نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی چال چانه - سیده زهرا تقوی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Nima
۱۴۰۳/۱/۲۹
کتاب چال چانه داستان زوج جوانی به نام مهران و سارا را روایت می کند که در انتظار به دنیا آمدن اولین فرزندشان هستند. داستان از پشت در اتاق زایمان بیمارستان آغاز می شود و ما را با چالش ها و فراز و نشیب های زندگی این زوج در دوران بارداری و پس از زایمان آشنا می کند. شخصیت پردازی:  شخصیت های داستان به خوبی پرداخته شده اند و خواننده به راحتی می تواند با آن ها ارتباط برقرار کند. مهران و سارا زوجی جوان و امروزی هستند که با چالش های متعددی روبرو می شوند، اما در نهایت با عشق و صبر و حوصله بر آن ها غلبه می کنند. فضاسازی:  فضای داستان به خوبی به تصویر کشیده شده است و خواننده حس و حال زندگی یک زوج جوان در دوران بارداری و پس از زایمان را به خوبی درک می کند. موضوع:  موضوع داستان تکراری نیست و به موضوعی مهم و چالش برانگیز در جامعه ایران، یعنی فرزندآوری، می پردازد. لحن:  لحن داستان روان و صمیمی است و خواننده را به ادامه خواندن ترغیب می کند. فقدان انسجام روایی:  در برخی از قسمت های داستان، انسجام روایی به خوبی حفظ نشده است و خواننده ممکن است گیج شود. پایان باز:  داستان پایانی باز دارد که ممکن است برای برخی از خوانندگان رضایت بخش نباشد.
شکوفه امیری
۱۴۰۲/۵/۲۵
با سلام،   کتاب صوتی چال چانه اثر بانو زهرا تقوی می‌باشد. این رمان در مورد مشکلات فرزند اوری و خریداری فرزنداست. فرزندی که از اون خانواده  خریداری شده است تنگدست وسطح پایین اس، به خاطر مشکل مالی که داشتند مجبور به فروش  فرزند خود  شدند. خانم و اقایی که قیم این فرزند شده‌اند به دروغ گفتند که بچه مال انهاست تا از قضاوت و حرف‌های بی جا در امان باشند، در خانمی که راوی اصلی این داستان بوده است استرس و اضطراب بسیاری را می‌شود، در او حس کرد، ترس از فاجعه برملا شدن راز فرزندشان. چالی که روی چانه نوزاد است، بسیار شباهت به چال همسر او دارد، او به همسر خود گمان بد دارد که شاید خیانتی در کار بوده. او فرزند را دوست دارد، اما انگار نمیتواند او را بپذیرد. این داستان درد بانوانی که طعم مادر شدن را نچشیده‌اند را بازگو می‌کنند و بچه‌ای که به سرپرستی او اقدام کرده و همیشه در خانواده انها بی نشان باقی می‌ماند. هیچ نشانی از پدر و مادر خود ندارند بی هویتی که باعث تلخ شدن کام این عزیزان می‌شود. اما میتواند همیشه در رفاه و ارامش  داشته باشند. گاهی شایدبه فکر  بی هویت شدن باشی، اما  هویت تو خانواده‌ای هستند که تورا با تمام مشکلات باور کرده‌اند و تو را در کنار خودشان پذیرفتند.
علیرضا رجبیان
۱۴۰۲/۱/۳۰
نویسنده تلاش کرده مشکلات، بچه دار نشدن نسل جوان و چالشهای فرهنگی که انان مواجه میشوند را بیان کند، و تا حد زیادی در این مهم موفق بوده، ولی در مقابل، چالشهایی که انانی که رحم اجاره‌ای را فراهم میکنند و یا دلایلی که چنین میکنند را به رشته تحریر در نمی‌اورد، بنظر من باز هم مشکلات اقتصادی وتنگناهای خانوادگی سبب تن دادن برخی خانواده‌ها به چنین عملی است.
کاش باز هم دولتمردان ما با تدبیرهای مناسب دست همه مردم بخصوص افراد نیازمند جامعه، بیماران و نیازمندان را بگیرد تا همگان احساس ارامش و اسایش و رفاه نسبی بنمایند.
A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۱۲
داستان در باره‌ی زنی بود که بچه دار نمیشدن و یه بچه رو به فرزندی قبول میکنن
ولی وقتی همه میگن چقدر شکل شوهرته چال چانه ش مثله شوهرته قیافش کپی شوهرته یکم شک تو دلش میشینه میگه نکنه واقعا بچه از شوهرم باشه
و میره در خونه زنه ولی بازم جرئت جلو رفتن و پرسیدن و نداره
برمیگرده و دختری که به فرزندی قبول کرده رو انتخاب میکنه
و دیگه پیگیره داستان بچه نمیشه
و چقدر دردناکه سرگذشت زنانی که بچه دار نمیشن و طعم مادر شدن و نمیکشن
داستان بدی نبودخوب بود مرسی از کتابراه
Mozhgan
۱۴۰۲/۶/۷
امروزه همه جای دنیا رحم اجاره میکنند و بچه دار میشوند و خیلی هم خوبه. ولی زنی که بچه دار نمیشه میتونه بهترین مادر دنیا باشه ودر این داستان زن بازم راه درستو انتخاب کرد هرچند ظنی که به شوهرش پیدا کرده بود افکارش رو بهم ریخته بود ولی سرانجام راه درستو انتخاب کرد و خوشحالی خودش و بچه رو انتخاب کرد چون حتی یه درصد اگه درمورد شوهرش اشتباه قضاوت کرده بود تا آخر عمر خودشو سرزنش میکردواگه واقعیت هم این بود که همسرش پدر بچه است باز هم خودش دل شکسته میشد. امیدوارم که پدر بچه همسرش نباشد.
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۷/۳۰
نگرانی‌های یه زن در مورد نازا بودن و شک و شبهه‌ای که در بچه دار شدن بوجود اومده بود، تونستم شخصیت اصلی رو درک کنم، از طرفی میگفتم کاش مونده بود و میپرسید مادر بچه کیه، ولی اگه چیزایی میفهمید که زندگیشو تحت شعاع قرار میداد، همه چی کن فیکون میشد، مث زن دوم داشتن شوهرش، یا رابطه نامشروع با اون زن ک منجر ب بارداری شده بود، یا اینکه مادر بچه، زن فاسدیه، همه و همه باعث خرابیه روحیه و انرژی منفی میشد، از طرفی خوب شد که رفت و نموند و چیزی نفهمید، گاهی ندونستن بهتر از دونستنه
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۲/۲/۴
کتاب صوتی چال چانه داستان زن و مردی را روایت میکند که در حال پدر و مادر شدن هستند اما از طریق خرید نوزادی از خانواده‌ای فقیر. با تولد فرزند موضوعی زن را ازار میدهد و ان وجود چالی در چانه کودک است مانند همسرش! در ادامه به شک و تردیدهای زن و تصمیمش میپردازد. نام کتاب نیز از همین چال گونه کودک که ماجراساز شده است برگرفته شده. متاسفانه گویندگی افتضاح است و صدای گوینده خسته‌ترین و بی حال‌ترین صدایی است که تا به حال شنیده شده! اما داستان روایت و فضاسازی نسبتا خوبی دارد.
مینا4054
۱۴۰۳/۱/۱۲
زایش نقطه مثبت زن بودن است ودرد زایش این پدیده طبیعی که تولدی در پی دارد سرانجام و هدف تولد هست اما زنانی که این شانس را ندارند آسیبهای روحی وروانی شدیدی را تجربه می‌کننداین درد دو طرفه هست هم زنی که نمی‌زاید وهم زنی که رحمش را اجاره داده اولی از اینکه کامل نیست وغرور طن بودنش آسیب شدید‌ی پیدا کرده می‌نالد ودوی از اینکه بچه‌ای که نه ما حمل کرده است و حالا بودن اینکه حق تصاحبش داشته باشد باید چشم از او بپوشد
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۶/۲۲
داستان برایم جالب بود. قصه‌ی زن و مرد جوانی که نوزادی را از زنی که بخاطر داشتن دو فرزند و زندانی بودن شوهرش این بچه را نمی‌خواسته، به فرزندی میگیرند ولی بخاطر شباهت زیاد نوزاد به شوهر، زن به او بدگمان میشود و..... بعد از شنیدن ماجرای داستان مشتاقانه منتظر بودم ببینم پایان داستان چه میشودو باید بگویم پایانش برایم غیره منتظره بود و نویسنده با دیدی مثبت داستان را تمام کرد. با آرزوی موفقیت‌های بیشتر برای نویسنده
مانا
۱۴۰۱/۱۲/۱۳
داستان خانم ناباروری بود که یک بچه را به فرزندی قبول کرده بودند و به همه گفته بودند از طریق رحم اجاره‌ای صاحب فرزند شده‌اند اما چون همه میکفتند بچه کاملا شبیه پدر هست به شک افتاده بود که شاید این بچه واقعی همسرش باشدتا دم خانه زن هم میرود ولی بعد پشیمان میشود صدای راوی زن مناسب بود اما صدای راوی مرد اصلا جالب نبود و خیلی بی احساس حرف میزد. ممنون
فائقه
۱۴۰۱/۱۰/۲۱
داستان کوتاهی در مورد خانومی که بچه دار نمیشه و بچه‌ای رو به فرزندخوندگی قبول کرده و به همه گفته که توسط رحم اجاره‌ای باردار شده در حالی که خودش به دلیل شباهت کودک به همسرش مشکوک هست و در نهایت تصمیم میگیره که کنجکاوی رو کنار بزاره و به فکر آینده بچه باشه کتاب خوبی بود با موضوع اجتماعی خانوادگی مورد پسند همه میتونه باشه و صدای راوی هم خوب بود
نگین
۱۴۰۲/۶/۱۸
اینکه از کارش پشیمون شد و بر گشت به نظرم بهترین کاری بود که یک آدم میتونه انجام بده گاهی اوقات یک شک کوچیک زندگی انسان‌ها رو نابود میکنه ودیگه نمی‌تونن مثل قبل زنذگی کنند اما اگه از کنارش رد بشی وباور کنی که قابل تغییر نیست وفقط خودت رو عذاب میدهی واقعا خوب میشه تشابه چال چانه هر کسی رو به شک می‌اندازد ولی باور آدم‌ها مهمه نه تشابه.
محمدحسن عزیزی
۱۴۰۲/۲/۳
درود بر شما
موضوع کتاب خیلی جذاب و قابل بحث هستش و ممکن واسه خیلیا پیش بیاد. راوی جزئیات رو خیلی خوب بیان میکنه که خواننده خودش رو در لوکیشن داستان حس میکنه اما جزئیات بیشتر وقت داستان رو گرفته و موضوع اصلی حدود پنج شش دقیقه آخر پررنگ میشه و جای دفاع برای شوهره کم داره و امتیاز برتر داستان جایگزینی عشق محبت به جای نفرت و شک هست
پریناز ظریفیان
۱۴۰۲/۲/۲۸
این کتاب رو برای اسمش انتخاب کردم، چون دخترم چال چانه داره، ولی از شنیدنش بغض کردم، چون حالات یک زن رو کاملا خوب به تصویر کشیده بود، نگرانی‌ها واضطراب ودغدغه‌ها.. مسئله بارداری برای خانمها مهم هست ونظرات دیگران وبینش‌ها اون رو حاشیه دار می‌کنه ومتاسفانه دخالت‌های دیگران در زندگی‌ها بدتر وبدتر..
کتابخانه
۱۴۰۲/۲/۲۸
داستان کوتاه بود راوی داستان از لحاظ لحن و گویندگی متوسط.... و ماجرای داستان سر نازایی یک خانوم و ماجرای به فرزندی گرفتن یه بچه و شک و شبهه‌هایی که سرما جرای گرفتن این بچه نسبت به شوهرش براش ایجاد شد..
موضوع داستان قابل بحث است ولی خود داستان برای من جذابیت وقلم گیرایی نداشت.
zahra fathepoor
۱۴۰۲/۲/۸
داستان، قصه‌ای به روز داشت. انگار اضطراب قهرمان قصه یک جا در دلم جا باز می‌کند.
صدای گریهٔ نوزاد با دلهرهٔ مادر که عجین می‌شود شور می‌ریزد در قلبم دلم آشوب می‌شود؛ خدایا بچه طوری نشود.
زیبا بود هم اجرای دوستان مجری هم قلم نویسنده گرامی.
سپاس از شما.
زهرا فتحی‌پور
Sadaf Akhlaghi
۱۴۰۱/۱۰/۲۷
در مجموع داستان خوبی بود
در مورد خانمی نابارور که بچه‌ای رو به فرزندخواندگی میگیره اما بچه خیلی به همسرش شبیه هست
خانم به همه میگه بچه حاصل رحم جایگزین است
اما بعد کلی کلنجار باخودش برخلاف تمام شک و شبهه‌ها بی خیال شک هاش میشه و تصمیم میگیره برای آینده بچه همه تلاشش رو بکنه.
Mahla M
۱۴۰۲/۵/۱۱
بعنوان کتاب کوتاه خیلی عالی بود و در عین هیجان و شخصیت پردازی که کرده بود به شیوه خیلی جالبی که در آخر زن تصمیم میگرد حتی اگر شک به شوهرش به یقین تبدیل شود نیمه کاره رها میکند و تصمیم میگیرد بجای شک به شوهرش تمام عشقش را به فرزند تازه رسیده بدهد، جالب بود
خانزاده
۱۴۰۲/۳/۱۱
این اثر نویسندگی چندان قوی‌ای نداشت ولی خواننده برای ادامه‌ی کار رو شنیدن دودل نمیشه و همراه داستان تا آخر میره. داستان‌ها کلا تخیل انسان و قدرت درک دیگران رو بیشتر میکنن، مخصوصا اینطور داستان‌ها که به مشکلات میپردازه.
از شنیدن این کار راضیم
زهرا رفیعی
۱۴۰۱/۱۲/۲۲
داستان جالبی نبود و دوست نداشتم به نظرم به جای ترویج شکاکی باید عشق و محبت و رفتارهای شایسته انسانی رو بیشتر نمایش داد. کل داستان بر مبنای شک به همسر بود و محتوا نداشت اما گویندگی خوب بود. صداها دلنشین و مناسب برای روایت سایر داستان‌ها میدونم.
مهدی عزتی
۱۴۰۲/۶/۳۰
درباره کودک خریداری بود که زن و مردی که خریده بودند به دروغ گفته بودند که فرزند خودشان است و داستان درباره اضطراب زن از برملاشدن راز آن‌ها و بدگمانی به پدر واقعی بودن آن بچه به دلیل چال چانه بود که خوب فضارو توضیح داده بود
پریسا
۱۴۰۲/۴/۲۹
داستان زوج ناباروری که فرزندی را به محض تولد می‌خرند و به همه اعلام می‌کنن بچه دار شدنشون از طریق رحم اجاره‌ای بوده، بچه شباهت زیادی به شوهر داره و این باعث شک در زن میشه که نکنه بچه واقعا از شوهرش باشه، داستان خوبی بود به نظرم
Massi ,Ebi
۱۴۰۲/۱/۲۷
موضو جالب و یکم نو بود اینکه بچه‌ای که مال خودت نیست اینهمه شباهت به خودت داشته باشه جالبه! البته اگه شک زن رو ندیده بگیریم که واقعا شک به جایی بود ولی از اینکه کوتاه اومد و پیگیر ماجرا نشد خوشم اومد. این یعنی زن زندگیه
Saye
۱۴۰۲/۹/۲۵
چقدر سخته وقتی زنی نمیتونه مادر بشه، برای مردان هم این قضیه خیلی تلخه ولی مادرش نشدن و زجر کشیدن و طعنه شنیدن در جامعه ما خیلی سیاه تر هست، داستان در مورد وسوسه‌های فکری زنی است که نتوانسته مادر بشه.
الهام معینی پناه
۱۴۰۲/۵/۴
نه خیلی خوب نه خیلی بد واقعا جای کار داره حتی اگه قرار پایان باز داشته باشه و ذهن خواننده رو درگیر خودش ادامه بده متاسفانه خوب پردازش نشده بود و بر عکس جاهایی که خیلی لازم نبود بیش از حد به حزئیات پرداخته بود
فاطمه سارانی
۱۴۰۲/۱/۱۵
سلام
این کتابو گوش دادم
صدا‌ها خوب بودن اوایل محتوا جالب بود برام و من رو کنج کاو کرد
ولی اون چیزی ک توقع داشتم نبود
در واقع احساس میکنم خیلی نصفه نیمه تموم شد
و میتونست ک هنوز ادامه داشته باشه اما نداشت
خاطره
۱۴۰۱/۱۱/۴
درباره زنی که باردار نمیشده و راه حلی که بعضی زوجها انتخاب میکنند و مشکلات بعدش. کتاب خیلی زیبا و روان نوشته شده ولی سوژه خیلی تکراری است. اخر داستان هم خوب نیست و غیر قابل باورکه زن با اون همه شک و حساسیت یهویی متحول بشه
هانیه سلیم زاده
۱۴۰۲/۳/۱۳
ماجرای باردار نشدن زوج جوان که سرپرستی نوزاد را به عهده می‌گیرند که مادر قصد سقط داشته و از شانس شباهت زیادی به همسر خانم دارد. باید در نظر گرفت پروسه رحم اجاره‌ای کاملا متفاوت است
مونا
۱۴۰۱/۱۱/۸
موضوع مهمی رو پیش میکشن و خواننده و شنونده رو کنجکاو میکنن بعد یهو اخرش نیمه کاره ول میکنن و اون موضوع سربسته باقی میمونه. دقیقا عین داستان اگر من جای تو بودم. فکر کنم نویسندشون مشترکه
V.Y
۱۴۰۳/۲/۹
سلام و عرض ادب کتاب خوب و قشنگی ست در مورد پیامدها و خود خوری خانم و آقایان و نگاه خانواده طرفین میگه و اینکه مبادا یکروز در آینده فرزند متوجه بشه و باهاشون برخورد کنه
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۵/۲۱
داستان گیرا ست، اما آخر داستان جالب نبود، عامل شک وقتی پیش رویت هست نمی‌تونی بیخیالش بشی، به نظرم شخصیت اصلی داستان یه فرد ترسو بود.
صدای گوینده‌ها را نپسندیدم‌
Smile Rakhshan
۱۴۰۲/۳/۲۳
داستان جالبی بود برای تصمیمات مهم زندگی که یک موقع آرامش زندگیمون و درگیر خودش میکنه در نهایت به این نکته رسید که با فکرای خراب فقط لذت بردن از مادر شدنش رو از دست داده
Falah
۱۴۰۲/۸/۸
کناب با موضوع فوق العاده. ب روز بود
من واقعا متن و موضوع کناب رو پسندیدم
دغدغه‌های یک زن ک همیچ جوره رهاش نمیکرد
و چاره اندیشی‌هایی ک نا فرجام می‌موند
محمد پوران دوست
۱۴۰۲/۳/۷
با سلام. داستان‌های کوتاه اکثرا دل نشین هستن و بعضی هاشون نکته‌های بسیاری خوبی دارن ولی در کل نظر دادن راجب داستان‌های کوتاه سخته و من معمولا این کارو نمیکنم.
سوزان شیبانی
۱۴۰۲/۱۲/۱۹
خوب بود
داستان در مورد شک و تردید بود که بهتره هیچوقت دنبالش نرویم تا به یقین تبدیل نشه.. چون باعث میشه خیلی از تصورات بهم بریزه
زهره هدای نیک
۱۴۰۲/۴/۲۹
کتاب خوبی بود با گویندگی خوب خانم که در مورد مشکلات ناباروری در خانمها صحبت کرده بود و شک اینکه فرزند خوانده آیا فرزند آقا است یا نه
عاطفه فراهانی
۱۴۰۲/۳/۱۷
داستان خوب بود ولی پایان باز بود که من نپسندیدم و گوینده هیچ حسی را منتقل نمی‌کرد جز خستگی انگار مجبور بود داستان را روایت کند
Ash Whatever
۱۴۰۲/۱/۱۸
چقدررر غمگینن این سری داستان ها...
ایا کسی هست که مثل مینو با این وضعیت کنار بیاد؟
مینو به بچه نه تنها تنفر نورزید بلکه عشق هم میورزید!
عصمت میردریکوند
۱۴۰۳/۲/۱۸
خوب بودمهم داشتن فرزند ودائم شک کردن فقط زندگی به خودمون تلخ میکنیم ونویسنده در این مسئله توانا بوده
Negin
۱۴۰۲/۱۰/۲۱
یک داستان بی سر و ته، انگار که خواسته خلاصه نویسی کنه ولی بازم نتونسته، متن که بسیار ضعیف، راوی هم بی روح و خسته
حامد چراغی
۱۴۰۲/۹/۲۰
داستان بچه دار نشدن زوجی که دنبال بچه داشتن هستن اما چطور...
ناخودآگاه منو یاد سریال خداحافظ بچه انداخت
نیکخواه
۱۴۰۲/۴/۱۳
خوب بود
من موندم دوستان دیگه چرا تا میگند نظر بدید کل داستان رو تعریف میکنند لذت شنیدن رو از بقیه میگیرید اینجوری
Maede Nazari Nazari
۱۴۰۲/۱/۳
کتاب در مورد یک داستان ایرانی بود. این داستان‌های ایرانی با فرهنگ ما خیلی وفق داره برای همین درک اونها خیلی راحته.
F.javan
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
کوتاه مفید قابل فهم روان داستان آشنایی از اظطراب زنانی که بچه دار نمیشوند. وتصمیم آخر که به نظر درست می‌آید
خانوم راد
۱۴۰۱/۱۱/۱۳
دوس داشتم موضوعشو.. ممنون ازکتابراه اما ته داستان چون معلوم نبود.. وخواننده رو درابهامات خودش رها میکرد..
رویا
۱۴۰۲/۵/۱۶
سلام وقت بخیر کتاب چال چانه کتابی نبود که من را باداستانش جذب کند خیلی بی محتوا و در سطح پایین بود.
رامین غیاثی
۱۴۰۲/۴/۱۴
داستانی جالب
چالشی واقعی و درد ناک
وقتی تمام احساسات یک زن به زندگی نمایان میشود
عالی بی نقص
علی براتی
۱۴۰۲/۲/۲۶
آخرش چی میشه؟
حداقل خواننده رو ول نکنید آخرش رو ببندید
من کتابی که آخرش بازه دوست ندارم
Tayebeh
۱۴۰۲/۱/۲۶
چرا شخصیت زن‌قصه رو کج فهم نشون داده مگه باهم تصمیم به فرزند سرپرستی بچه نگرفتن؟
افسون
۱۴۰۲/۱/۱۴
داستان زندگی زنی است که بچه دار نمیشه و‌ی بچه به فرزندی قبول می‌کته که شک به وجودش سرازیر می‌شه
1 2 >>