفحه و پشت سرهم
اما اینترنت مخصوصا اینترنت نسل ۲ این خطی بودن رو بهم میریزه تا آماده بشیم برای اینترنت نسل ۳
اینترنت نسل ۳ دیگه اطلاعات بصورت خطی به مغز ما نخواهد رسید
و سرعت و حجم اطلاعات بقدری خواهد بود که باید مغز انسان یاد بگیرد عادت کند که از اطلاعات سرازیر شده به سمتش، اونهایی رو بردارد که نیاز دارد و مجبور نیست و‌نمی تواند همه آن‌ها رو به حافظه خود بسپارد تا استفاده کند
مباحث‌گسترده‌ای داره
ولی برخی فصل‌ها معرکه بود
مانند فقل‌های مربوط به گوگل
شاید هم بخاطر اینکه در حال مطالعه بر روی هوش مصنوعی و داده کاوی هستم اینطوری به نظرم رسید
اما ریتم کناب خیلی کنده
اونقدر که در مورد سیستم عصبی صحبت میکنه بیش از حد
خواننده خسنه میشه
به نظرم چند فصل کتاب میتوانست جمع بشه تو یک فصل
من چیزی که میخواستم برداشت کردم به نوبه خودم و ارزش وقت گذاشتن داشت
مهمتر از این که دغدغه من در موزد این که یک کتاب را همه‌اش را بابد خواند یا اون مقدار که لازمه
برطرف کرد
برداشتی که کردم جالب بود دو‌نکته:
همین مقاومتی که الان از طرف طرفداران کتاب در مقابل اطلاعات اینترنتی و سایت‌های حاوی اطلاعات مشاهده میکنیم شاید قرنها پیش، وقتی چاپ کتاب شروع شد که بشر این قابلیت رو پیدا کرد که داستانها و شعرهایی که بر روی کاغذ چاپ شود و شاید براحتی قبول نمیکردند که اون چیزهایی که تو‌ذهنشون هست بصورت کتاب چاپ و توزیع شود طوری که همگان بتوانند بخوانند الان هم شبیه همان مقاومت از سوی طرفداران کتاب در مقابل سایت‌های اینترنتی و هایپرلینک‌ها را مشاهده میکنیم
و مطلب دوم اینکه
مغز ما الان عادت دارد بصورت خطی اطلاعات را دریافت کند مانند یک کتاب صفحه به صفحه و پشت سرهم
اما اینترنت مخصوصا اینترنت نسل ۲ این خطی بودن رو بهم میریزه تا آماده بشیم برای اینترنت نسل ۳
اینترنت نسل ۳ دیگه اطلاعات بصورت خطی به مغز ما نخواهد رسید
و سرعت و حجم اطلاعات بقدری خواهد بود که باید مغز انسان یاد بگیرد عادت کند که از اطلاعات سرازیر شده به سمتش، اونهایی رو بردارد که نیاز دارد و مجبور نیست و‌نمی تواند همه آن‌ها رو به حافظه خود بسپارد تا استفاده کند