نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی هوای او - بریتنی سی چری
4.3
201 رای
مرتبسازی: جدیدترین
عصمت میردریکوند
۱۴۰۳/۲/۱۸
00
کتاب بسیار خوبیه مخصوصا برای اونهایی که میخوان یک دوره از درد و غم پست سر بزارن نویسنده در توضیح غم واندوه الیزابت و... کاملا موفق بوده و این حس به خواننده منتقل میکنه
داستان روان و جذابی بود. به ملایمت پیش میرفت و اجازه میداد با شخصیتها دوست شویم. لازم بود از نظر احساسی به شخصیتها نزدیک شده باشیم تا نکتهی داستان را دریافت کنیم. این داستان ماجرای حادثهای که ممکن است برای هر کسی در زندگی اتفاق بیفتد و تقریبا جریان زندگی را موقف و بازماندگان را تبدیل به مردهی متحرک کند. اما چگونه میشود به زندگی ادامه داد… چقدر جامعه در این برخاستن موثر است. تا چه اندازه باید به حرف بقیه گوش کنیم…نکات خوبی در این داستان مرور میشود. در نهایت هم قطعات مختلف به شکلی غیر منتظره کنار هم قرار میگیرند …فقط در بخشی از داستان که تنر شروع به اعتراف به همه چیز میکند احساس کردم نویسنده کمی ساده گیرانه از این چالش عبور کرده. اجرا عالی بود. شخصیتها به زیبایی در ذهن ثبت میشوند. متشکرم.
بعد از مدتهای زیاد یک رمان تاثیرگذار. نمیدونم چه جوری با کلمات حسم رو بگم. من عادت ندارم با کتاب ها تحت تاثیر قرار بگیرم ولی بارها با این کتاب گریه کردم. دردناک بود ولی همچنان امید رو زنده نگه میداشت. اگر کسی عزیزی از دست داده و نمیدونه چه جوری به زندگی برگرده توصیه میکنم این کتاب رو از دست نده. صداگذاریها، موسیقیها، خوانش استاد پاک ذات و تیم حرفهای آوانامه این کتاب رو برای همیشه در دل من حک کردند. متشکرم از ترجمه خوب خانم اختیاری
داستان در مورد زن و مردی است که با فقدان عزیزان خود مواجه شدند و بعد از گذشت زمانی هنوز پذیرای این مصیبت نیستند و زندگی برایشان تمام شده اما بر اثر یک اتفاق در سر راه هم قرار میگیرند و زندگی برایشان رنگ پیدا میکند و در این بین پرده از راز یک جنایت برداشته میشود. داستان اوایلش کند پیش میرود اما در چند فصل آخر کمی کشش داستان بیشتر میشود، اگر چه کلمه " دوستت دارم دوستت دارم" یک جورای برای من خسته کننده شده بود. صدای خانم پاک ذات مثل همیشه خوش درخشید.
رمان بسیار زیبایی بود. نویسنده با مهارت و خیلی ظریف به داستان پروبال داده بود. شخصیتها ملموس و قابل فهم ماجراها را رقم میزدند. موسیقی متن خیلی بجا و عالی بود. با صداپیشگی بسیار هنرمندانه خانم پاک زاد گویی در حال تماشای فیلم بودم. برای خانم پاک زاد و گروه آوانامه آرزوی موفقیت و سربلندی روزافزون دارم.
داستان دو از دست داده پریشان شکست خوردهای که در طول داستان هر یک خود را در دیگری مییابند تلفیقی از درد و غم از دست دادن خود زنیهای درونی و تمنای عشق از دیگری تا این خلعها و افکارها ناخوشایند جابجا میشوند کتابی جذاب که ناخودآگاه مخاطب را به به دنبال خود میکشاند و صدای زیبای گوینده
خب، برای یک ایجاد تنوع بین چندین کتاب روانشناسی، انتخاب خوبی بود.
کسانیکه همسرشون رو از دست دادن، حقشونه که دوباره هممسیری برای ادامهی مسیر، برای باقیموندهی راه انتخاب کنن. اگر انتخاب ما این نیست، دلیلی بر قضاوت دیگران پیدا نکنیم.
به نظر من، مادر الیزابت طلاییترین جملهی این کتاب رو گفت:
«دیگران سعی میکنن به کسیکه عزیزش رو از دست داده، یاد بدن تا چطور عزاداری کنه… لیزی آدم میتونه دوباره هم عاشق بشه!»
جملهش کامل یادم نبود، اما این مضمون حرف مادر لیزی بود که به دلم نشست.
کسانیکه همسرشون رو از دست دادن، حقشونه که دوباره هممسیری برای ادامهی مسیر، برای باقیموندهی راه انتخاب کنن. اگر انتخاب ما این نیست، دلیلی بر قضاوت دیگران پیدا نکنیم.
به نظر من، مادر الیزابت طلاییترین جملهی این کتاب رو گفت:
«دیگران سعی میکنن به کسیکه عزیزش رو از دست داده، یاد بدن تا چطور عزاداری کنه… لیزی آدم میتونه دوباره هم عاشق بشه!»
جملهش کامل یادم نبود، اما این مضمون حرف مادر لیزی بود که به دلم نشست.