نقد، بررسی و نظرات کتاب کتابخانهی نیمه شب - مت هیگ
4.6
1577 رای
مرتبسازی: جدیدترین
حنا
۱۴۰۳/۲/۲۹
00
هدف داستان و نتیجهگیریش توی همون ۲۰ صفحه اول لو میره ولی سیرش میتونه جذاب باشه
توصیه میکنم کسانی که اوایل دهه بیست سالگی هستند حتما این کتاب رو بخونن!! خیلی عالی بود برا من که از یاد بگیرم از همه فرصتها تا جایی که میتونم استفاده بکنم و هیچ حسرتی رو دلم نمونه، میتونم بگم یکی از بهترین کتابهایی بود که خوندم ومنو با مفهوم واقعی جهانهای موازی آشنا کرد و در نهایت قدر زندگی و فرصت هارو بدونیم اون دنیا فرار نمیکنه و منتظر ماست.
این کتاب در واقع یک داستان تخیلی اموزنده است که به محض شروع کردنش دیگه نمیتوتید بذاریدش کنار. اومده در قالب یک داستان نشون داده اگه تمام حسرت هامون اتفاق افتاده بود چی میشد مثلا اگر فلان رشته رفته بودم یا با فلانی ازدواج کرده بودم یا فلان حرفه رو ادامه میدادم. نتیجه شما رو هم زمان شگفت زده و آروم میکنه. به نظر من برای تموم کردن حسرتهای گذشته وای کاشهای همیشگی باید این کتاب رو خوند
کتاب بسیار جذابی بود و زمانی اونو خوندم که انگار واقعا بهش احتیاج داشتم. خیلی از ماها که ۳۰ سالگی رو رد میکنیم با کلی حسرت خودمون رو سرزنش میکنیم که اگه اون کار رو میکردم اینطوری میشد اگه بهتر انتخاب رشته میکردم اینطوری میشد اگه اون کار رو شروع میکردم الان اینطوری بود و اگههای بسیار.... ولی حقیقت اینه که ما اکنون نتیجه انتخابهای خودمون هستیم و در هر تصمیمی از زندگی تجربه میکنیم یاد میگیریم و قرار نیست همه اون چیزهایی که تو ذهنمون هست رو بدست بیاریم به نظر من چیزی که یک گمشده هست در زندگی ما آدمها زندگی در اکنون و لحظه حال و لذت بردن از اون هست ما در حسرتهای گذشته گیر میکنیم و به آیندهای که نیومده فکر میکنیم ولی از لذت بردن از طراوت گلدون پشت پنجره خونه مون و بخار چایی تازه دم با عطر گلاب کنار اون یا خندههای بچه مون غافلیم و نمیدونیم که زندگی همین چیزهای به ظاهر کوچیکه....
سلام و دورد خدمت دوستان عزیز این کتاب یکی از جالب ترین رمان هایی بود که خوندم اولین نکته ای که بخوام درموردش بهتون بگم این هست که اوایل کتاب احتمال زیاد اصلا وایب خوبی نمیگیرین و فکر میکنین یه رمان افسرده کنندست ولی اگه شما هم با خودتون کلنجار برید به خوندن ادامه بدین متوجه جذابیت داستان میشین این کتاب که تلفیقی از حقیقت و تخیل نویسنده است با خلاقیتی جدید زندگی رو به شما نشون میده متوجه میشین که شاید بسیار از حسرت های زندگی واقعا پوچ باشه یا شاید خیلی از موفقیت هایی که سالها واسشون تلاش کردیم اگر وقت ندارین بهتون پیشنهاد میکنم که ورژن صوتی رو دانلود کنین و از این رمان جذاب لذت ببرین
بعد از معروف شدن این کتاب نظرات مختلفی دربارش شنیده بودم بعضی نظرات میگفتن بهترین کتابیه که تا حالا خوندن و بعضیا اصلا از کتاب خوششون نیومده بود. من فضای کتاب و ایده اصلی که نویسنده سراغش رفته بود رو دوست داشتم و فکر میکنم همهی ما به این فکر کردیم که کاش به عقب برمیگشتم و جور دیگهای زندگی میکردم یا اگر انتخابهای دیگهای کرده بودم الان زندگیم چطور میشد و دیدن اینکه شخصیت اصلی داستان این فرصت رو پیدا کرده تا زندگیهای دیگهی خودش رو ببینه جذاب بود ولی فکر میکنم جزئیات داستان میتونست بهتر باشه و جملات کلیشهای نباشه. اما در کل به نظر من کتاب نه خیلی فوق العاده بود و نه اونقدر بد که نشه خوند.
یکی از بهترین کتابهایی که خوندم همین بود، نمیدونم چجوری میشه برای این اثر ارزشمند حتی نقدی نوشت، نه زیاده گویی انجام شد نه داستان پراکندگی داشت و نه موضوع دم دستی و تکراری بود، چه چیزی زیباتر از پرداختن به حسرتهای زندگی آدمی و چه چیزی غم انگیزتر از دیدن نتیجه اینهمه سال حسرت را در یک شب... چقدر با تک تک کلمات این کتاب همزادپنداری کردم... با مردی که میخواست باهاش ازدواج کنه و نکرد.. رویایی که از زندگی خودش با اون مرد دید سراسر صورتمو پر از اشک کرده بود هی با خودم میگفتم منم اگه باهاش بودم یعنی الان زندگیم چجوری بود؟ کاش واقعا همچین موهبتی تو زندگی تک تک ما وجود داشت که بتونیم با سرزدن به یه کتابخونه برای لحظاتی هرچند کوتاه در فضای داستانهای زیست نشده زندگی هامون پرسه بزنیم، این کتاب به نوعی جواب تمام سوالاتی با مضمون (چرا نشد؟ اگه میشد چی میشد؟) هست. خوندنشو به تمام اونایی که هرروز و هرثانیه از زندگی در حال بها دادن به حسرتهای گذشته زندگیشون هستن پیشنهاد میکنم. نمیدونم این تظر نقد محسوب میشه یا نه ولی صرفا خواستم احساساتمو از مطالعه این کتاب با دیگر دوستان به اشتراک بذارم، ممنون از کتابراه برای فراهم سازی بستری به منظور مطالعه این اثر
بسیار جذاب و شنیدنیدر عین حال آموزنده و گیراخیلی خوب میتونیم خودمون رو جای شخصیت اصلی داستان قراربدیم و باهاش ارتباط برقرار کنیم. اگه حسرت چیزی رو میخوریم یا زندگی که میتونستیم با گرفتن یکسری تصمیمات بسازیم و به هر دلیلی نشد، و اگر دچار نارضایتی و سرخوردگی هستیم این کتاب خیلی کمک کننده هست. پیشنهاد میکنم بخونیدش
به نظرم کتاب قشنگه برداشتی که ازش کردم اینه که ما فکر میکنیم اگه انتخاب دیگهای میکردیم شاید بهتر میشد و همه چی عالی میبود ولی اینطور نیست اون زندگی یا هر زندگیه دیگهای که باشه توش مشکلاتی وجود داره قرار نیست چون همه چی به کام ما نیست تسلیم بشیم و اینکه درسته که انتخابهای ما زندگیمون رو تشکلیل میده اما اگر انتخابی کردیم نسبت به شرایط اون لحظمون بهترین انتخابمون بوده اگر چه ممکنه اشتباه باشه یا بعدا ازش پشیمون بشیم اما چیزی از دست ندادیم و در واقع یه چیزیو تجربه کردیم و تجربه هر چیز حتی به اشباه میتونه باعث رشدمون بشه اگه ازش درس بگیریم.
بیشتر ماها همیشه تو زندگیمون حسرت میخوریم چرا اینطور رفتار کردیم اصلا چرا اینطوری شد... کاش این کارو قبول میکردم...... نورا تونست جای همه ما زندگیهایی رو تجربه کنه که هیچ حسرتی توش نباشه و حتی زندگیهایی رو زندگی کرد که خیلی خیلی بهتر هم بود.. درسته نمیتونیم هیچکدوم از این کار هارو انجام نه بدیم. تو داستان رفتن نه زندگی دیگه رو تجربه کردن نه دیدن آدمای عزیز گذشته زندگیمون و... ولی... ولی میتونی خودت کتاب حسرت هات رو بنویسی میتونی توش زندگی کنی حتی میتونی تغییرش بدی بدون اینکه لازم به کسی باشه اینو بدون قرار نیست حتما چیزیو تجربه کنیم تا برامون درس بشهخیلی دوست دارم بیشتر بگم ولی داستانو همین الانشم انگار دارم لو میدم. خلاصه این کتابو به کتاب دوستان حتما پیشنهاد میکنم. پن از همین حسرت هامون لذت ببریم چون شاید در زندگیهای دیگه خیلیچیزا با بودنشون تغییر میکرد که خیلی بدتر بود. و یه چیز دیگه اینه که باید دنبال امید باشیم فرقی نداره کجا و تو چه دنیایی باشیم اگه امیدوار و تلاشگر باشیم میتونیم موفق بشیم
کتابی که اگر در شرایط خاص فکری و رشد خویش بخوانیدش، خیلی بهتر کارایی دارد. اما این کتاب در تمام فصول و احوال شما نیز آموزنده است و فکر شما را حسابی قلقلک میدهد. کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ، با ترجمه مینا صفری، کمی ترجمه پیچیده و سختی برای برگرداندن به پارسی برگزیده است. ترجمه فریده فتوحی روان تر بود؛ در حالی که ناشر خوبی دارد.
کتاب بسیار روان و ساده نوشته شده است. برای قابل درک بودن تمام اقشار مت هیگ این قلم شیوا را برگزیده است. کتابخانه نیمه شب، خواننده را مجبور به واکنش یا عمل نمیکند و به شخصیت خواننده احترام میگذارد و در این زمینه پرهیز از این نکته دارد که قضاوت و تفکر را هر خوانندهاش به تنهایی و شخصی سازی شده برای خویشتن انجام دهد؛ این یعنی احترام به مخاطب هوشمند.
کتاب بسیار روان و ساده نوشته شده است. برای قابل درک بودن تمام اقشار مت هیگ این قلم شیوا را برگزیده است. کتابخانه نیمه شب، خواننده را مجبور به واکنش یا عمل نمیکند و به شخصیت خواننده احترام میگذارد و در این زمینه پرهیز از این نکته دارد که قضاوت و تفکر را هر خوانندهاش به تنهایی و شخصی سازی شده برای خویشتن انجام دهد؛ این یعنی احترام به مخاطب هوشمند.
داستان، زندگی زنی رو بیان میکنه که خودکشی کرده و در لبهی باریک مرگ و زندگی، فرصتی پیدا کرده که شاهد چیزهایی باشه...
هم خواننده و هم شخصیت داستان هر دو در حین رخدادهای مختلف، ارزش زندگی رو بیشتر درک میکنند.
شاید بارزترین ویژگی این کتاب این باشه که به این فکر بیفتیم که شاید بهتره نگاه چندوجهی به زندگی و وقایع اون داشته باشیم و اونها رو صرفا سیاه یا سفید نبینیم...
داستان کشش نسبتا خوبی داره و قالب جملات ساده هستند
هم خواننده و هم شخصیت داستان هر دو در حین رخدادهای مختلف، ارزش زندگی رو بیشتر درک میکنند.
شاید بارزترین ویژگی این کتاب این باشه که به این فکر بیفتیم که شاید بهتره نگاه چندوجهی به زندگی و وقایع اون داشته باشیم و اونها رو صرفا سیاه یا سفید نبینیم...
داستان کشش نسبتا خوبی داره و قالب جملات ساده هستند
هر کسی در زندگی لحظههای تلخ و شیرینی را تجربه میکنه. گاهی زندگی آنقدر سخت و طاقت فرسا میشه که عبور اّزّش نفسگیره و گاه آنقدر شیرین که وصف خوشبختیش لذت بخشه ولی آنچه که عمومیت داره اینه که افراد اکثرا حسرت نداشتههاشون را میخورند
اگر این را داشتم این کارو میکردم؛ اگر این نبود بهتر بود: اگر جای اون شخص بودم الان اینطور بودم و.. ..
واقعیت اینه که زندگی برای همه چالش برانگیزه.
نورا قهرمان داستان هم یکی از میلیونها انسانی است که به ناامیدی رسیده و نویسنده با برآورده کردن آرزوهاش بارها و بارها جایگاهش در زندگی را به گونهای که خودش مایل است تغییر میدهد.
در هر زندگی او با چالشهای جدیدی روبهرو میشود
واقعیت این است که هیچ زیستنی به طور کامل موافق با خواستههایت نیست و همیشه مشکلاتی در زندگی وجود دارد که وقتی در جایگاه تجربهاش قرار بگیری قدر زندگی گذشته را می دانی.
داستانی با موضوع جدید و جذاب که خواننده بهخوبی میتواند خودش را با قهرمان داستان همراه کند و زندگی خودش را در موقعیتهای مختلف بسنجد. با توجه به داشتهها و نداشتههای هر زندگی؛ حسرت زندگی دیگران جایی برای توجیه ندارد و بهترین کار استفاده صحیح از امکانات موجود و تلاش برای ارتقا و بهبود شرایط است.
مطالعه در زمینههای مختلف راهگشا و راهنمای خوبی برای برنامه ریزی وهدفمند بودن در زندگی است و کمک میکند به داشتن دید وسیعتر و بهترین انتخابها در مواجهه با چالشهای زندگی.
اگر این را داشتم این کارو میکردم؛ اگر این نبود بهتر بود: اگر جای اون شخص بودم الان اینطور بودم و.. ..
واقعیت اینه که زندگی برای همه چالش برانگیزه.
نورا قهرمان داستان هم یکی از میلیونها انسانی است که به ناامیدی رسیده و نویسنده با برآورده کردن آرزوهاش بارها و بارها جایگاهش در زندگی را به گونهای که خودش مایل است تغییر میدهد.
در هر زندگی او با چالشهای جدیدی روبهرو میشود
واقعیت این است که هیچ زیستنی به طور کامل موافق با خواستههایت نیست و همیشه مشکلاتی در زندگی وجود دارد که وقتی در جایگاه تجربهاش قرار بگیری قدر زندگی گذشته را می دانی.
داستانی با موضوع جدید و جذاب که خواننده بهخوبی میتواند خودش را با قهرمان داستان همراه کند و زندگی خودش را در موقعیتهای مختلف بسنجد. با توجه به داشتهها و نداشتههای هر زندگی؛ حسرت زندگی دیگران جایی برای توجیه ندارد و بهترین کار استفاده صحیح از امکانات موجود و تلاش برای ارتقا و بهبود شرایط است.
مطالعه در زمینههای مختلف راهگشا و راهنمای خوبی برای برنامه ریزی وهدفمند بودن در زندگی است و کمک میکند به داشتن دید وسیعتر و بهترین انتخابها در مواجهه با چالشهای زندگی.